Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
calculability	قابلیت شمارش
Other Matches
call off	فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
clock method	روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
counted	شمارش
counting	شمارش
counts	شمارش
computation	شمارش
computations	شمارش
count	شمارش
numeration	شمارش
recounted	شمارش مجدد
recount	شمارش مجدد
countering	عقربه شمارش
numerable	قابل شمارش
enumerable	شمارش پذیر
enumeratoin	سرشماری شمارش
countable	شمارش پذیر
record count	شمارش رکوردها
counting loop	حلقه شمارش
recounting	شمارش مجدد
counting votes	شمارش اراء
head count	شمارش مردم
head counts	شمارش مردم
countered	عقربه شمارش
counter	عقربه شمارش
indigitation	اعلان شمارش
denumerable	قابل شمارش
recounts	شمارش مجدد
countdowns	شمارش معکوس
innumerable <adj.>	غیرقابل شمارش
countless <adj.>	غیرقابل شمارش
tallies	شمارش شمارشگر
tallying	شمارش شمارشگر
countdown	شمارش معکوس
myriad <adj.>	غیرقابل شمارش
tally	شمارش شمارشگر
numberless <adj.>	غیرقابل شمارش
tallied	شمارش شمارشگر
uncountable <adj.>	غیرقابل شمارش
sumless <adj.>	غیرقابل شمارش
numerative	دستگاه شمارش [ریاضی]
scrutineer	مامور شمارش ارا
reference count technique	تکنیک شمارش ارجاعات
computation	نتیجه شمارش محاسبه
computations	نتیجه شمارش محاسبه
tabs	شمارش جدول بندی
tab	شمارش جدول بندی
uncounted	غیر قابل شمارش
quantifiable	آنچه قابل شمارش است
innumerable	غیرقابل شمارش بیحد و حصر
dehind	شمارش امتیاز منفی بازیگر
hemacytometer	اسبابی برای شمارش گویچههای خون
count down	از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
blood counts	شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
blood count	شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
communication security custodian	مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
keystroke	شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
server	مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
count off	شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
flexible	کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
grids	سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid	سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
contemptibility	قابلیت
adaptability	قابلیت
habilitation	قابلیت
solvability	قابلیت حل
skill	قابلیت
ability	قابلیت
capability	قابلیت
competence	قابلیت
eligibility	قابلیت
competence	قابلیت
credential	قابلیت
qualification	قابلیت
susceptibility	قابلیت
capacities	قابلیت
solubility	قابلیت حل
abilities	قابلیت
fitness	قابلیت
capacity	قابلیت
vendibility	قابلیت فروش
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
quench aging property	قابلیت بهسازی
preventability	قابلیت جلوگیری
presentability	قابلیت ارائه
pregnability	قابلیت تسخیر
predicability	قابلیت اسناد
practicableness	قابلیت عبور
serializability	قابلیت تسلسل
punishability	قابلیت مجازات
reliableness	قابلیت اعتماد
retractility	قابلیت انقباض
fungibility	قابلیت تعویض
renewability	قابلیت تجدید
repeatability	قابلیت تکرار
reproducibility	قابلیت تکثیر
salability	قابلیت فروش
fusibility	قابلیت ذوب
fusibility	قابلیت گداز
readability	قابلیت خواندن
reflectance	قابلیت انعکاس
resectability	قابلیت برش
habitability	قابلیت سکنی
penetrability	قابلیت نفوذ
opposability	قابلیت تقابل
inaptly	با عدم قابلیت
navigability	قابلیت کشتیرانی
moveability	قابلیت حرکت
motor ability	قابلیت حرکت
maneuverability	قابلیت مانور
manageability	قابلیت اداره
malleability	قابلیت انعطاف
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
machinability	قابلیت تراش
inflammability	قابلیت اشتعال
interpretability	قابلیت تفسیر
interchangeability	قابلیت تعویض
interchangeability	قابلیت تبادل
intelligibility	قابلیت فهم
perceptibility	قابلیت درک
permeability	قابلیت تراوایی
pliability	قابلیت خمیدگی
habitableness	قابلیت سکونت
potability	قابلیت حمل
hardenability	قابلیت سختی
potability	قابلیت شرب
meltability	قابلیت گداختن
ignitability	قابلیت اشتعال
portability	قابلیت انتقال
ignitability	قابلیت احتراق
ignitibility	قابلیت احتراق
imitability	قابلیت تقلید
imputability	قابلیت اسناد
portability	قابلیت حمل
interpretability	قابلیت توجیه
portability	قابلیت ترابری
inheritability	قابلیت توارث
serviceability	قابلیت استفاده
provability	قابلیت اثبات
applicability	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت اجرا
availability	قابلیت اجرا
usability	قابلیت اجرا
usefulness	قابلیت اجرا
applicability	قابلیت استفاده
application [applicability]	قابلیت استفاده
reliability	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اعتماد
reliability	قابلیت اعتماد
usefulness	قابلیت استفاده
serviceability	قابلیت تعمیر
tensibility	قابلیت کشش
tensility	قابلیت کشش
tempering quality	قابلیت بهبود
tenability	قابلیت تصرف
tenability	قابلیت نگهداری
tolerability	قابلیت پذیرش
trafficability	قابلیت عبور
trannlatability	قابلیت ترجمه
tactility	قابلیت لمس
swivelling feature	قابلیت نوسان
survivability	قابلیت باززیستی
severability	قابلیت سواشدن
severability	قابلیت تقسیم
solubility	قابلیت انحلال
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
stretchability	قابلیت بسط
suability	قابلیت تعقیب
trannlatability	قابلیت انقال
transmissibility	قابلیت فرستادن
transmissibility	قابلیت انتقال
wettability	قابلیت خیسی
weldability	قابلیت جوشکاری
volatileness	قابلیت تبخیر
transportability	قابلیت حمل
trustiness	قابلیت اعتماد
trustworthiness	قابلیت اعتماد
usability	قابلیت استفاده
veniality	قابلیت اغماض
versatility	قابلیت تغییر
vibratility	: قابلیت ارتعاش
adaptability	قابلیت انطباق
dissolubility	قابلیت انحلال
adhesiveness	قابلیت چسبندگی
dis qualified	فاقد قابلیت
adjusability	قابلیت تطبیق

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com