Dictiornary-Farsi | قابلیت سکونت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
habitableness	قابلیت سکونت


Other Matches

interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
habitation	سکونت
habitations	سکونت
habitancy	سکونت
habitance	سکونت
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
residence	سکونت سکنی
residences	سکونت سکنی
quarters	محل سکونت
habitable	قابل سکونت
occupancy cycle	دوره سکونت
habitats	محل سکونت
habituated	سکونت کردن
habituate	سکونت کردن
habitat	محل سکونت
habitably	بطور قابل سکونت
residents	در جائی سکونت داشتن
occupancy	سکونت اشغال مال
resident	در جائی سکونت داشتن
lodging	محل سکونت اطاق کرایهای
beggary	محل سکونت گدایان گداخانه
quartering	محل سکونت سکنا دهنده
lodgings	محل سکونت اطاق کرایهای
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
ultramontanism	سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
lapland	ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
ghettoes	محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettos	محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghetto	محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
general quarters	اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
competence	قابلیت
ability	قابلیت
abilities	قابلیت
habilitation	قابلیت
capacity	قابلیت
adaptability	قابلیت
fitness	قابلیت
solubility	قابلیت حل
contemptibility	قابلیت
solvability	قابلیت حل
capacities	قابلیت
susceptibility	قابلیت
skill	قابلیت
qualification	قابلیت
credential	قابلیت
competence	قابلیت
capability	قابلیت
eligibility	قابلیت
serializability	قابلیت تسلسل
practicableness	قابلیت عبور
reflectance	قابلیت انعکاس
retractility	قابلیت انقباض
potability	قابلیت شرب
quench aging property	قابلیت بهسازی
salability	قابلیت فروش
renewability	قابلیت تجدید
severability	قابلیت تقسیم
potability	قابلیت حمل
predicability	قابلیت اسناد
reliableness	قابلیت اعتماد
resectability	قابلیت برش
serviceability	قابلیت استفاده
punishability	قابلیت مجازات
reproducibility	قابلیت تکثیر
preventability	قابلیت جلوگیری
readability	قابلیت خواندن
presentability	قابلیت ارائه
vendibility	قابلیت فروش
serviceability	قابلیت تعمیر
severability	قابلیت سواشدن
repeatability	قابلیت تکرار
flexility	قابلیت تغییر
ignitability	قابلیت احتراق
ignitibility	قابلیت احتراق
imitability	قابلیت تقلید
imputability	قابلیت اسناد
inaptly	با عدم قابلیت
inflammability	قابلیت اشتعال
inheritability	قابلیت توارث
intelligibility	قابلیت فهم
ignitability	قابلیت اشتعال
opposability	قابلیت تقابل
hardenability	قابلیت سختی
fordability	قابلیت عبور
forgeability	قابلیت اهنگری
fungibility	قابلیت تعویض
fusibility	قابلیت ذوب
fusibility	قابلیت گداز
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
habitability	قابلیت سکنی
interchangeability	قابلیت تبادل
pregnability	قابلیت تسخیر
navigability	قابلیت کشتیرانی
penetrability	قابلیت نفوذ
perceptibility	قابلیت درک
permeability	قابلیت تراوایی
pliability	قابلیت خمیدگی
portability	قابلیت ترابری
portability	قابلیت حمل
portability	قابلیت انتقال
moveability	قابلیت حرکت
motor ability	قابلیت حرکت
meltability	قابلیت گداختن
interchangeability	قابلیت تعویض
interpretability	قابلیت تفسیر
interpretability	قابلیت توجیه
machinability	قابلیت تراش
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
malleability	قابلیت انعطاف
manageability	قابلیت اداره
maneuverability	قابلیت مانور
solubility	قابلیت انحلال
provability	قابلیت اثبات
applicability	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت اجرا
availability	قابلیت اجرا
usability	قابلیت اجرا
usefulness	قابلیت اجرا
applicability	قابلیت استفاده
application [applicability]	قابلیت استفاده
reliability	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اعتماد
reliability	قابلیت اعتماد
failure safety	قابلیت اطمینان
usefulness	قابلیت استفاده
tempering quality	قابلیت بهبود
tenability	قابلیت تصرف
tenability	قابلیت نگهداری
tolerability	قابلیت پذیرش
trafficability	قابلیت عبور
trannlatability	قابلیت ترجمه
trannlatability	قابلیت انقال
transmissibility	قابلیت فرستادن
tensility	قابلیت کشش
tensibility	قابلیت کشش
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
stretchability	قابلیت بسط
suability	قابلیت تعقیب
survivability	قابلیت باززیستی
swivelling feature	قابلیت نوسان
tactility	قابلیت لمس
transmissibility	قابلیت انتقال
transportability	قابلیت حمل
trustiness	قابلیت اعتماد
wettability	قابلیت خیسی
trustworthiness	قابلیت اعتماد
usability	قابلیت استفاده
veniality	قابلیت اغماض
versatility	قابلیت تغییر
vibratility	: قابلیت ارتعاش
volatileness	قابلیت تبخیر
weldability	قابلیت جوشکاری
flammability	قابلیت اشتعال
destructibility	قابلیت انهدام
disability	عدم قابلیت
conductivity	قابلیت هدایت
acceptability	قابلیت قبول
conductibility	قابلیت هدایت
conceivability	قابلیت تصور
computability	قابلیت محاسبه
accessibility	قابلیت وصول
compressibility	قابلیت فشردگی
comprehensibility	قابلیت درک
variability	قابلیت تنظیم
dependable	قابلیت اطمینان
capability	صلاحیت قابلیت
productivity	قابلیت تولید
comparableness	قابلیت مقایسه
disabilities	عدم قابلیت
controllability	قابلیت کنترل
dependability	قابلیت اطمینان
dependability	قابلیت اعتماد
disqualification	سلب قابلیت
disqualifications	سلب قابلیت
susceptibility	قابلیت حساسسیت
confidentiality	قابلیت اعتماد
culpability	قابلیت مجازات
conviviality	قابلیت امیزش
corruptibility	قابلیت فساد
efficiency	قابلیت کاردانی
elasticity	قابلیت ارتجاعی
convertibility	قابلیت تبدیل
conversableness	قابلیت معاشرت
compactibility	قابلیت تراکم
communicability	قابلیت ارتباط
visibility	قابلیت دید
audibility	قابلیت استماع
attainability	قابلیت حصول
approachability	قابلیت تقرب