Dictiornary-Farsi | قابلیت حصول | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
attainability	قابلیت حصول


Other Matches

interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
procuance	حصول
procuration	حصول
reaching	حصول
reaches	حصول
gained	حصول
gains	حصول
gain	حصول
recovery	حصول
recoveries	حصول
reach	حصول
reached	حصول
attainment	حصول اکتساب
attainments	حصول اکتساب
obtainable	قابل حصول
unachievable	غیرقابل حصول
acquirable	قابل حصول
procurable	قابل حصول
accessing	وسیله حصول
accesses	وسیله حصول
accessed	وسیله حصول
access	وسیله حصول
get at able	قابل حصول
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
gains	حصول تحصیل منفعت کردن
gain	حصول تحصیل منفعت کردن
gained	حصول تحصیل منفعت کردن
retrieved	اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieve	اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
unobtainable	بدست نیامدنی نایافتنی غیرقابل حصول
retrieves	اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
characteristic strength	مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
best power mixture	نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
nympholepsy	جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
best economy mixture	نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
contemptibility	قابلیت
capability	قابلیت
capacities	قابلیت
solubility	قابلیت حل
adaptability	قابلیت
solvability	قابلیت حل
capacity	قابلیت
fitness	قابلیت
eligibility	قابلیت
skill	قابلیت
qualification	قابلیت
credential	قابلیت
ability	قابلیت
competence	قابلیت
habilitation	قابلیت
abilities	قابلیت
competence	قابلیت
susceptibility	قابلیت
reflectance	قابلیت انعکاس
reliableness	قابلیت اعتماد
renewability	قابلیت تجدید
habitability	قابلیت سکنی
habitableness	قابلیت سکونت
readability	قابلیت خواندن
severability	قابلیت سواشدن
quench aging property	قابلیت بهسازی
flammability	قابلیت اشتعال
ignitability	قابلیت اشتعال
punishability	قابلیت مجازات
ignitability	قابلیت احتراق
ignitibility	قابلیت احتراق
repeatability	قابلیت تکرار
reproducibility	قابلیت تکثیر
fermentability	قابلیت تخمیر
fissility	قابلیت انشقاق
severability	قابلیت تقسیم
flexility	قابلیت تغییر
fordability	قابلیت عبور
forgeability	قابلیت اهنگری
fungibility	قابلیت تعویض
fusibility	قابلیت ذوب
serviceability	قابلیت تعمیر
serviceability	قابلیت استفاده
fusibility	قابلیت گداز
serializability	قابلیت تسلسل
vendibility	قابلیت فروش
salability	قابلیت فروش
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
resectability	قابلیت برش
retractility	قابلیت انقباض
preventability	قابلیت جلوگیری
opposability	قابلیت تقابل
inflammability	قابلیت اشتعال
navigability	قابلیت کشتیرانی
moveability	قابلیت حرکت
inheritability	قابلیت توارث
intelligibility	قابلیت فهم
interchangeability	قابلیت تبادل
interchangeability	قابلیت تعویض
meltability	قابلیت گداختن
maneuverability	قابلیت مانور
manageability	قابلیت اداره
malleability	قابلیت انعطاف
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
machinability	قابلیت تراش
interpretability	قابلیت توجیه
penetrability	قابلیت نفوذ
perceptibility	قابلیت درک
permeability	قابلیت تراوایی
presentability	قابلیت ارائه
pregnability	قابلیت تسخیر
predicability	قابلیت اسناد
practicableness	قابلیت عبور
potability	قابلیت حمل
potability	قابلیت شرب
portability	قابلیت انتقال
portability	قابلیت حمل
imitability	قابلیت تقلید
imputability	قابلیت اسناد
inaptly	با عدم قابلیت
portability	قابلیت ترابری
pliability	قابلیت خمیدگی
motor ability	قابلیت حرکت
interpretability	قابلیت تفسیر
provability	قابلیت اثبات
applicability	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت اجرا
availability	قابلیت اجرا
usability	قابلیت اجرا
usefulness	قابلیت اجرا
applicability	قابلیت استفاده
application [applicability]	قابلیت استفاده
reliability	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اعتماد
reliability	قابلیت اعتماد
usefulness	قابلیت استفاده
solubility	قابلیت انحلال
tenability	قابلیت تصرف
tenability	قابلیت نگهداری
tolerability	قابلیت پذیرش
trafficability	قابلیت عبور
trannlatability	قابلیت ترجمه
trannlatability	قابلیت انقال
transmissibility	قابلیت فرستادن
transmissibility	قابلیت انتقال
tempering quality	قابلیت بهبود
tensility	قابلیت کشش
tensibility	قابلیت کشش
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
stretchability	قابلیت بسط
suability	قابلیت تعقیب
survivability	قابلیت باززیستی
swivelling feature	قابلیت نوسان
tactility	قابلیت لمس
transportability	قابلیت حمل
trustiness	قابلیت اعتماد
wettability	قابلیت خیسی
trustworthiness	قابلیت اعتماد
usability	قابلیت استفاده
veniality	قابلیت اغماض
versatility	قابلیت تغییر
vibratility	: قابلیت ارتعاش
volatileness	قابلیت تبخیر
weldability	قابلیت جوشکاری
extensibility	قابلیت کشش
dissolubility	قابلیت انحلال
pourability	قابلیت ریزش
culpability	قابلیت مجازات
changeableness	قابلیت تغییریاتبدیل
susceptibility	قابلیت حساسسیت
adaptability	قابلیت انطباق
hardenability	قابلیت سختی
coagulability	قابلیت انعقاد
corruptibility	قابلیت فساد
convertibility	قابلیت تبدیل
conviviality	قابلیت امیزش
conversableness	قابلیت معاشرت
castability	قابلیت ریزش
disqualifications	سلب قابلیت
dis qualified	فاقد قابلیت
audibility	قابلیت استماع
digestibility	قابلیت هضم
viability	قابلیت سوددهی
destructibility	قابلیت انهدام
visibility	قابلیت رویت
resilience	قابلیت ارتجاع
disqualification	سلب قابلیت
comparability	قابلیت قیاس
dependability	قابلیت اعتماد
brushability	قابلیت رنگرزی
calculability	قابلیت شمارش
controllability	قابلیت کنترل