Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
repeatability
قابلیت تکرار
Other Matches
quoted
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeats
تکرار کردن تکرار شدن
repeat
تکرار کردن تکرار شدن
interoperability
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
swimming capability
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
electromagnetic compatability
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
commensurability
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility
قابلیت کشش قابلیت تورق
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
reduplication
تکرار
duplication
تکرار
frequencies
تکرار
recidivism
تکرار
repetitions
تکرار
recapitulation
تکرار
recapitulations
تکرار
repetition
تکرار
iteration
تکرار
frequency
تکرار
iterance
تکرار
reiteration
تکرار
renewals
تکرار
renewal
تکرار
practicing
تکرار
practise
تکرار
practises
تکرار
tautologies
تکرار
tautology
تکرار
ingemination
تکرار
repeat
تکرار
frequence
تکرار
repeats
تکرار
frequentness
تکرار
frequentation
تکرار
epanalepsis
تکرار
practising
تکرار
rehearsals
تکرار
regularly
[often]
<adv.>
به تکرار
on any number of occasions
<adv.>
به تکرار
a lot of times
<adv.>
به تکرار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
به تکرار
often
<adv.>
به تکرار
many times
<adv.>
به تکرار
frequently
<adv.>
به تکرار
rehearsal
تکرار
replication
تکرار
practice
تکرار
repetition instruction
دستورالعمل تکرار
repeat
تکرار کردن
ingeminate
تکرار کردن
circular frequency
تکرار دورانی
ibidem
تکرار میشود
reptition compulstion
وسواس تکرار
repeats
تکرار تجدید
repeats
تکرار کنید
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
frequency of vibration
تکرار ارتعاش
repeats
تکرار کردن
to repeat oneself
تکرار شدن
tautologic
بیهوده تکرار کن
auto repeat
خود تکرار
renew
تکرار کردن
reiterating
تکرار کردن
reiterates
تکرار کردن
reiterated
تکرار کردن
reiterate
تکرار کردن
uses
تکرار ممارست
renews
تکرار کردن
replicate
تکرار کردن
replicates
تکرار کردن
replicating
تکرار کردن
recur
تکرار شدن
recurred
تکرار شدن
recurs
تکرار شدن
renewing
تکرار کردن
recidivism
تکرار جرم
repetition
باز گو تکرار
frequent
تکرار شونده
rehearsals
تکرار مجدد
rehearsals
تکرار عملیات
repetitions
باز گو تکرار
typematic key
کلید تکرار
rehearsal
تکرار مجدد
rehearsal
تکرار عملیات
iterative
تکرار شده
merism
تکرار متشابهات
frequented
تکرار شونده
frequents
تکرار شونده
repeat counter
شمارنده تکرار
frequenting
تکرار شونده
pulse repetition
تکرار ضربان
pulse repetition
تکرار تپش
repeat key
کلید تکرار
replicated
تکرار کردن
pleonasm
تکرار بیمورد
palilogy
تکرار تاکیدی
iterative
تکرار کننده
repetitous
تکرار کننده
repetition of an act
تکرار کاری
iterant
تکرار کننده
replication
پاسخگویی تکرار
repeat
تکرار تجدید
iterate
تکرار کردن
use
تکرار ممارست
repeat
تکرار کنید
repetition instruction
دستوالعمل تکرار
repetition of position
تکرار وضعیت
repeater
تکرار کننده
repeatable
قابل تکرار
iterable
تکرار کردنی
frequency function
تابع تکرار
[ریاضی]
recidivation
بازگشت به تکرار جنایات
recidivism
بازگشت به تکرار جنایات
ingeminate
تکرار و تاکید کردن
repeat action key
کلید تکرار عمل
autorepeat key
کلید تکرار خودکار
polysyndeton
تکرار حرف ربط
duplication check
مقابله از راه تکرار
over and over
<idiom>
مکرا تکرار کردن
to make repeat
وادار به تکرار کردن
regenerative repeater
تکرار کننده باززا
overeun error
خطای تکرار شده
spaced repetition
تکرار فاصله دار
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
reduplicate
تکرار کردن دوچندان
recapitulations
تکرار رشدو نمو
recapitulations
تکرار رئوس مطالب
recapitulation
تکرار رشدو نمو
recidivists
تکرار کننده جرم
recidivist
تکرار کننده جرم
recidivist
عامل تکرار جرم
recapitulation
تکرار رئوس مطالب
recidivists
عامل تکرار جرم
cycles
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycled
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
rehashes
تکرار مکررات چیز تکراری
repeat
مکرر کردن تکرار شدن
rehash
تکرار مکررات چیز تکراری
cyclic
عملی که مرتب تکرار میشود
unfrequented
دور افتاده تکرار نشدنی
that will be the day
<idiom>
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
cumulative distribution function
تابع تکرار تجمعی
[ریاضی]
cycle
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
name plugging
تکرار نام یا علامت تجارتی
rehashed
تکرار مکررات چیز تکراری
recapitulated
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulating
رئوس مطالب را تکرار کردن
repeats
مکرر کردن تکرار شدن
monotone
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
iteration
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
loop
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
looped
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
theme song
ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
superfix
تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
to repeat oneself
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
letting
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
let
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
loops
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
lets
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to haunt
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to walk
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
iterative process
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
backtell
رله کردن دستورات تکرار فرامین
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
pattern
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
brush up on something
<idiom>
تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
raise a fuss
<idiom>
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
looped
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loops
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
patterns
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
looped
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
Could you repeat what you said, please?
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
wait loop
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loops
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
loop
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
habilitation
قابلیت
eligibility
قابلیت
competence
قابلیت
ability
قابلیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com