English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
English Persian
demandable قابل تقاضا
Search result with all words
assemble capital stock بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
Other Matches
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demanded تقاضا کردن تقاضا
demand تقاضا کردن تقاضا
demands تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
suit تقاضا
exigence تقاضا
requesting تقاضا
requests تقاضا
suits تقاضا
suited تقاضا
prayer تقاضا
requisitioned تقاضا
rogation تقاضا
requisition تقاضا
requisitioning تقاضا
requisitions تقاضا
prayers تقاضا
requested تقاضا
request تقاضا
demanded تقاضا
demand تقاضا
importance تقاضا
solicitation تقاضا
demands تقاضا
postulating تقاضا
postulates تقاضا
postulated تقاضا
postulate تقاضا
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
pleas تقاضا استدعا
plea تقاضا استدعا
demand surface سطح تقاضا
adjure تقاضا کردن
information on demand اطلاعات با تقاضا
change in demand تغییر تقاضا
demand surface میزان تقاضا
demandant تقاضا کننده
peak demand حداکثر تقاضا
peak demand بیشترین تقاضا
elasticity of demand کشش تقاضا
request تقاضا خواسته
offer and demand عرضه و تقاضا
requests تقاضا خواسته
demand function تابع تقاضا
demand shift جابجائی تقاضا
demand management مدیریت تقاضا
demand pattern الگوی تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
requested تقاضا خواسته
demand factors عوامل تقاضا
applier تقاضا کننده
demand shift انتقال تقاضا
demand side طرف تقاضا
demand side ستون تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
on demand بنا به تقاضا
demand curve منحنی تقاضا
requesting تقاضا خواسته
demand elasticity کشش تقاضا
demand factor ضریب تقاضا
law of demand قانون تقاضا
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
demands تقاضا کردن
sue تقاضا کردن
supply and demand عرضه و تقاضا
measurement of demand تخمین تقاضا
sued تقاضا کردن
sues تقاضا کردن
suing تقاضا کردن
quantity of demand مقدار تقاضا
income elasticity of demand درامدی تقاضا
requirement تقاضا احتیاج
asked <adj.> <past-p.> تقاضا شده
claimed <adj.> <past-p.> تقاضا شده
demanded <adj.> <past-p.> تقاضا شده
demand تقاضا کردن
demanded تقاضا کردن
requisitioning تقاضا کردن
requisition تقاضا کردن
requisitions چیزمورد تقاضا
requisitioning چیزمورد تقاضا
requisition چیزمورد تقاضا
application فرم تقاضا
requisitioned چیزمورد تقاضا
excess demand فزونی تقاضا
requisitioned تقاضا کردن
applications فرم تقاضا
requisitions تقاضا کردن
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
arc elasticity of demand کشش کمانی تقاضا
applicants تقاضا کننده طالب
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
soliciting درخواست یا تقاضا کردن از
stock requisition تقاضا جهت کالا
applicant تقاضا کننده طالب
send away for something <idiom> تقاضا نامه نوشتن
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
indents تقاضا یاسفارش جنس
registrant تقاضا ثبت کننده
indenting تقاضا یاسفارش جنس
requested تقاضا برای چیزی
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
request تقاضا برای چیزی
requesting unit یکان تقاضا کننده
solicits درخواست یا تقاضا کردن از
requesting تقاضا برای چیزی
price elasticity of demand کشش قیمتی تقاضا
solicited درخواست یا تقاضا کردن از
quantity demanded مقدار تقاضا شده
solicit درخواست یا تقاضا کردن از
requests تقاضا برای چیزی
adjure به اصرار تقاضا کردن
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
indent تقاضا یاسفارش جنس
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
application تقاضا برای چیز
gluts عرضه بیش از تقاضا
glut عرضه بیش از تقاضا
demand paging صفحه بندی تقاضا
demanded مطالبه تقاضا کردن
demand forecast پیش بینی تقاضا
money demand تقاضا برای پول
demand for money تقاضا برای پول
demand مطالبه تقاضا کردن
demands مطالبه تقاضا کردن
applications تقاضا برای چیز
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
cross elasticity of demand کشش متقاطع تقاضا
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
request for quotation تقاضا برای اعلام قیمت
overloads تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand تقاضا برای انجام چیزی
demands تقاضا برای انجام چیزی
demanded تقاضا برای انجام چیزی
overloaded تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
infinitely elastic demand curve منحنی تقاضا با کشش نامحدود
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
put in تقاضا کردن پیشنهاد دادن
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
overload تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demand versus quantity demanded تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
clamours غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtruded بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
to invite somebody to do something از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
clamouring غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamour غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invoking تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamor غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtrude بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
invoked تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand oriented pricing قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
invokes تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invoke تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtruding بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
demands تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demanded تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
obtrudes بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
call-up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
applying تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
apply تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applies تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-ups تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
demand factors عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
speculative demand for money تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
observable قابل مشاهده قابل گفتن
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
presumable قابل استنباط قابل استفاده
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
combustible قابل سوزش قابل تراکم
achievable قابل وصول قابل تفریق
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible قابل درک قابل رویت
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
adducible قابل اضهار قابل ارائه
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
presentable قابل معرفی قابل ارائه
X series تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
inquiries کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiry کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
layers بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
income elasticity of demand تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com