Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 205 (3 milliseconds)
English	Persian
ratable	قابل ارزیابی
Search result with all words
appreciable	قابل ارزیابی محسوس
appreciably	قابل ارزیابی محسوس
assessable	قابل ارزیابی یا تقویم
inappreciable	غیر قابل ارزیابی
Other Matches
pert	Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
civil damage assessment	ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
area assessment	ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
appraisement	ارزیابی
it was valued at rials 000	ارزیابی شد
evaluations	ارزیابی
evaluation	ارزیابی
valuations	ارزیابی
attack assessment	ارزیابی تک
estimating	ارزیابی
estimates	ارزیابی
estimated	ارزیابی
estimate	ارزیابی
appraisals	ارزیابی
evalution	ارزیابی
valuation	ارزیابی
appraisal	ارزیابی
assessment	ارزیابی
cost accounting	ارزیابی
indiction	ارزیابی
assessments	ارزیابی
unevaluated <adj.>	ارزیابی نشده
surveys	ارزیابی کردن
evaluation score	نمره ارزیابی
unaudited <adj.>	ارزیابی نشده
check	ارزیابی کردن
rates	ارزیابی کردن
reappraisals	ارزیابی تازه
reappraisal	ارزیابی تازه
appraise	ارزیابی کردن
valued	ارزیابی شده
holistic evalution	ارزیابی کلی
job costing	ارزیابی هزینه ها
formative evaluation	ارزیابی تکوینی
survey	ارزیابی کردن
surveyed	ارزیابی کردن
investigate	ارزیابی کردن
inspect	ارزیابی کردن
unverified <adj.>	ارزیابی نشده
analyse [British]	ارزیابی کردن
analyze [American]	ارزیابی کردن
dissect [analyse]	ارزیابی کردن
study	ارزیابی کردن
explore	ارزیابی کردن
evaluate	ارزیابی کردن
bolt [examine]	ارزیابی کردن
examine	ارزیابی کردن
enquire into	ارزیابی کردن
look into	ارزیابی کردن
assay	ارزیابی کردن
unexamined <adj.>	ارزیابی نشده
uninspected <adj.>	ارزیابی نشده
untested <adj.>	ارزیابی نشده
rate	ارزیابی کردن
attack assessment	ارزیابی نتایج تک
rated	ارزیابی شده
appraised	ارزیابی کردن
appraises	ارزیابی کردن
survey	ارزیابی کردن
appraising	ارزیابی کردن
determine	ارزیابی کردن
project evaluation	ارزیابی طرح
estimates	ارزیابی تخمین
personality assessment	ارزیابی شخصیت
validation	تصدیق ارزیابی
assessed	ارزیابی کردن
estimate	ارزیابی تخمین
estimated	ارزیابی تخمین
assess	ارزیابی کردن
valuation of stock	ارزیابی موجودی
assesses	ارزیابی کردن
evaluated	ارزیابی کردن
assessing	ارزیابی کردن
evaluates	ارزیابی کردن
evaluating	ارزیابی کردن
evaluate	ارزیابی کردن
estimating	ارزیابی تخمین
summative evaluation	ارزیابی تلخیصی
job evaluation	ارزیابی شغل
scrutinize	ارزیابی کردن
revaluation	ارزیابی مجدد
stock valuation	ارزیابی موجودی
economic appraisal	ارزیابی اقتصادی
unchecked <adj.>	ارزیابی نشده
make an evaluation	ارزیابی کردن
corporate appraisal	ارزیابی شرکت
supplier evaluation	ارزیابی فروشنده
cost accountant	متخصص ارزیابی
recoverable item	وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end	طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
rates	سرعت ارزیابی کردن
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
evaluations	ارزیابی اخبار رسیده
terrain evaluation	ارزیابی وضع زمین
aim	ارزیابی کردن شمردن
assessed	جریمه کردن ارزیابی
aimed	ارزیابی کردن شمردن
scout	ارزیابی حریف اینده
assess	جریمه کردن ارزیابی
scouted	ارزیابی حریف اینده
scouts	ارزیابی حریف اینده
assesses	جریمه کردن ارزیابی
rate	سرعت ارزیابی کردن
assessing	جریمه کردن ارزیابی
appraisement	تقویم و ارزیابی مال
reappraises	دوباره ارزیابی کردن
reappraising	دوباره ارزیابی کردن
loss assessment	ارزیابی میزان خسارت
evaluation	ارزیابی اخبار رسیده
reappraised	دوباره ارزیابی کردن
appraisal	تقویم ارزیابی کردن
appraisals	تقویم ارزیابی کردن
marketing audit	ارزیابی سیاستهای فروش
reappraise	دوباره ارزیابی کردن
evaluation report	گزارش ارزیابی وضعیت
revalues	دوباره ارزیابی کردن
revaluing	دوباره ارزیابی کردن
revalue	دوباره ارزیابی کردن
aims	ارزیابی کردن شمردن
revalued	دوباره ارزیابی کردن
archival quality	مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
fitness report	گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
social audit	ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
evaluations	ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluation	ارزیابی کردن تقویم اخبار
program evaluation review technique (per	روش ارزیابی و بررسی برنامه
estimate	تخمین زدن ارزیابی کردن
estimated	تخمین زدن ارزیابی کردن
estimates	تخمین زدن ارزیابی کردن
estimating	تخمین زدن ارزیابی کردن
control and assessment team	تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
assessment	تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessments	تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
atomistic evalution	ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
escrow	سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
downy's will temperament test	ازمون داونی برای ارزیابی اراده و خلق
army training and evaluation program	برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
trajectory scorer	وسیله ارزیابی دقت و صحت مسیر سهمی گلوله
terrain appreciation	ارزیابی و بررسی وضع زمین منطقه از نظر نظامی
triage	سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
overrates	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrate	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
re axtent	تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
presumable	قابل استنباط قابل استفاده
presentable	قابل معرفی قابل ارائه
flexile	قابل تغییر قابل تطبیق
combustible	قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy	قابل تشکر قابل شکر
achievable	قابل وصول قابل تفریق
bilable	قابل رهایی قابل ضمانت
observable	قابل مشاهده قابل گفتن
presentable	قابل نمایش قابل تقدیم
tenable	قابل مدافعه قابل تصرف
changeable	قابل تعویض قابل تبدیل
adducible	قابل اضهار قابل ارائه
exigible	قابل مطالبه قابل پرداخت
sensible	قابل درک قابل رویت
transferable	قابل واگذاری قابل انتقال
exigible	قابل تقاضا قابل ادعا
elastic	قابل کش امدن قابل انعطاف
post implementation review	ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
capacity	حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities	حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
system follow up	ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
visual display unit	ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal	ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
control and reporting center	تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
rates	ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
valuate	ارزش چیزی رامعین کردن ارزیابی کردن
rate	ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
floatable	قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible	غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable	غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable	غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible	غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
rates	مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rate	مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
stock evaluation	بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
adobe type manager	استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably	بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
share	IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared	IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares	IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
charge and discharge statements	حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
fragment	[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
vendible	قابل فروش جنس قابل فروش
vendable	قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable	قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar	سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
dissoluble	قابل حل
solvable	قابل حل
abler	قابل
ablest	قابل
soluble	قابل حل
thorough paced	قابل
apt	قابل
good	قابل
acceptor	قابل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com