Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
stickability
قابلیت محافظت
Other Matches
interoperability
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
serviceability
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
electromagnetic compatability
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
accession
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
ductility
قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
cared
محافظت
conservation
محافظت
cares
محافظت
preservation
محافظت
care
محافظت
protection
محافظت
sheltering
محافظت کردن
guarding
محافظت کردن
shield
محافظت کردن
shelters
محافظت کردن
guard
محافظت کردن
shelters
محافظت حمایت
shields
محافظت کردن
sheltering
محافظت حمایت
protecting
محافظت کردن
copy protection
محافظت از کپی
protects
محافظت کردن
preserve wood
محافظت چوب
normal maintenance
محافظت عادی
protect
محافظت کردن
guards
محافظت کردن
preservation
محافظت جلوگیری
sheltered
محافظت حمایت
shelter
محافظت کردن
thermal protection
محافظت حرارتی
shelter
محافظت حمایت
sheltered
محافظت کردن
security
محافظت شده یا رمزدار
right of self preservation
حق محافظت از سرحدات خود
to screen
[from]
[با پرده]
محافظت کردن
[از]
cares
محافظت کردن مراقبت
cared
محافظت کردن مراقبت
care
محافظت کردن مراقبت
The Physics of Radiation Protection
فیزیک محافظت از پرتو
Health physics
فیزیک محافظت از پرتو
reserved words
کلمههای محافظت شده
protected storage
انباره محافظت شده
protected storage
حافظه محافظت شده
protected passed pawn
پیاده رونده محافظت شده
protective
زره حفافتی محافظت کننده
preserve
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserving
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
parkas
نوعی کت برای محافظت از باد و باران
unprotected
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
preserves
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
to screen one's eyes from the sun
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
breaker
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breakers
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
cladding
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
cassette
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassettes
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
variables
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
encipher
تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
blockhouse
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
automatic reset circuit breaker
محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
goggles
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
write protect
شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
coverings
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
covers
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cassette
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
circuits
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
cassettes
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
fuse
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
dou
[در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
fused
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
fibre optics
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
privilege
ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
fettling
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
screened
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screens
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
fitness
قابلیت
contemptibility
قابلیت
susceptibility
قابلیت
competence
قابلیت
ability
قابلیت
abilities
قابلیت
eligibility
قابلیت
solvability
قابلیت حل
habilitation
قابلیت
competence
قابلیت
adaptability
قابلیت
credential
قابلیت
solubility
قابلیت حل
qualification
قابلیت
capability
قابلیت
skill
قابلیت
capacity
قابلیت
capacities
قابلیت
guarding
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard bit
یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
enhances
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhance
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhanced
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhancing
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
applicability
قابلیت استفاده
resectability
قابلیت برش
applicability
قابلیت اجرا
retractility
قابلیت انقباض
preventability
قابلیت جلوگیری
presentability
قابلیت ارائه
pregnability
قابلیت تسخیر
predicability
قابلیت اسناد
practicableness
قابلیت عبور
application
[applicability]
قابلیت اجرا
reproducibility
قابلیت تکثیر
readability
قابلیت خواندن
salability
قابلیت فروش
availability
قابلیت اجرا
reliableness
قابلیت اعتماد
usability
قابلیت اجرا
reflectance
قابلیت انعکاس
vendibility
قابلیت فروش
renewability
قابلیت تجدید
serviceability
قابلیت استفاده
quench aging property
قابلیت بهسازی
repeatability
قابلیت تکرار
punishability
قابلیت مجازات
usefulness
قابلیت اجرا
serializability
قابلیت تسلسل
potability
قابلیت حمل
potability
قابلیت شرب
usefulness
قابلیت استفاده
interchangeability
قابلیت تعویض
interchangeability
قابلیت تبادل
intelligibility
قابلیت فهم
inheritability
قابلیت توارث
inflammability
قابلیت اشتعال
inaptly
با عدم قابلیت
imputability
قابلیت اسناد
imitability
قابلیت تقلید
ignitibility
قابلیت احتراق
ignitability
قابلیت احتراق
ignitability
قابلیت اشتعال
hardenability
قابلیت سختی
habitableness
قابلیت سکونت
habitability
قابلیت سکنی
ground visibility
قابلیت دیدزمینی
fusibility
قابلیت گداز
interpretability
قابلیت تفسیر
interpretability
قابلیت توجیه
portability
قابلیت انتقال
portability
قابلیت حمل
portability
قابلیت ترابری
pliability
قابلیت خمیدگی
permeability
قابلیت تراوایی
perceptibility
قابلیت درک
penetrability
قابلیت نفوذ
opposability
قابلیت تقابل
navigability
قابلیت کشتیرانی
application
[applicability]
قابلیت استفاده
moveability
قابلیت حرکت
meltability
قابلیت گداختن
maneuverability
قابلیت مانور
manageability
قابلیت اداره
malleability
قابلیت انعطاف
magnetic susceptibility
قابلیت مغناطیسی
machinability
قابلیت تراش
failure safety
قابلیت اعتماد
provability
قابلیت اثبات
wettability
قابلیت خیسی
tempering quality
قابلیت بهبود
tensility
قابلیت کشش
tensibility
قابلیت کشش
tactility
قابلیت لمس
swivelling feature
قابلیت نوسان
survivability
قابلیت باززیستی
suability
قابلیت تعقیب
stretchability
قابلیت بسط
reliability
قابلیت اعتماد
stickability
قابلیت مقاومت
failure safety
قابلیت اطمینان
solubility
قابلیت انحلال
severability
قابلیت تقسیم
severability
قابلیت سواشدن
reliability
قابلیت اطمینان
tenability
قابلیت تصرف
tenability
قابلیت نگهداری
weldability
قابلیت جوشکاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com