Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (12 milliseconds)
English	Persian
crystallizable	قابل تبلور
Other Matches
crystallization	تبلور
crystal water	اب تبلور
crystalization	تبلور
anhydrite	سنگ گچ بی اب تبلور
recrystallization	تبلور مجدد
molar heat of crystallization	گرمای مولی تبلور
rate of crystalline growth	سرعت نمو تبلور
igneous magma	مواد مذاب و گازی داخل زمین که در اثر تبلور و سخت شدن
crystallization differentiation	تبلور جزء به جزء
fractional crystallization	تبلور جزء به جزء
friendly front end	طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item	وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality	مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow	سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presentable	قابل نمایش قابل تقدیم
transferable	قابل واگذاری قابل انتقال
exigible	قابل تقاضا قابل ادعا
adducible	قابل اضهار قابل ارائه
combustible	قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy	قابل تشکر قابل شکر
observable	قابل مشاهده قابل گفتن
achievable	قابل وصول قابل تفریق
presentable	قابل معرفی قابل ارائه
exigible	قابل مطالبه قابل پرداخت
bilable	قابل رهایی قابل ضمانت
tenable	قابل مدافعه قابل تصرف
presumable	قابل استنباط قابل استفاده
elastic	قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible	قابل درک قابل رویت
flexile	قابل تغییر قابل تطبیق
changeable	قابل تعویض قابل تبدیل
capacity	حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities	حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit	ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal	ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
inconvertible	غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable	غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable	غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
irrefrangible	غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable	قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
adobe type manager	استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably	بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible	قابل فروش جنس قابل فروش
vendable	قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable	قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar	سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
solvable	قابل حل
soluble	قابل حل
capable	قابل
dissoluble	قابل حل
ablest	قابل
abler	قابل
able	قابل
good	قابل
thorough paced	قابل
apt	قابل
qualified	قابل
incapable	نا قابل
acceptor	قابل
sensible	قابل حس
pitiable	قابل ترحم
employable	قابل استخدام
voidable <adj.>	قابل فسخ
considerable	قابل توجه
dubitable	قابل تردید
discriminable	قابل تمیز
ponderable	قابل سنجش
variative	قابل تغییر
discussible	قابل بحث
discussable	قابل بحث
changeable	قابل تغییر
elastic	قابل ارتجاع
extendable	قابل تمدید
open	قابل بحث
opened	قابل بحث
discernible	قابل تشخیص
opens	قابل بحث
voidable <adj.>	قابل ابطال
divisible	قابل تقسیم
disputable	قابل بحث
distillable	قابل تقطیر
distributable	قابل توزیع
potable	قابل شرب
dividable	قابل تقسیم
dislikeable	قابل تنفر
newsworthy	قابل انتشار
displaceable	قابل تغییر
vibratile	قابل اهتزاز
dislikable	قابل تنفر
extendable	قابل تعمیم
discoverable	قابل کشف
preventable	قابل جلوگیری
negotiated	قابل انتقال
negotiate	قابل انتقال
transmutative	قابل تغییر
defeasible	قابل القاء
demonstrability	قابل شرح
demountable	قابل برداشتن
transportable	قابل حمل
demountable	قابل انتقال
deniable	قابل انکار
deniable	قابل تکذیب
denumerable	قابل شمارش
deportable	قابل تبعید
deposable	قابل عزل
negotiates	قابل انتقال
negotiating	قابل انتقال
translatable	قابل ترجمه
deliverable	قابل تحویل
translatable	قابل تعبیر
demandable	قابل تقاضا
selectively	قابل انتخاب
selective	قابل انتخاب
demandable	قابل مطالبه
transmissive	قابل انتقال
transmittable	قابل پراکنی
drinkable	قابل اشامیدن
transmutable	قابل تبدیل
transmutative	قابل تبدیل
eligible	قابل انتخاب
deprivable	قابل محرومیت
separable	قابل تفکیک
descendible	قابل نزول
derivable	قابل اشتقاق
unifiable	قابل هم رنگی
prescriptible	قابل تجویز
pregnable	قابل ابستنی
predicable	قابل اسناد
diffusible	قابل انتشار
dilatable	قابل اتساع
utilizable <adj.>	قابل مصرف
diminishable	قابل کاستن
dirigible	قابل هدایت
vaporizable	قابل تبخیر
potatory	قابل شرب
unifiable	قابل اتحاد
detonatable	قابل انفجار
descendible	قابل انتقال
describable	قابل توصیف
traversable	قابل عبور
treatable	قابل درمان
treatable	قابل بحث
recommendable	قابل توصیف
trig	قابل اعتماد
despisable	قابل استحقار
detachable bottom	کف قابل تفکیک
observable	قابل مراعات
determinable	قابل تعیین
knowable	قابل دانستن
detonable	قابل انفجار
discountable	قابل کسر
exhalable	قابل تبخیر
tolerable	قابل تحمل
explainable	قابل شرح
flammable	قابل اشتعال
inflammable	قابل اشتعال
excitable	قابل تحریک
applicable	قابل اطلاق
applicable	قابل اجراء
extensible	قابل تمدید
reversible	قابل نقض
extensile	قابل بسط
permeable	قابل نفوذ
extensile	قابل کشش
extensile	قابل تعمیم
exterminable	قابل انقراض
tolerable	قابل قبول
adaptable	قابل توافق
expessible	قابل فهماندن
expandable	قابل انبساط
venial	قابل عفو
expansile	قابل انبساط
remarkable	قابل توجه
expellable	قابل اخراج
serviceable	قابل استفاده
expendable	قابل خرج
expessible	قابل بیان
realizable	قابل تحقق
realizable	قابل درک
sociable	قابل معاشرت
extractable	قابل کشیدن
extractible	قابل استخراج
extractive	قابل کشیدن
fishable	قابل ماهیگیری
fissile	قابل انشقاق
fissionable	قابل شکافت
fit for use	قابل استفاده
exportable	قابل صدور
fit to eat	قابل خوردن
fixed format	قابل ثابت
partible	قابل افراز
fleeceable	قابل چیدن
flege	قابل پرواز
pardoable	قابل عفو
flightworthy	قابل پرواز
excusable	قابل عفو
pardonable	قابل عفو
fiduciary	قابل اعتماد
fertilizable	قابل باروری
faithworthy	قابل اعتماد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com