Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
combatable
قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
Other Matches
concentrate
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrating
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrates
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
syntax
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
Internet
انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای جدید اینترنت را پیش از اینکه به IETF مراجعه کنند بررسی میکند
scalar
نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
burn notice
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
IF statement
عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
relocatable
آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
protection
سیگنال بررسی اینکه آیا بخشی از حافظه توسط برنامه قابل دستیابی است یا خیر
knife rest
نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
scrambled
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scramble
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
therewith
باان
momentarily
ان باان
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
goffer
اهنی که باان توری راچین میدهند
multiprocessing system
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessor
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
pantograph
دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
wimble
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
defaulting
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
theory of epigensis
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
mode
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
wet classifler
سرندی که باان شن و ماسه را جهت دانه بندی شستشومیدهند
backing
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
fragmentation
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
larding pin
سیخی که باان پیه خوک رالای گوشت میگ ذارند
graphics
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
exception
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
misericord
یکجورقمه نوک تیزکه ضربه مرگ را باان میزدندکه زخمی زودتراسوده شودئهسث
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
collision detection
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
megilp
روغن بذرک یا چیز دیگری که رنگ زن ها رنگ را باان می امیزند
CSMA CD
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
provided he goes at once
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
companding
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
triple option
بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
achievable
قابل وصول قابل تفریق
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
sensible
قابل درک قابل رویت
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
he warned them to obey
اطاعت کنند
he is well spoken of
از او تعریف می کنند
they mingle their tears
با هم گریه می کنند
PRI
پشتیبانی کنند
in order to ...
تا
[اینکه ]
save that
جز اینکه
so as to
تا
[اینکه ]
howbeit
با اینکه
in order that
تا اینکه
the fact that
اینکه
or
یا اینکه
unless
جز اینکه
up to/till/until
<idiom>
تا اینکه
in spite of the face that
اینکه
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
My feet hurt.
پاهایم درد می کنند.
compatible
با هم درست کار می کنند
had it trans ted
بدهید ترجمه کنند
charnel house
مردگان راتوده می کنند
daisy chain
سومین را و... فراخوانی می کنند
Murray code
- بیت استفاده می کنند
they dispute about nothing
درسرهیچ نزاع می کنند
they make much noise
زیاد شلوق می کنند
i hear him complain
میشنوم که شکایت می کنند
they make much noise
خیلی صدا می کنند
the trumpets blows
شیپورها صدا می کنند
to the end that
تا اینکه بقصداینکه
as soon as
بمحض اینکه
because
برای اینکه
wherein
دراثنای اینکه
as if
مثل اینکه
in view of the fact that
نظر به اینکه
so that
برای اینکه
to the end that
برای اینکه
in view of
<idiom>
به خاطر اینکه
as though
مثل اینکه
as thought
مثل اینکه
in order that
برای اینکه
owing to the fact that
نظر به اینکه
instantly
به محض اینکه
inorder to
برای اینکه
owing to the fact that
به واسطه اینکه
whilst
ضمن اینکه
forasmuch as
نظر به اینکه
in order to ...
برای
[اینکه]
to sum up
خلاصه اینکه
Despite the fact that…
با وجود اینکه
ere
قبل از اینکه
than
تا اینکه بجز
providing
مشروط بر اینکه
pray consider my case
تمنی اینکه
even though
ولو اینکه
save that
الا اینکه
for
برای اینکه
the reason why
علت اینکه
the reason why
دلیل اینکه
on the supposition that
بخیال اینکه
on the supposition that
بتصور اینکه
so as to
برای
[اینکه]
In view of the fact that … whereas …
نظر به اینکه
notwithstanding
باوجود اینکه
hent
ربودن تا اینکه
whereas
نظر به اینکه
instead
بجای اینکه
insomuch
نظر به اینکه
that's that
اینکه از این
whenas
بعلت اینکه
they went to r. themselves
رفتند که نامه نویسی کنند
They act after their kind.
جنس خود رفتار می کنند.
they are in full retreat
سخت عقب نشینی می کنند
screen coordinator
هماهنگ کنند پوشش دریایی
fillister
رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
fire support coordinator
هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
Those who agree,raise their hands.
موافقین دستهایشان رابلند کنند
the iron interest
کسانی که در اهن کار می کنند
watch pocket
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
knife board
میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
there is nothing for it but to
چارهای ندارد جز اینکه
though
گرچه هرچند با اینکه
what with
<idiom>
برای اینکه ،درنتیجه
as respects ...
درباره ...
[با توجه به اینکه... ]
in one world
خلاصه اینکه مختصرا
Not to mention the fact that …
حالا بگذریم از اینکه...
in a word
خلاصه اینکه مختصرا
i maintain
قائل هستم به اینکه ...
not to mention ...
<idiom>
به اضافه اینکه ... است
not to say ...
<idiom>
به اضافه اینکه ... است
in one word
خلاصه اینکه مختصرا
as regards
با توجه به اینکه اما
as respects
با توجه به اینکه اما
in order that he may go
برای اینکه برود
in order that i may go
برای اینکه بروم
inorder to
به خاطر اینکه برای
The story goes that …
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
oleomargarine
کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند
fleas i. doges and cats
کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
who are your reference?
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
ccd
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
mouses
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
mouse
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
saw doctor
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
mealing table
صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
oast
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
collaret
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
the police are on his track
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
koumiss
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
musette
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
tandem
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
meat safe
قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
human machine interface
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
tightropes
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
pontoon
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
nogging
اجری که بان فواصلی را پرمی کنند
pontoons
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
Birds of a feather flock together .
<proverb>
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
tandems
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
mountain dew
ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
company grade
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
Providence watches over him.
از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
They fight like cat and dog .
باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
mud sill
پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
combination
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
numerical
داده ذخیره شده کار می کنند
tightrope
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
She is the talk of the town .
همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com