Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
augmentable
قابل افزایش
Other Matches
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
raises
افزایش
raise
افزایش
gain
افزایش
accesses
افزایش
accessing
افزایش
summation
افزایش
increased
افزایش
accessed
افزایش
aggrantizement
افزایش
enhancement
افزایش
increscent
افزایش
intensification
افزایش
access
افزایش
rises
افزایش
increases
افزایش
increase
افزایش
affixture
افزایش
multiplication
افزایش
augmentation
افزایش
auxesis
افزایش
increment
افزایش
accretion
افزایش
rise
افزایش
additions
افزایش
addition
افزایش
addendum
افزایش
addenda
افزایش
reduce/enlarge
افزایش
increments
افزایش
gains
افزایش
expansion
افزایش
additament
افزایش
adjunction
افزایش
gained
افزایش
accession
افزایش
accru
افزایش
amplification
افزایش
scale up
افزایش
monetary expansion
افزایش پول
thickening
افزایش ضخامت
increase in load
افزایش بار
increasable
افزایش پذیر
accelerative
مایه افزایش
accruing
افزایش یافتن
frequency multiplication
افزایش فرکانس
hypertension
افزایش فشارخون
free radical addition
افزایش رادیکالی
accrues
افزایش یافتن
augmented
افزایش دادن
accrue
افزایش یافتن
appreciations
افزایش بها
temperature rise
افزایش دما
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
mark up
افزایش قیمت
camber
افزایش زیاد
spurts
افزایش ناگهانی
aggrandizement
افزایش بزرگی
export promotion
افزایش صادرات
cambers
افزایش زیاد
voltage increase
افزایش ولتاژ
voltage rise
افزایش ولتاژ
spurted
افزایش ناگهانی
multiplication
افزایش تکثیر
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
elongation
افزایش طول
spurting
افزایش ناگهانی
rise in temperature
افزایش دما
fire-raising
افزایش اتش
fire raising
افزایش اتش
growth
افزایش ترقی
growths
افزایش ترقی
spurt
افزایش ناگهانی
addibility
قابلیت افزایش
progation
افزایش انتقال
increase in potential
افزایش پتانسیل
increase of efficiency
افزایش راندمان
increase of output
افزایش توان
increase in value
افزایش ارزش
acceleration
تعجیل افزایش
increase of potential
افزایش پتانسیل
increase of power
افزایش قدرت
increase of pressure
افزایش فشار
subjunction
افزایش در پایان
increase in price
افزایش بهاء
scale up
افزایش مقیاس
add time
زمان افزایش
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
annual increase
افزایش سالانه
ingravescence
افزایش تشدید
increase of current
افزایش جریان
ascend
افزایش دادن
appreciation
افزایش بها
ascended
افزایش دادن
ascends
افزایش دادن
tax increase
افزایش مالیات
augment
افزایش دادن
thusŠ+=
نشان افزایش
augmenting
افزایش دادن
increase of contrast
افزایش کنتراست
superadd
باز افزایش
superaddition
باز افزایش
salary increase
افزایش حقوق
augments
افزایش دادن
overcompound
افزایش ترکیب
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible
قابل درک قابل رویت
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
achievable
قابل وصول قابل تفریق
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
antimarkovinkoff addition
افزایش غیر مارکونیکوفی
to increase
[to, by]
افزایش یافتن
[به مقدار]
capital apprecation
افزایش ارزش سرمایه
capital deepening
افزایش عمقی سرمایه
birth rate
نرخ افزایش ولادت
birth rates
نرخ افزایش ولادت
birth rate
ضریب افزایش جمعیت
fibrosis
افزایش بافت لیفی
alkalosis
افزایش قلیای بدن
hyperglycemia
افزایش قند در خون
bring something on
<idiom>
دلیل افزایش سریع
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
accretions
افزایش یا نمو کوره
increase in conductivity
افزایش قابلیت هدایت
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
increase endorsement
تصدیق یا تائید افزایش
scale
کمتریا افزایش نسبت
jumps
جهش افزایش ناگهانی
capital gains
افزایش ارزش سرمایه زش
increment
افزایش در حقوق توسعه
escalator clause
شرط افزایش بها
scale up
افزایش به نسبت ثابت
boost
افزایش دادن چیزی
increments
افزایش در حقوق توسعه
jump
جهش افزایش ناگهانی
aging
افزایش طول عمر
jumped
جهش افزایش ناگهانی
elongation
افزایش درازا کشامد
boosting
افزایش دادن چیزی
electrophilic addition
افزایش الکترون دوستی
strains
افزایش طول نسبی
boosts
افزایش دادن چیزی
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
ether catalyzed addition
افزایش با کاتالیزگری اتر
appreciations
افزایش ارزش دارائی
boosted
افزایش دادن چیزی
appreciation
افزایش ارزش دارائی
rate of productivity increase
نرخ افزایش بازدهی
vrc
بررسی افزایش عمودی
to be on the increase
روبه افزایش گذاشتن
raise to a higher power
افزایش دادن نما
strain
افزایش طول نسبی
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
multiplicative
کمک کننده به افزایش یا ضرب
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
to rise in somebody's esteem
افزایش اعتبار در برابر کسی
multiplier
وسیله افزایش ماشین حساب
hypercapnia
افزایش کربن اکسید در خون
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
amplifies
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplify
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifying
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
amplified
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com