Dictiornary-Farsi | قابلیت تقابل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
opposability	قابلیت تقابل


Other Matches

interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
contrast	تقابل
contrasts	تقابل
contrasted	تقابل
opposition	تقابل
reciprocity	تقابل
contrasting	تقابل
mutualism	تقابل
mutuality	تقابل
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
contrasted	تقابل کنتراست
in opposition	تقابل فاز
contrasts	تقابل کنتراست
contrasting	تقابل کنتراست
chromatic contrast	تقابل فامی
brightness contrast	تقابل درخشندگی
contrast	تقابل کنتراست
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
finger thumb opposition	تقابل شست و انگشت
opposition jupiter to the sun	تقابل بر جیس با خورشید
thermal crossover	تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
opposition	حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
adaptability	قابلیت
solubility	قابلیت حل
contemptibility	قابلیت
credential	قابلیت
capacities	قابلیت
capacity	قابلیت
solvability	قابلیت حل
fitness	قابلیت
capability	قابلیت
competence	قابلیت
qualification	قابلیت
abilities	قابلیت
competence	قابلیت
eligibility	قابلیت
ability	قابلیت
habilitation	قابلیت
susceptibility	قابلیت
skill	قابلیت
fusibility	قابلیت ذوب
fungibility	قابلیت تعویض
predicability	قابلیت اسناد
habitability	قابلیت سکنی
renewability	قابلیت تجدید
reliableness	قابلیت اعتماد
reflectance	قابلیت انعکاس
fusibility	قابلیت گداز
presentability	قابلیت ارائه
preventability	قابلیت جلوگیری
punishability	قابلیت مجازات
readability	قابلیت خواندن
quench aging property	قابلیت بهسازی
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
repeatability	قابلیت تکرار
fermentability	قابلیت تخمیر
severability	قابلیت تقسیم
fissility	قابلیت انشقاق
flammability	قابلیت اشتعال
severability	قابلیت سواشدن
flexility	قابلیت تغییر
fordability	قابلیت عبور
forgeability	قابلیت اهنگری
serviceability	قابلیت تعمیر
serviceability	قابلیت استفاده
serializability	قابلیت تسلسل
vendibility	قابلیت فروش
salability	قابلیت فروش
retractility	قابلیت انقباض
resectability	قابلیت برش
reproducibility	قابلیت تکثیر
pregnability	قابلیت تسخیر
practicableness	قابلیت عبور
potability	قابلیت حمل
moveability	قابلیت حرکت
motor ability	قابلیت حرکت
intelligibility	قابلیت فهم
meltability	قابلیت گداختن
maneuverability	قابلیت مانور
inaptly	با عدم قابلیت
inflammability	قابلیت اشتعال
inheritability	قابلیت توارث
manageability	قابلیت اداره
malleability	قابلیت انعطاف
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
machinability	قابلیت تراش
interpretability	قابلیت توجیه
interpretability	قابلیت تفسیر
interchangeability	قابلیت تعویض
imputability	قابلیت اسناد
imitability	قابلیت تقلید
potability	قابلیت شرب
portability	قابلیت انتقال
habitableness	قابلیت سکونت
portability	قابلیت حمل
portability	قابلیت ترابری
pliability	قابلیت خمیدگی
permeability	قابلیت تراوایی
navigability	قابلیت کشتیرانی
ignitability	قابلیت اشتعال
perceptibility	قابلیت درک
penetrability	قابلیت نفوذ
ignitability	قابلیت احتراق
hardenability	قابلیت سختی
ignitibility	قابلیت احتراق
interchangeability	قابلیت تبادل
provability	قابلیت اثبات
applicability	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت اجرا
availability	قابلیت اجرا
usability	قابلیت اجرا
usefulness	قابلیت اجرا
applicability	قابلیت استفاده
application [applicability]	قابلیت استفاده
reliability	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اعتماد
reliability	قابلیت اعتماد
usefulness	قابلیت استفاده
solubility	قابلیت انحلال
tenability	قابلیت تصرف
tenability	قابلیت نگهداری
tolerability	قابلیت پذیرش
trafficability	قابلیت عبور
trannlatability	قابلیت ترجمه
trannlatability	قابلیت انقال
transmissibility	قابلیت فرستادن
transmissibility	قابلیت انتقال
tempering quality	قابلیت بهبود
tensility	قابلیت کشش
tensibility	قابلیت کشش
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
stretchability	قابلیت بسط
suability	قابلیت تعقیب
survivability	قابلیت باززیستی
swivelling feature	قابلیت نوسان
tactility	قابلیت لمس
transportability	قابلیت حمل
trustiness	قابلیت اعتماد
variability	قابلیت تنظیم
wettability	قابلیت خیسی
trustworthiness	قابلیت اعتماد
usability	قابلیت استفاده
veniality	قابلیت اغماض
versatility	قابلیت تغییر
vibratility	: قابلیت ارتعاش
volatileness	قابلیت تبخیر
weldability	قابلیت جوشکاری
distensibility	قابلیت انبساط
calculability	قابلیت شمارش
disqualifications	سلب قابلیت
castability	قابلیت ریزش
pourability	قابلیت ریزش
susceptibility	قابلیت حساسسیت
changeableness	قابلیت تغییریاتبدیل
coagulability	قابلیت انعقاد
culpability	قابلیت مجازات
comparability	قابلیت قیاس
corruptibility	قابلیت فساد
convertibility	قابلیت تبدیل
dependability	قابلیت اعتماد
dependability	قابلیت اطمینان
dissolubility	قابلیت انحلال
dis qualified	فاقد قابلیت
audibility	قابلیت استماع
digestibility	قابلیت هضم
viability	قابلیت سوددهی
visibility	قابلیت دید
combustiblity	قابلیت احتراق
visibility	قابلیت رویت
brushability	قابلیت رنگرزی
destructibility	قابلیت انهدام
disqualification	سلب قابلیت
resilience	قابلیت ارتجاع
conviviality	قابلیت امیزش
conversableness	قابلیت معاشرت
conductibility	قابلیت هدایت
productivity	قابلیت تولید
acceptability	قابلیت قبول
conceivability	قابلیت تصور
computability	قابلیت محاسبه
combustiblity	قابلیت انفجار
combustiblity	قابلیت تراکم
compressibility	قابلیت فشردگی
communicability	قابلیت ارتباط
compactibility	قابلیت تراکم
accessibility	قابلیت وصول
dependable	قابلیت اطمینان
conductivity	قابلیت هدایت