Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
cross country mobility
قابلیت حرکت چلیپایی
Other Matches
gammadion
چلیپایی که برانتهای هریک ازچهارخطان ازطرف حرکت عقربه ساعت رس
moveability
قابلیت حرکت
motor ability
قابلیت حرکت
movableness
قابلیت حرکت نابرجایی
mobility
قابلیت حرکت بی ثباتی موبیلیته
interoperability
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
electromagnetic compatability
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
serviceability
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
crossover
چلیپایی
crutched
چلیپایی
cruciferous
چلیپایی
trigonous
چلیپایی
crossed
چلیپایی
commensurability
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
criss-cross
چلیپایی کردن
weaving
همبری چلیپایی
criss-crossed
چلیپایی کردن
cross aisal
راهروی چلیپایی
cross country mill
نورد چلیپایی
cross peaks
پیکهای چلیپایی
cross wise
چلیپایی ضربدری
t square
خطکش چلیپایی
crucifer
گیاه چلیپایی
cruciate
رنجیده چلیپایی
criss-crossing
چلیپایی کردن
criss-crosses
چلیپایی کردن
pectoral cross
چلیپایی روی سینه
criss-cross
دارای نقش چلیپایی کردن
off diagonal cross peaks
پیکهای چلیپایی خارج از قطر
ox frame
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
criss-crossed
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crosses
دارای نقش چلیپایی کردن
st.g's cross
چلیپایی که ازدوخطقرمزدرست شده باشد
criss-crossing
دارای نقش چلیپایی کردن
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility
قابلیت کشش قابلیت تورق
figure eight fake
ارایش کردن طنابهای ناو به صورت چلیپایی
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
solubility
قابلیت حل
abilities
قابلیت
susceptibility
قابلیت
eligibility
قابلیت
contemptibility
قابلیت
ability
قابلیت
solvability
قابلیت حل
habilitation
قابلیت
competence
قابلیت
adaptability
قابلیت
capacity
قابلیت
capability
قابلیت
capacities
قابلیت
skill
قابلیت
fitness
قابلیت
credential
قابلیت
qualification
قابلیت
competence
قابلیت
flexility
قابلیت تغییر
disqualifications
سلب قابلیت
disqualification
سلب قابلیت
ground visibility
قابلیت دیدزمینی
habitability
قابلیت سکنی
adjusability
قابلیت تنظیم
fermentability
قابلیت تخمیر
comparability
قابلیت قیاس
susceptibility
قابلیت حساسسیت
productivity
قابلیت تولید
fordability
قابلیت عبور
forgeability
قابلیت اهنگری
fungibility
قابلیت تعویض
fusibility
قابلیت ذوب
absorptivity
قابلیت جذب
fusibility
قابلیت گداز
flammability
قابلیت اشتعال
fissility
قابلیت انشقاق
adaptability
قابلیت انطباق
extensibility
قابلیت کشش
imitability
قابلیت تقلید
dependable
قابلیت اطمینان
magnetic susceptibility
قابلیت مغناطیسی
malleability
قابلیت انعطاف
efficiency
قابلیت کاردانی
manageability
قابلیت اداره
variability
قابلیت تنظیم
viability
قابلیت سوددهی
accessibility
قابلیت وصول
acceptability
قابلیت قبول
viability
قابلیت دوام
disability
عدم قابلیت
disabilities
عدم قابلیت
elasticity
قابلیت ارتجاع
viability
قابلیت زیستن
maneuverability
قابلیت مانور
machinability
قابلیت تراش
interpretability
قابلیت توجیه
habitableness
قابلیت سکونت
hardenability
قابلیت سختی
ignitability
قابلیت اشتعال
ignitability
قابلیت احتراق
ignitibility
قابلیت احتراق
imputability
قابلیت اسناد
inaptly
با عدم قابلیت
inflammability
قابلیت اشتعال
inheritability
قابلیت توارث
intelligibility
قابلیت فهم
interchangeability
قابلیت تبادل
interchangeability
قابلیت تعویض
capability
صلاحیت قابلیت
interpretability
قابلیت تفسیر
meltability
قابلیت گداختن
compactibility
قابلیت تراکم
conversableness
قابلیت معاشرت
convertibility
قابلیت تبدیل
corruptibility
قابلیت فساد
coagulability
قابلیت انعقاد
changeableness
قابلیت تغییریاتبدیل
pourability
قابلیت ریزش
conviviality
قابلیت امیزش
castability
قابلیت ریزش
calculability
قابلیت شمارش
brushability
قابلیت رنگرزی
audibility
قابلیت استماع
attainability
قابلیت حصول
approachability
قابلیت تقرب
combinability
قابلیت ترکیب
combustibility
قابلیت سوزش
combustibility
قابلیت اشتعال
comparableness
قابلیت مقایسه
communicability
قابلیت ارتباط
combustiblity
قابلیت تراکم
comprehensibility
قابلیت درک
combustiblity
قابلیت انفجار
compressibility
قابلیت فشردگی
computability
قابلیت محاسبه
conceivability
قابلیت تصور
conductibility
قابلیت هدایت
elasticity
قابلیت ارتجاعی
conductivity
قابلیت هدایت
combustiblity
قابلیت احتراق
controllability
قابلیت کنترل
applicability
قابلیت اجراء
culpability
قابلیت مجازات
dependability
قابلیت اعتماد
absorbability
قابلیت جذب
visibility
قابلیت دید
emissivity
قابلیت نشر
emissivity
قابلیت انتشار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com