Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
habitability	قابلیت سکنی
Other Matches
dwelling house	در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
right of occupation	حق سکنی
occupations	سکنی
occupation	سکنی
occupancy	سکنی
right of habitation	حق سکنی
abidance	سکنی
inhabitancy	سکنی
biding	سکنی
inhabitance	سکنی
habitancy	سکنی
habitance	سکنی
inhabitation	سکنی
won	سکنی کردن
residence	سکونت سکنی
to hang out	سکنی کردن
abhide	سکنی کردن
inhabitancy	تصرف حق سکنی
dwellings	محل سکنی
dwelling	محل سکنی
place of abode	محل سکنی
residences	سکونت سکنی
take up ones abode	سکنی گرفتن
by	محل سکنی
inhabitable	قابل سکنی
habitations	سکنی مستعمره
habitation	سکنی مستعمره
habitable	قابل سکنی
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
residential	وابسته به اقامت قابل سکنی
inhabits	مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
manse	محل سکنی خانه کشیش
manses	محل سکنی خانه کشیش
inhabiting	مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
inhabit	مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
location audit	تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
contemptibility	قابلیت
capability	قابلیت
capacities	قابلیت
capacity	قابلیت
adaptability	قابلیت
fitness	قابلیت
solubility	قابلیت حل
habilitation	قابلیت
skill	قابلیت
qualification	قابلیت
solvability	قابلیت حل
competence	قابلیت
abilities	قابلیت
credential	قابلیت
competence	قابلیت
eligibility	قابلیت
susceptibility	قابلیت
ability	قابلیت
predicability	قابلیت اسناد
potability	قابلیت حمل
practicableness	قابلیت عبور
serviceability	قابلیت استفاده
potability	قابلیت شرب
serializability	قابلیت تسلسل
forgeability	قابلیت اهنگری
vendibility	قابلیت فروش
repeatability	قابلیت تکرار
pregnability	قابلیت تسخیر
preventability	قابلیت جلوگیری
flammability	قابلیت اشتعال
renewability	قابلیت تجدید
resectability	قابلیت برش
reproducibility	قابلیت تکثیر
retractility	قابلیت انقباض
reliableness	قابلیت اعتماد
reflectance	قابلیت انعکاس
readability	قابلیت خواندن
flexility	قابلیت تغییر
salability	قابلیت فروش
fordability	قابلیت عبور
quench aging property	قابلیت بهسازی
punishability	قابلیت مجازات
presentability	قابلیت ارائه
portability	قابلیت انتقال
interchangeability	قابلیت تعویض
interchangeability	قابلیت تبادل
intelligibility	قابلیت فهم
inheritability	قابلیت توارث
portability	قابلیت حمل
fusibility	قابلیت گداز
habitableness	قابلیت سکونت
ignitability	قابلیت اشتعال
inflammability	قابلیت اشتعال
inaptly	با عدم قابلیت
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
imputability	قابلیت اسناد
imitability	قابلیت تقلید
ignitibility	قابلیت احتراق
ignitability	قابلیت احتراق
usefulness	قابلیت استفاده
interpretability	قابلیت توجیه
machinability	قابلیت تراش
portability	قابلیت ترابری
pliability	قابلیت خمیدگی
interpretability	قابلیت تفسیر
permeability	قابلیت تراوایی
perceptibility	قابلیت درک
penetrability	قابلیت نفوذ
opposability	قابلیت تقابل
navigability	قابلیت کشتیرانی
moveability	قابلیت حرکت
motor ability	قابلیت حرکت
meltability	قابلیت گداختن
maneuverability	قابلیت مانور
manageability	قابلیت اداره
fungibility	قابلیت تعویض
malleability	قابلیت انعطاف
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
fusibility	قابلیت ذوب
hardenability	قابلیت سختی
serviceability	قابلیت تعمیر
provability	قابلیت اثبات
applicability	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت اجرا
availability	قابلیت اجرا
usability	قابلیت اجرا
usefulness	قابلیت اجرا
applicability	قابلیت استفاده
reliability	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اعتماد
reliability	قابلیت اعتماد
application [applicability]	قابلیت استفاده
severability	قابلیت سواشدن
tensility	قابلیت کشش
tempering quality	قابلیت بهبود
tenability	قابلیت تصرف
tenability	قابلیت نگهداری
tolerability	قابلیت پذیرش
trafficability	قابلیت عبور
trannlatability	قابلیت ترجمه
trannlatability	قابلیت انقال
tensibility	قابلیت کشش
tactility	قابلیت لمس
swivelling feature	قابلیت نوسان
severability	قابلیت تقسیم
solubility	قابلیت انحلال
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
stretchability	قابلیت بسط
suability	قابلیت تعقیب
survivability	قابلیت باززیستی
transmissibility	قابلیت فرستادن
transmissibility	قابلیت انتقال
wettability	قابلیت خیسی
weldability	قابلیت جوشکاری
volatileness	قابلیت تبخیر
transportability	قابلیت حمل
trustiness	قابلیت اعتماد
trustworthiness	قابلیت اعتماد
usability	قابلیت استفاده
veniality	قابلیت اغماض
versatility	قابلیت تغییر
vibratility	: قابلیت ارتعاش
distensibility	قابلیت انبساط
absorbability	قابلیت جذب
corruptibility	قابلیت فساد
absorbency	قابلیت جذب
absorptivity	قابلیت جذب
convertibility	قابلیت تبدیل
adaptableness	قابلیت توافق
conversableness	قابلیت معاشرت
addibility	قابلیت افزایش
adhesiveness	قابلیت چسبندگی
adjusability	قابلیت تطبیق
culpability	قابلیت مجازات
visibility	قابلیت دید
dissolubility	قابلیت انحلال
dis qualified	فاقد قابلیت
adaptability	قابلیت انطباق
digestibility	قابلیت هضم
destructibility	قابلیت انهدام
comparability	قابلیت قیاس
dependability	قابلیت اطمینان
resilience	قابلیت ارتجاع
dependability	قابلیت اعتماد
visibility	قابلیت رویت
elasticity	قابلیت ارتجاعی
controllability	قابلیت کنترل
adjusability	قابلیت تنظیم
compressibility	قابلیت فشردگی
pourability	قابلیت ریزش

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com