Dictiornary-Farsi | قابلیت زیستن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
viability	قابلیت زیستن


Other Matches

interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
exists	زیستن
shack	زیستن
existed	زیستن
exist	زیستن
shacks	زیستن
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
liveable	قابل زیستن
luxuriating	درتجمل زیستن
luxuriates	درتجمل زیستن
luxuriated	درتجمل زیستن
freewheels	بازادگی زیستن
luxuriate	درتجمل زیستن
freewheeled	بازادگی زیستن
freewheel	بازادگی زیستن
coexists	باهم زیستن
kennels	درلانه زیستن
kennels	درلانه سگ زیستن
coexisted	باهم زیستن
kennel	درلانه سگ زیستن
coexist	باهم زیستن
livable	قابل زیستن
be	زیستن شدن
kennel	درلانه زیستن
to live at hack and manger	درفراوانی زیستن
to give one's life to please	درعیاشی زیستن
to pull together	باتفاق زیستن
to live in luxury	درنعمت زیستن
relive	باز زیستن
coexisting	باهم زیستن
relived	باز زیستن
relives	باز زیستن
reliving	باز زیستن
live	: زندگی کردن زیستن
lived	: زندگی کردن زیستن
to live in reproach	بخواری یا مذلت زیستن
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
habilitation	قابلیت
fitness	قابلیت
contemptibility	قابلیت
adaptability	قابلیت
ability	قابلیت
solvability	قابلیت حل
competence	قابلیت
skill	قابلیت
qualification	قابلیت
credential	قابلیت
capacity	قابلیت
capacities	قابلیت
capability	قابلیت
solubility	قابلیت حل
susceptibility	قابلیت
competence	قابلیت
eligibility	قابلیت
abilities	قابلیت
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
fordability	قابلیت عبور
veniality	قابلیت اغماض
flexility	قابلیت تغییر
flammability	قابلیت اشتعال
transmissibility	قابلیت انتقال
fissility	قابلیت انشقاق
fermentability	قابلیت تخمیر
versatility	قابلیت تغییر
extensibility	قابلیت کشش
transmissibility	قابلیت فرستادن
pliability	قابلیت خمیدگی
forgeability	قابلیت اهنگری
fusibility	قابلیت گداز
fusibility	قابلیت ذوب
readability	قابلیت خواندن
fungibility	قابلیت تعویض
habitability	قابلیت سکنی
transportability	قابلیت حمل
trustiness	قابلیت اعتماد
habitableness	قابلیت سکونت
hardenability	قابلیت سختی
usability	قابلیت استفاده
trustworthiness	قابلیت اعتماد
extensibility	قابلیت تمدید
weldability	قابلیت جوشکاری
edibility	قابلیت خوردن
wettability	قابلیت خیسی
potability	قابلیت شرب
potability	قابلیت حمل
punishability	قابلیت مجازات
practicableness	قابلیت عبور
predicability	قابلیت اسناد
pregnability	قابلیت تسخیر
divisibility	قابلیت تقسیم
presentability	قابلیت ارائه
distensibility	قابلیت انبساط
preventability	قابلیت جلوگیری
emissivity	قابلیت نشر
emissivity	قابلیت انتشار
explosiveness	قابلیت انفجار
vibratility	: قابلیت ارتعاش
expansibility	قابلیت انبساط
expandability	قابلیت توسعه
expandability	قابلیت انبساط
excitability	قابلیت تحریک
exchangeability	قابلیت معاوضه
erodibility	قابلیت فرسایش
erectility	قابلیت نعوظ
quench aging property	قابلیت بهسازی
portability	قابلیت ترابری
portability	قابلیت حمل
portability	قابلیت انتقال
volatileness	قابلیت تبخیر
dissolubility	قابلیت انحلال
trannlatability	قابلیت انقال
malleability	قابلیت انعطاف
moveability	قابلیت حرکت
navigability	قابلیت کشتیرانی
retractility	قابلیت انقباض
usefulness	قابلیت استفاده
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
interpretability	قابلیت توجیه
interpretability	قابلیت تفسیر
opposability	قابلیت تقابل
resectability	قابلیت برش
interchangeability	قابلیت تعویض
interchangeability	قابلیت تبادل
salability	قابلیت فروش
machinability	قابلیت تراش
motor ability	قابلیت حرکت
severability	قابلیت تقسیم
manageability	قابلیت اداره
maneuverability	قابلیت مانور
severability	قابلیت سواشدن
serviceability	قابلیت تعمیر
serviceability	قابلیت استفاده
meltability	قابلیت گداختن
serializability	قابلیت تسلسل
vendibility	قابلیت فروش
solubility	قابلیت انحلال
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
intelligibility	قابلیت فهم
reproducibility	قابلیت تکثیر
tenability	قابلیت تصرف
tenability	قابلیت نگهداری
imputability	قابلیت اسناد
reliableness	قابلیت اعتماد
imitability	قابلیت تقلید
ignitibility	قابلیت احتراق
ignitability	قابلیت احتراق
ignitability	قابلیت اشتعال
permeability	قابلیت تراوایی
reflectance	قابلیت انعکاس
tolerability	قابلیت پذیرش
trafficability	قابلیت عبور
tempering quality	قابلیت بهبود
renewability	قابلیت تجدید
perceptibility	قابلیت درک
stretchability	قابلیت بسط
inheritability	قابلیت توارث
penetrability	قابلیت نفوذ
inflammability	قابلیت اشتعال
suability	قابلیت تعقیب
survivability	قابلیت باززیستی
swivelling feature	قابلیت نوسان
tactility	قابلیت لمس
tensibility	قابلیت کشش
tensility	قابلیت کشش
inaptly	با عدم قابلیت
repeatability	قابلیت تکرار
trannlatability	قابلیت ترجمه
adjusability	قابلیت تنظیم
adaptability	قابلیت انطباق
productivity	قابلیت تولید
elasticity	قابلیت ارتجاعی
capability	صلاحیت قابلیت
dependable	قابلیت اطمینان
variability	قابلیت تنظیم
accessibility	قابلیت وصول
acceptability	قابلیت قبول
comparability	قابلیت قیاس
adjusability	قابلیت تطبیق
adhesiveness	قابلیت چسبندگی
addibility	قابلیت افزایش
adaptableness	قابلیت توافق
absorptivity	قابلیت جذب
absorbency	قابلیت جذب
absorbability	قابلیت جذب
visibility	قابلیت دید
visibility	قابلیت رویت
resilience	قابلیت ارتجاع
failure safety	قابلیت اعتماد
disability	عدم قابلیت