Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 226 (16 milliseconds)
English
Persian
striking
قابل توجه
strikingly
قابل توجه
noteworthy
قابل توجه
substantial
قابل توجه
remarkable
قابل توجه
considerable
قابل توجه
noticeable
قابل توجه
nota bene
قابل توجه
Search result with all words
colour
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
significant
قابل توجه حاکی از
significantly
قابل توجه حاکی از
cam
حافظهای که با توجه به مقدارش قابل آدرس دهی و دستیابی است ونه محلش
cams
حافظهای که با توجه به مقدارش قابل آدرس دهی و دستیابی است ونه محلش
newsworthy
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
interestingly
بطور قابل توجه
chunk
مقدار قابل توجه
chunks
مقدار قابل توجه
notice
قابل توجه دستور اماده باش
noticed
قابل توجه دستور اماده باش
notices
قابل توجه دستور اماده باش
noticing
قابل توجه دستور اماده باش
accountable strength
استعداد قابل توجه
guild socialism
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
notice to airmen
قابل توجه خلبانان
Please note
[that]
...
قابل توجه است که
Other Matches
screamer
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
draw attention
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
favorites
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourites
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
achievable
قابل وصول قابل تفریق
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
sensible
قابل درک قابل رویت
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
heedfully
با توجه
assiduity
توجه
adverence
توجه
advertence
توجه
advertency
توجه
noting
توجه
attention to orders
توجه
regard
توجه
attention
توجه
attentiveness
توجه
heedfulness
توجه
note
توجه
tendance
توجه
oblivious
بی توجه
notes
توجه
attendance
توجه
mindfulness
توجه
inattentive
بی توجه
mindfully
با توجه
cares
توجه
cared
توجه
NB
توجه!
regarded
توجه
regards
توجه
care
توجه
listlessly
بی توجه
attendances
توجه
listless
بی توجه
unresponsive
بی توجه
unconsidered
بی توجه
re-
با توجه به
remarks
توجه
turn to
توجه
remarking
توجه
keeps
توجه
keep
توجه
attentions
توجه
remarked
توجه
remark
توجه
heeds
توجه
heeding
توجه
re
با توجه به
heed
توجه
heeded
توجه
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
cautions
اخطار توجه
interests
توجه نظر
attending
توجه کردن
regards
رعایت توجه
interest
توجه نظر
regarded
رعایت توجه
yummy
جالب توجه
to be d. to
توجه نکردن به
observingly
از روی توجه
as to that
<adv.>
با توجه به این
inattention
فقدان توجه
nota bene
توجه شود
notwithstanding
بدون توجه
wistfully
با دقت و توجه
liberal
جالب توجه
liberals
جالب توجه
to drive at
توجه داشتن به
attend
توجه کردن
mark
توجه کردن
marks
توجه کردن
safe keeping
حفافت توجه
inattention
عدم توجه
attention seeking
توجه طلب
favoured
طرف توجه
on this
<adv.>
با توجه به این
self care
توجه از خود
wistfulness
توجه دقت
look after
توجه داشتن به
favours
توجه مرحمت
tent
توجه کردن
favouring
توجه مرحمت
attention span
فراخنای توجه
favour
توجه مرحمت
tents
توجه کردن
favors
توجه مرحمت
favoring
توجه مرحمت
at nurse
در توجه دایه
tendency
توجه استعداد
attention deficit
کاستی توجه
regard
رعایت توجه
get with it
<idiom>
توجه کردن
unwitting
بی توجه بی هوش
auspice
حسن توجه
concerning this
<adv.>
با توجه به این
for this purpose
<adv.>
با توجه به این
hereto
<adv.>
با توجه به این
attention to orders
توجه کنید
span of attention
فراخنای توجه
auspices
حسن توجه
hereunto
<adv.>
با توجه به این
tendencies
توجه استعداد
attention getting
توجه طلب
favored
توجه مرحمت
noticed
توجه اطلاع
intentness
سرگرمی توجه
polarities
توجه به قطب
polarity
توجه به قطب
unscrupulous
بی توجه به نیک و بد
devil may care
بی توجه به مقام
introversion
توجه بدرون
to take keep
توجه کردن
perpend
توجه کردن
welfare
توجه کردن
notation
ثبت توجه
notations
ثبت توجه
hypoprosexia
فقدان توجه
hypoprosessis
فقدان توجه
to watch over
توجه کردن
warning
توجه به خط ر ممکن
riding high
<idiom>
جالب توجه
notices
توجه اطلاع
notice
توجه اطلاع
oyez
توجه کنید
eye catcher
چیزجالب توجه
detraction
کاهش توجه
pay attention
<idiom>
توجه کردن
favor
توجه مرحمت
figure on
توجه کردن
pay respect to
توجه داشتن به
Your attention please.
توجه فرمایید !توجه فرمایید !
Take care of the infant.
از نوزاد توجه کن
field of attention
میدان توجه
focal point
کانون توجه
take care of
توجه کردن از
engaging
جالب توجه
interesting
جالب توجه
caution
توجه کنید
caution
اخطار توجه
cautioned
توجه کنید
cautioning
توجه کنید
see after
توجه داشتن به
to llok
توجه کردن
tentless
بی توجه بی دقت
cautioning
اخطار توجه
cautioned
اخطار توجه
notables
جالب توجه
notable
جالب توجه
noticing
توجه اطلاع
consideration
توجه مراعات
attends
توجه کردن
remarkable
جالب توجه
consideration
توجه تامل
cautions
توجه کنید
warnings
توجه به خط ر ممکن
considerations
توجه مراعات
considerations
توجه تامل
livelier
جالب توجه سرزنده
meticulous attention
دقت و توجه زیاد
object point
سمت مورد توجه
as regards
با توجه به اینکه اما
etx
توجه مشابه EOT
liveliest
جالب توجه سرزنده
favourite or vor
مقرب طرف توجه
quaintness
غرابت جالب توجه
an interesting story
حکایت جالب توجه
unco
جالب توجه عجیب
providental
مربوط به توجه پروردگار
quaitly
بطورغریب وجالب توجه
polestar
هادی مورد توجه
unregarded
مورد توجه قرارنگرفته
objective point
سمت مورد توجه
primary interest
هدف توجه اصلی
turn to
عطف توجه مراجعه
to lose interest
جلب توجه نکردن
lively
جالب توجه سرزنده
as respects
با توجه به اینکه اما
under his majesty's patronage
با سرپرستی و توجه اعلیحضرت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com