Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (12 milliseconds)
English	Persian
fordability	قابلیت پایاب داشتن
Other Matches
downstream fill	توده پایاب خاکریز پایاب
downstream shell	توده پایاب خاکریز پایاب
fording	عبور از پایاب شناوری پایاب
radioactivity	قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
shoal	پایاب
downstream	در پایاب
forded	پایاب
ford	پایاب
fords	پایاب
shoals	پایاب
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
downstream shell	پشته پایاب
wading crossing	عبور از پایاب
downstream batter	میل پایاب
downstream face	نمای پایاب
downstream fill	پشته پایاب
rock toe	سنگچین پایاب
crossing site	محل پایاب
downstream profile at crown	نیمرخ پایاب در کلید
trapezoidal end sill	استانه پایاب ذوذنقهای
deep fording	عبوراز پایاب عمیق
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
longs	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom>	بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep up	از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down	زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
crossing area	منطقه گذار منطقه پایاب
meanest	مقصود داشتن هدف داشتن
to have by heart	ازحفظ داشتن درسینه داشتن
meaner	مقصود داشتن هدف داشتن
reside	اقامت داشتن مسکن داشتن
proffers	تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered	تقدیم داشتن عرضه داشتن
resided	اقامت داشتن مسکن داشتن
resides	اقامت داشتن مسکن داشتن
abhors	بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring	بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorred	بیم داشتن از ترس داشتن از
differed	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering	تقدیم داشتن عرضه داشتن
differ	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean	مقصود داشتن هدف داشتن
hoped	انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes	انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer	تقدیم داشتن عرضه داشتن
hope	انتظار داشتن ارزو داشتن
cost	قیمت داشتن ارزش داشتن
hoping	انتظار داشتن ارزو داشتن
differs	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
upkeep	بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
abilities	قابلیت
contemptibility	قابلیت
habilitation	قابلیت
ability	قابلیت
capacities	قابلیت
adaptability	قابلیت
solubility	قابلیت حل
fitness	قابلیت
capacity	قابلیت
competence	قابلیت
susceptibility	قابلیت
eligibility	قابلیت
capability	قابلیت
competence	قابلیت
solvability	قابلیت حل
credential	قابلیت
qualification	قابلیت
skill	قابلیت
downstream radius of crest	شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
imitability	قابلیت تقلید
imputability	قابلیت اسناد
expandability	قابلیت انبساط
ignitibility	قابلیت احتراق
ignitability	قابلیت احتراق
inaptly	با عدم قابلیت
exchangeability	قابلیت معاوضه
inheritability	قابلیت توارث
inflammability	قابلیت اشتعال
erectility	قابلیت نعوظ
weldability	قابلیت جوشکاری
wettability	قابلیت خیسی
conviviality	قابلیت امیزش
excitability	قابلیت تحریک
erodibility	قابلیت فرسایش
ignitability	قابلیت اشتعال
expandability	قابلیت توسعه
forgeability	قابلیت اهنگری
extensibility	قابلیت تمدید
extensibility	قابلیت کشش
fermentability	قابلیت تخمیر
fordability	قابلیت عبور
flexility	قابلیت تغییر
flammability	قابلیت اشتعال
fungibility	قابلیت تعویض
fusibility	قابلیت ذوب
expansibility	قابلیت انبساط
confidentiality	قابلیت اعتماد
hardenability	قابلیت سختی
habitableness	قابلیت سکونت
habitability	قابلیت سکنی
explosiveness	قابلیت انفجار
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
fusibility	قابلیت گداز
fissility	قابلیت انشقاق
intelligibility	قابلیت فهم
potability	قابلیت شرب
reliableness	قابلیت اعتماد
repeatability	قابلیت تکرار
reproducibility	قابلیت تکثیر
resectability	قابلیت برش
retractility	قابلیت انقباض
salability	قابلیت فروش
vendibility	قابلیت فروش
dependable	قابلیت اطمینان
reflectance	قابلیت انعکاس
readability	قابلیت خواندن
potability	قابلیت حمل
practicableness	قابلیت عبور
predicability	قابلیت اسناد
pregnability	قابلیت تسخیر
presentability	قابلیت ارائه
preventability	قابلیت جلوگیری
punishability	قابلیت مجازات
quench aging property	قابلیت بهسازی
serializability	قابلیت تسلسل
serviceability	قابلیت استفاده
serviceability	قابلیت تعمیر
solubility	قابلیت انحلال
survivability	قابلیت باززیستی
suability	قابلیت تعقیب
stretchability	قابلیت بسط
stickability	قابلیت محافظت
stickability	قابلیت مقاومت
accessibility	قابلیت وصول
swivelling feature	قابلیت نوسان
tactility	قابلیت لمس
variability	قابلیت تنظیم
severability	قابلیت سواشدن
severability	قابلیت تقسیم
tenability	قابلیت نگهداری
tenability	قابلیت تصرف
tempering quality	قابلیت بهبود
tensility	قابلیت کشش
tensibility	قابلیت کشش
acceptability	قابلیت قبول
interchangeability	قابلیت تبادل
trustiness	قابلیت اعتماد
transportability	قابلیت حمل
transmissibility	قابلیت انتقال
transmissibility	قابلیت فرستادن
trannlatability	قابلیت انقال
trannlatability	قابلیت ترجمه
machinability	قابلیت تراش
trafficability	قابلیت عبور
trustworthiness	قابلیت اعتماد
usability	قابلیت استفاده
interchangeability	قابلیت تعویض
volatileness	قابلیت تبخیر
interpretability	قابلیت تفسیر
vibratility	: قابلیت ارتعاش
interpretability	قابلیت توجیه
versatility	قابلیت تغییر
veniality	قابلیت اغماض
tolerability	قابلیت پذیرش
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
malleability	قابلیت انعطاف
disabilities	عدم قابلیت
disability	عدم قابلیت
penetrability	قابلیت نفوذ
perceptibility	قابلیت درک
permeability	قابلیت تراوایی
pliability	قابلیت خمیدگی
portability	قابلیت ترابری
portability	قابلیت حمل
elasticity	قابلیت ارتجاع
elasticity	قابلیت ارتجاعی
efficiency	قابلیت کاردانی
manageability	قابلیت اداره
maneuverability	قابلیت مانور
meltability	قابلیت گداختن
motor ability	قابلیت حرکت
moveability	قابلیت حرکت
navigability	قابلیت کشتیرانی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com