Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
cold working property
قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
Other Matches
cold work
عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
work hardening
سخت کاری فلزات
forgeability
قابلیت چکش کاری
hobability
قابلیت حدیده کاری سرد
metallography
شرح فلزات بررسی در ساختمان درونی فلزات
hammer and sickle
داس وچکش
hot work
عملیات شکل دهی و چکش کاری داغ
base metals
فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal
فلزات اصلی فلزات کم بها
burr
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burred
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burring
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burrs
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
interoperability
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
electromagnetic compatability
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
flotation
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
accession
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
ductility
قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
local area network
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
noble metals
فلزات نجیب
whitesmith
ابکار فلزات
base metal
فلزات بنیانی
dioxide; metals
دیاکسید-فلزات
fineness
عیار فلزات
abrasive grit
خرده فلزات
coinage metals
فلزات مسکوک
scissel
دم قیچی فلزات
parting of metals
تجزیه فلزات
cuttings
براده فلزات
base metals
فلزات بنیانی
metal physics
فیزیک فلزات
drillings
براده فلزات
post transition metals
فلزات پس واسطه
metallurgy
استخراج و ذوب فلزات
metallurgical engineering
علم ذوب فلزات
docimasy
فن ازمایش فلزات ودواها
white bearing metals
فلزات سفید یاطاقان
metal foulings
خرده سوفاله فلزات
native metals
فلزات خالص طبیعی
molten bath
حمام ذوب فلزات
melting pots
دیگ ذوب فلزات
non ferrous metal industry
صنعت فلزات غیراهنی
melting pot
دیگ ذوب فلزات
metal foundry
ریخته گری فلزات
metllurgist
متخصص ذوب فلزات
burnisher
الت پرداخت فلزات
ferrous
فلزات اهن دار
metallize
روکش کردن با فلزات
smeltery
کارخانه ذوب فلزات
narrow band filter
صافی فلزات باریک
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
assay
عیارگیری فلزات گران قیمت
electrometallurgy
ذوب فلزات بوسیله برق
electro plating
ابکاری فلزات به کمک برق
edging machine
دستگاه خم کننده لبه فلزات
assays
عیارگیری فلزات گران قیمت
founding
علم ذوب وریختن فلزات
tumbling barrel
غلتک مخصوص صیقل فلزات
sullage
مواد اضافی فلزات مذاب
metallurgy
فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
cupellation
گرفتن فلزات قیمتی از سرب
metallurgist
متخصص قال کردن فلزات
metallurgists
متخصص قال کردن فلزات
bullion
شمش فلزات با عیار معین
joming test
ازمایش تعیین سختی فلزات
mill
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
pyrometallurgy
استخراج فلزات در اثر حرارت
mills
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
carats
درجه خلوص فلزات پربها
carat
درجه خلوص فلزات پربها
nonferrous
غیراهنی فلزات غیر اهنی
metallurgical
وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
metalline
فلزی اغشته به نمک فلزات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
to know the ropes
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torched
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
transmutation of metals
استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
necks
کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
extrusion
شکل دادن گرم یا سرد فلزات
hydrometallurgy
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
vicker's diamond hardness tester
دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
neck
کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
snips
قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
metallurgic
وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
dross
کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
electrometallurgy
صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
pence for any thing
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
die casting
ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
picking
پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
flame cleaning
تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
finery
زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
drier
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
rivet test
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
hand forming
شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
dispersion hardening
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
billon
الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
compass compensation
تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
passivating
پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
glid
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
to anneal
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
crocus cloth
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
azoth
جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
metallic thread
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
drilling pattern
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
capability
قابلیت
contemptibility
قابلیت
competence
قابلیت
fitness
قابلیت
eligibility
قابلیت
capacities
قابلیت
capacity
قابلیت
solvability
قابلیت حل
solubility
قابلیت حل
abilities
قابلیت
ability
قابلیت
susceptibility
قابلیت
skill
قابلیت
adaptability
قابلیت
qualification
قابلیت
credential
قابلیت
habilitation
قابلیت
competence
قابلیت
versatility
قابلیت تغییر
usability
قابلیت استفاده
trustworthiness
قابلیت اعتماد
trustiness
قابلیت اعتماد
stickability
قابلیت محافظت
veniality
قابلیت اغماض
severability
قابلیت سواشدن
elasticity
قابلیت ارتجاع
elasticity
قابلیت ارتجاعی
weldability
قابلیت جوشکاری
capability
صلاحیت قابلیت
visibility
قابلیت دید
volatileness
قابلیت تبخیر
severability
قابلیت تقسیم
vibratility
: قابلیت ارتعاش
wettability
قابلیت خیسی
disabilities
عدم قابلیت
disability
عدم قابلیت
transportability
قابلیت حمل
visibility
قابلیت رویت
tensility
قابلیت کشش
productivity
قابلیت تولید
stickability
قابلیت مقاومت
tempering quality
قابلیت بهبود
stretchability
قابلیت بسط
suability
قابلیت تعقیب
tensibility
قابلیت کشش
adaptability
قابلیت انطباق
tactility
قابلیت لمس
variability
قابلیت تنظیم
dependable
قابلیت اطمینان
accessibility
قابلیت وصول
acceptability
قابلیت قبول
tenability
قابلیت تصرف
solubility
قابلیت انحلال
transmissibility
قابلیت انتقال
swivelling feature
قابلیت نوسان
transmissibility
قابلیت فرستادن
trannlatability
قابلیت انقال
trannlatability
قابلیت ترجمه
resilience
قابلیت ارتجاع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com