Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
dilatable
قابل اتساع
tractile
قابل اتساع
Other Matches
dilatancy
اتساع
dilation
اتساع
stretches
اتساع
dilatation
اتساع
stretched
اتساع
stretch
اتساع
dilatable
اتساع پذیر
dilation of time
اتساع زمان
vasodilatation
اتساع عروق
mydriasis
اتساع مردمک
dilate
اتساع دادن
dilating
اتساع دادن
dilates
اتساع دادن
aneurysm
اتساع عروقی
aneurism
اتساع شریان
dilatability
قابلیت انبساط یا اتساع
struma
اتساع و گشادشدن هر عضوی
mydriasis
اتساع زیاد مردمک چشم
turgor
اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
emphysema
اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
sensible
قابل درک قابل رویت
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
achievable
قابل وصول قابل تفریق
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
ablest
قابل
able
قابل
dissoluble
قابل حل
good
قابل
soluble
قابل حل
incapable
نا قابل
thorough paced
قابل
capable
قابل
acceptor
قابل
qualified
قابل
abler
قابل
apt
قابل
solvable
قابل حل
sensible
قابل حس
negotiate
قابل انتقال
minable
قابل استخراج
drinkable
قابل اشامیدن
mistakable
قابل اشتباه
mobilizable
قابل تجهیز
separable
قابل تفکیک
resistible
قابل مقاومت
tangible
قابل لمس
medicable
قابل معالجه
maintainable
قابل نگاهداری
reprouducible
قابل تولیدیاتناسل
mibeable
قابل استخراج
mentionable
قابل ذکر
merchantable
قابل معامله
revealable
قابل مکاشفه
returnable
قابل برگشت
negotiated
قابل انتقال
negotiates
قابل انتقال
negotiating
قابل انتقال
eligible
قابل انتخاب
meltable
قابل ذوب
respirable
قابل تنفس
restorable
قابل اعاده
moot
قابل بحث
open cheque
چک قابل انتقال
operable
قابل علاج
permeable
قابل نفوذ
operable
قابل درمان
reversible
قابل نقض
substitutable
قابل تعویض
pardoable
قابل عفو
partible
قابل افراز
applicable
قابل اجراء
moveable
قابل تغییر
elastic
قابل ارتجاع
multipliable
قابل تکثیر
multiplicable
قابل تکثیر
reproducible
قابل تکثیر
reproachable
قابل توبیخ
namable
قابل ذکر
representable
قابل عرضه
observable
قابل مراعات
knowable
قابل دانستن
nota bene
قابل توجه
numerable
قابل شمارش
omissible
قابل حذف
selective
قابل انتخاب
merchantable
قابل فروش
inhabitable
قابل سکنی
noticeable
قابل توجه
inheritable
قابل توارث
inoculable
قابل تلقیح
inquirable
قابل تحقیق
preferable
قابل ترجیح
inspirable
قابل تنفس
insurable
قابل بیمه
regrettable
قابل تاسف
interconvertible
قابل تبدیل
investigable
قابل رسیدگی
inventible
قابل اختراع
inflexional
قابل صرف
inflective
قابل صرف
inflamable
قابل اشتعال
sailable
قابل هوابری
apparent
قابل رویت
increasable
قابل ازدیاد
sailable
قابل کشتیرانی
revokable
قابل فسخ
substantial
قابل توجه
imaginable
قابل درک
detectable
قابل کشف
inferable
قابل استنباط
inferible
قابل استنباط
justifiable
قابل توجیه
inventible
قابل جعل
irrecusable
غیر قابل رد
revocable
قابل رجوع
limpsy
قابل انحناء
limsy
قابل انحناء
livable
قابل زیستن
livable
قابل معاشرت
livable
قابل زندگی
liveable
قابل زیستن
liveable
قابل معاشرت
revocable
قابل برگشت
liveable
قابل زندگی
revocable
قابل فسخ
machinable
قابل تراش
macroscopic
قابل رویت
limpsey
قابل انحناء
limit of inflammability
حد قابل اشتعال
licensable
قابل اجازه
trustworthy
قابل اعتماد
irrigable
قابل ابیاری
pivoting
قابل چرخش
judicable
قابل قضاوت
justiciable
قابل دادرسی
enforceable
قابل اجرا
culpable
قابل مجازات
enforceable
قابل اجراء
digestible
قابل هضم
kenspeckle
قابل شناسایی
leviable
قابل تحمیل
selectively
قابل انتخاب
serviceable
قابل استفاده
handy
<adj.>
قابل استفاده
propagable
قابل ترویج
handiest
قابل استفاده
propagable
قابل تبلیغ
handier
قابل استفاده
remittable
قابل پرداخت
reimbursable
قابل پرداخت
regulable
قابل تعدیل
registrable
قابل ثبت
refrangible
قابل انکسار
prosecutable
قابل تعقیب
pursuable
قابل تعقیب
admissible
قابل قبول
propagable
قابل تکثیر
pronounceable
قابل تلفظ
remarkable
قابل توجه
renderable
قابل ارائه
venial
قابل عفو
removable
قابل عزل
removable
قابل انتقال
removable
قابل رفع
remissible
قابل اغماض
remediable
قابل علاج
mobiles
قابل تحرک
mobiles
قابل حرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com