Dictiornary-Farsi | قابلیت فروش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
salability	قابلیت فروش
vendibility	قابلیت فروش


Search result with all words

convertibility	قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
Other Matches

woollen draper	پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
on licence	پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies	جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller	میفروش باده فروش شراب فروش خمار
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
hard sell	سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization	به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force	نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
optional claiming race	مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales	فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
furriers	خز فروش پوست فروش
furrier	خز فروش پوست فروش
sales promotion	افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
oligopoly	انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendable	قابل فروش جنس قابل فروش
vendible	قابل فروش جنس قابل فروش
capability	قابلیت
ability	قابلیت
eligibility	قابلیت
susceptibility	قابلیت
competence	قابلیت
fitness	قابلیت
habilitation	قابلیت
abilities	قابلیت
capacities	قابلیت
credential	قابلیت
solvability	قابلیت حل
qualification	قابلیت
capacity	قابلیت
contemptibility	قابلیت
competence	قابلیت
adaptability	قابلیت
solubility	قابلیت حل
skill	قابلیت
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
tensibility	قابلیت کشش
tensility	قابلیت کشش
stretchability	قابلیت بسط
portability	قابلیت حمل
digestibility	قابلیت هضم
survivability	قابلیت باززیستی
perceptibility	قابلیت درک
suability	قابلیت تعقیب
capability	صلاحیت قابلیت
swivelling feature	قابلیت نوسان
tactility	قابلیت لمس
corruptibility	قابلیت فساد
tempering quality	قابلیت بهبود
tenability	قابلیت تصرف
navigability	قابلیت کشتیرانی
moveability	قابلیت حرکت
veniality	قابلیت اغماض
versatility	قابلیت تغییر
motor ability	قابلیت حرکت
vibratility	: قابلیت ارتعاش
volatileness	قابلیت تبخیر
dependability	قابلیت اعتماد
dependability	قابلیت اطمینان
destructibility	قابلیت انهدام
weldability	قابلیت جوشکاری
disability	عدم قابلیت
disabilities	عدم قابلیت
wettability	قابلیت خیسی
meltability	قابلیت گداختن
elasticity	قابلیت ارتجاع
usability	قابلیت استفاده
trustworthiness	قابلیت اعتماد
tenability	قابلیت نگهداری
penetrability	قابلیت نفوذ
trafficability	قابلیت عبور
reliableness	قابلیت اعتماد
trannlatability	قابلیت ترجمه
trannlatability	قابلیت انقال
dependable	قابلیت اطمینان
transmissibility	قابلیت فرستادن
opposability	قابلیت تقابل
variability	قابلیت تنظیم
transmissibility	قابلیت انتقال
transportability	قابلیت حمل
accessibility	قابلیت وصول
acceptability	قابلیت قبول
culpability	قابلیت مجازات
trustiness	قابلیت اعتماد
tolerability	قابلیت پذیرش
resectability	قابلیت برش
presentability	قابلیت ارائه
pregnability	قابلیت تسخیر
adjusability	قابلیت تنظیم
adjusability	قابلیت تطبیق
adhesiveness	قابلیت چسبندگی
addibility	قابلیت افزایش
adaptableness	قابلیت توافق
absorptivity	قابلیت جذب
absorbency	قابلیت جذب
absorbability	قابلیت جذب
predicability	قابلیت اسناد
practicableness	قابلیت عبور
coagulability	قابلیت انعقاد
retractility	قابلیت انقباض
potability	قابلیت حمل
potability	قابلیت شرب
preventability	قابلیت جلوگیری
changeableness	قابلیت تغییریاتبدیل
reproducibility	قابلیت تکثیر
repeatability	قابلیت تکرار
brushability	قابلیت رنگرزی
renewability	قابلیت تجدید
reflectance	قابلیت انعکاس
audibility	قابلیت استماع
calculability	قابلیت شمارش
readability	قابلیت خواندن
attainability	قابلیت حصول
quench aging property	قابلیت بهسازی
punishability	قابلیت مجازات
castability	قابلیت ریزش
approachability	قابلیت تقرب
applicability	قابلیت اجراء
pourability	قابلیت ریزش
appealability	قابلیت استیناف
alterability	قابلیت تغییر
visibility	قابلیت دید
combinability	قابلیت ترکیب
visibility	قابلیت رویت
severability	قابلیت سواشدن
severability	قابلیت تقسیم
conceivability	قابلیت تصور
conductibility	قابلیت هدایت
conductivity	قابلیت هدایت
pliability	قابلیت خمیدگی
adaptability	قابلیت انطباق
productivity	قابلیت تولید
solubility	قابلیت انحلال
permeability	قابلیت تراوایی
controllability	قابلیت کنترل
conversableness	قابلیت معاشرت
convertibility	قابلیت تبدیل
computability	قابلیت محاسبه
portability	قابلیت ترابری
combustibility	قابلیت سوزش
combustibility	قابلیت اشتعال
combustiblity	قابلیت احتراق
resilience	قابلیت ارتجاع
combustiblity	قابلیت انفجار
combustiblity	قابلیت تراکم
communicability	قابلیت ارتباط
compactibility	قابلیت تراکم
comparableness	قابلیت مقایسه
portability	قابلیت انتقال
comprehensibility	قابلیت درک
compressibility	قابلیت فشردگی
serializability	قابلیت تسلسل
serviceability	قابلیت استفاده
serviceability	قابلیت تعمیر
comparability	قابلیت قیاس
machinability	قابلیت تراش
extensibility	قابلیت کشش
intelligibility	قابلیت فهم
confidentiality	قابلیت اعتماد
inheritability	قابلیت توارث
inflammability	قابلیت اشتعال
susceptibility	قابلیت حساسسیت
disqualifications	سلب قابلیت
disqualification	سلب قابلیت
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
habitability	قابلیت سکنی
habitableness	قابلیت سکونت
hardenability	قابلیت سختی
fusibility	قابلیت ذوب
fungibility	قابلیت تعویض
fermentability	قابلیت تخمیر
fissility	قابلیت انشقاق
flammability	قابلیت اشتعال
flexility	قابلیت تغییر
fordability	قابلیت عبور
conviviality	قابلیت امیزش
forgeability	قابلیت اهنگری
inaptly	با عدم قابلیت
interpretability	قابلیت توجیه
interpretability	قابلیت تفسیر
interchangeability	قابلیت تعویض
interchangeability	قابلیت تبادل
viability	قابلیت سوددهی
reliability	قابلیت اطمینان
reliability	قابلیت اعتماد
application [applicability]	قابلیت اجرا
availability	قابلیت اجرا
usability	قابلیت اجرا