English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
biddability قابلیت شرکت درمناقصه
Other Matches
interoperability قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
swimming capability قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
serviceability قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
electromagnetic compatability قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
flotation قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
commensurability قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
reflectance قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility قابلیت کشش قابلیت تورق
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
strain hardenability قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group شرکت سهامی [شرکت]
body corporate شرکت شرکت سهامی
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
susceptibility قابلیت
eligibility قابلیت
competence قابلیت
competence قابلیت
capability قابلیت
abilities قابلیت
ability قابلیت
capacity قابلیت
capacities قابلیت
adaptability قابلیت
solvability قابلیت حل
contemptibility قابلیت
skill قابلیت
qualification قابلیت
credential قابلیت
fitness قابلیت
solubility قابلیت حل
habilitation قابلیت
fusibility قابلیت ذوب
vibratility : قابلیت ارتعاش
quench aging property قابلیت بهسازی
fusibility قابلیت گداز
conviviality قابلیت امیزش
punishability قابلیت مجازات
flexility قابلیت تغییر
adjusability قابلیت تنظیم
accessibility قابلیت وصول
acceptability قابلیت قبول
computability قابلیت محاسبه
fordability قابلیت عبور
compressibility قابلیت فشردگی
ground visibility قابلیت دیدزمینی
veniality قابلیت اغماض
habitability قابلیت سکنی
fungibility قابلیت تعویض
elasticity قابلیت ارتجاع
readability قابلیت خواندن
appealability قابلیت استیناف
volatileness قابلیت تبخیر
efficiency قابلیت کاردانی
disabilities عدم قابلیت
versatility قابلیت تغییر
elasticity قابلیت ارتجاعی
forgeability قابلیت اهنگری
comprehensibility قابلیت درک
disability عدم قابلیت
flammability قابلیت اشتعال
solubility قابلیت انحلال
productivity قابلیت تولید
conductivity قابلیت هدایت
digestibility قابلیت هضم
conductibility قابلیت هدایت
dis qualified فاقد قابلیت
severability قابلیت تقسیم
dissolubility قابلیت انحلال
distensibility قابلیت انبساط
severability قابلیت سواشدن
divisibility قابلیت تقسیم
capability صلاحیت قابلیت
alterability قابلیت تغییر
wettability قابلیت خیسی
weldability قابلیت جوشکاری
edibility قابلیت خوردن
adaptability قابلیت انطباق
controllability قابلیت کنترل
comparability قابلیت قیاس
conversableness قابلیت معاشرت
convertibility قابلیت تبدیل
resilience قابلیت ارتجاع
corruptibility قابلیت فساد
culpability قابلیت مجازات
visibility قابلیت رویت
visibility قابلیت دید
dependability قابلیت اعتماد
dependability قابلیت اطمینان
destructibility قابلیت انهدام
serviceability قابلیت تعمیر
serviceability قابلیت استفاده
absorbability قابلیت جذب
explosiveness قابلیت انفجار
repeatability قابلیت تکرار
extensibility قابلیت تمدید
vendibility قابلیت فروش
adaptableness قابلیت توافق
addibility قابلیت افزایش
dependable قابلیت اطمینان
extensibility قابلیت کشش
adhesiveness قابلیت چسبندگی
variability قابلیت تنظیم
renewability قابلیت تجدید
reliableness قابلیت اعتماد
adjusability قابلیت تطبیق
fermentability قابلیت تخمیر
reflectance قابلیت انعکاس
reproducibility قابلیت تکثیر
expansibility قابلیت انبساط
expandability قابلیت توسعه
emissivity قابلیت نشر
emissivity قابلیت انتشار
serializability قابلیت تسلسل
salability قابلیت فروش
retractility قابلیت انقباض
absorbency قابلیت جذب
absorptivity قابلیت جذب
erectility قابلیت نعوظ
erodibility قابلیت فرسایش
conceivability قابلیت تصور
exchangeability قابلیت معاوضه
excitability قابلیت تحریک
resectability قابلیت برش
expandability قابلیت انبساط
fissility قابلیت انشقاق
viability قابلیت سوددهی
viability قابلیت دوام
viability قابلیت زیستن
tactility قابلیت لمس
malleability قابلیت انعطاف
combinability قابلیت ترکیب
manageability قابلیت اداره
perceptibility قابلیت درک
maneuverability قابلیت مانور
inflammability قابلیت اشتعال
castability قابلیت ریزش
pourability قابلیت ریزش
combustibility قابلیت سوزش
magnetic susceptibility قابلیت مغناطیسی
pliability قابلیت خمیدگی
combustiblity قابلیت تراکم
brushability قابلیت رنگرزی
tenability قابلیت نگهداری
tenability قابلیت تصرف
calculability قابلیت شمارش
permeability قابلیت تراوایی
tempering quality قابلیت بهبود
machinability قابلیت تراش
combustiblity قابلیت انفجار
tensility قابلیت کشش
tensibility قابلیت کشش
combustiblity قابلیت احتراق
combustibility قابلیت اشتعال
survivability قابلیت باززیستی
swivelling feature قابلیت نوسان
reliability قابلیت اطمینان
coagulability قابلیت انعقاد
reliability قابلیت اعتماد
opposability قابلیت تقابل
applicability قابلیت اجرا
application [applicability] قابلیت اجرا
availability قابلیت اجرا
usability قابلیت اجرا
usefulness قابلیت اجرا
applicability قابلیت استفاده
application [applicability] قابلیت استفاده
flexibility قابلیت انعطاف
meltability قابلیت گداختن
availability قابلیت استفاده
failure safety قابلیت اعتماد
reliability قابلیت اعتماد
penetrability قابلیت نفوذ
motor ability قابلیت حرکت
changeableness قابلیت تغییریاتبدیل
throughput قابلیت عبوردهی
moveability قابلیت حرکت
failure safety قابلیت اطمینان
navigability قابلیت کشتیرانی
reliability قابلیت اطمینان
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com