Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
brushability
قابلیت رنگرزی
Search result with all words
dyeability
قابلیت رنگرزی الیاف
Other Matches
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
over dyeing
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
interoperability
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
flotation
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
swimming capability
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
electromagnetic compatability
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
serviceability
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
commensurability
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
ductility
قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
colouring
[British]
فن رنگرزی
dyeing
رنگرزی
coloring
[American]
فن رنگرزی
coloration
[American]
فن رنگرزی
colouration
[British]
فن رنگرزی
dyeing vat
خم رنگرزی
coloration
فن رنگرزی
intinction
رنگرزی
colouration
فن رنگرزی
unevenness dyeing
رنگرزی ناهمگون
dyeing bath
حمام رنگرزی
stainer
ماده رنگرزی
unevenness dyeing
رنگرزی نایکنواخت
dyeing machine
ماشین رنگرزی
undyed
<adj.>
رنگرزی نشده
solid-shade dyeing
رنگرزی یکنواخت
jet dyeing machine
ماشین رنگرزی جت
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
bath dye
حمام رنگرزی الیاف
dyestuff
مواد رنگی و رنگرزی
tinctorial
لونی وابسته به رنگ یا رنگرزی
dyed-in-the-wool
پیش از بافت رنگرزی شده
curing time
مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
caustic soda
سود سوزآور
[ماده قلیایی در رنگرزی]
heat setting
ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
oxydizing agents
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
disperse
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
essential elements
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
carbonet hardness
درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
Esparak
گیاه اسپرک
[که در تهیه رنگینه های زرد در رنگرزی استفاده می شود.]
setting time
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
processed silk
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
tin mordent
دندانه قلع
[در رنگرزی]
[که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
abrash
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
aniline
رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
hydrogen bonding
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
bleeding
[running]
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
chrome dyes
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
fustic wood
[نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
fragment
[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
greige carpet
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
habilitation
قابلیت
solubility
قابلیت حل
solvability
قابلیت حل
contemptibility
قابلیت
competence
قابلیت
fitness
قابلیت
abilities
قابلیت
credential
قابلیت
skill
قابلیت
capacity
قابلیت
capacities
قابلیت
qualification
قابلیت
competence
قابلیت
adaptability
قابلیت
capability
قابلیت
ability
قابلیت
eligibility
قابلیت
susceptibility
قابلیت
renewability
قابلیت تجدید
potability
قابلیت شرب
potability
قابلیت حمل
pregnability
قابلیت تسخیر
practicableness
قابلیت عبور
predicability
قابلیت اسناد
readability
قابلیت خواندن
usefulness
قابلیت اجرا
preventability
قابلیت جلوگیری
presentability
قابلیت ارائه
quench aging property
قابلیت بهسازی
usability
قابلیت اجرا
vendibility
قابلیت فروش
serializability
قابلیت تسلسل
serviceability
قابلیت استفاده
serviceability
قابلیت تعمیر
severability
قابلیت سواشدن
severability
قابلیت تقسیم
reliability
قابلیت اطمینان
solubility
قابلیت انحلال
salability
قابلیت فروش
retractility
قابلیت انقباض
availability
قابلیت اجرا
application
[applicability]
قابلیت اجرا
reflectance
قابلیت انعکاس
reliableness
قابلیت اعتماد
applicability
قابلیت اجرا
repeatability
قابلیت تکرار
reproducibility
قابلیت تکثیر
resectability
قابلیت برش
failure safety
قابلیت اطمینان
applicability
قابلیت استفاده
interpretability
قابلیت توجیه
interpretability
قابلیت تفسیر
application
[applicability]
قابلیت استفاده
interchangeability
قابلیت تعویض
interchangeability
قابلیت تبادل
punishability
قابلیت مجازات
inheritability
قابلیت توارث
inflammability
قابلیت اشتعال
inaptly
با عدم قابلیت
usefulness
قابلیت استفاده
imputability
قابلیت اسناد
imitability
قابلیت تقلید
ignitibility
قابلیت احتراق
ignitability
قابلیت احتراق
machinability
قابلیت تراش
magnetic susceptibility
قابلیت مغناطیسی
malleability
قابلیت انعطاف
portability
قابلیت انتقال
portability
قابلیت حمل
portability
قابلیت ترابری
intelligibility
قابلیت فهم
pliability
قابلیت خمیدگی
permeability
قابلیت تراوایی
perceptibility
قابلیت درک
penetrability
قابلیت نفوذ
opposability
قابلیت تقابل
navigability
قابلیت کشتیرانی
moveability
قابلیت حرکت
motor ability
قابلیت حرکت
meltability
قابلیت گداختن
maneuverability
قابلیت مانور
manageability
قابلیت اداره
ignitability
قابلیت اشتعال
provability
قابلیت اثبات
wettability
قابلیت خیسی
weldability
قابلیت جوشکاری
volatileness
قابلیت تبخیر
tenability
قابلیت نگهداری
tenability
قابلیت تصرف
tempering quality
قابلیت بهبود
tensility
قابلیت کشش
tensibility
قابلیت کشش
tactility
قابلیت لمس
swivelling feature
قابلیت نوسان
survivability
قابلیت باززیستی
suability
قابلیت تعقیب
stretchability
قابلیت بسط
failure safety
قابلیت اعتماد
stickability
قابلیت محافظت
stickability
قابلیت مقاومت
tolerability
قابلیت پذیرش
vibratility
: قابلیت ارتعاش
versatility
قابلیت تغییر
veniality
قابلیت اغماض
usability
قابلیت استفاده
trustworthiness
قابلیت اعتماد
trustiness
قابلیت اعتماد
transportability
قابلیت حمل
transmissibility
قابلیت انتقال
transmissibility
قابلیت فرستادن
trannlatability
قابلیت انقال
trannlatability
قابلیت ترجمه
trafficability
قابلیت عبور
reliability
قابلیت اعتماد
visibility
قابلیت دید
exchangeability
قابلیت معاوضه
erodibility
قابلیت فرسایش
erectility
قابلیت نعوظ
emissivity
قابلیت انتشار
alterability
قابلیت تغییر
emissivity
قابلیت نشر
applicability
قابلیت اجراء
approachability
قابلیت تقرب
edibility
قابلیت خوردن
attainability
قابلیت حصول
audibility
قابلیت استماع
calculability
قابلیت شمارش
castability
قابلیت ریزش
pourability
قابلیت ریزش
excitability
قابلیت تحریک
adjusability
قابلیت تنظیم
extensibility
قابلیت کشش
extensibility
قابلیت تمدید
explosiveness
قابلیت انفجار
absorbability
قابلیت جذب
absorbency
قابلیت جذب
absorptivity
قابلیت جذب
adaptableness
قابلیت توافق
addibility
قابلیت افزایش
expansibility
قابلیت انبساط
adhesiveness
قابلیت چسبندگی
adjusability
قابلیت تطبیق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com