Total search result: 205 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
air portable |
قابل حمل و نقل هوایی |
|
|
Search result with all words |
|
air portable |
قابل حمل به صورت محمول هوایی |
air transportable |
قابل حمل هوایی |
air transportable |
قابل ترابری هوایی |
air transportable sonar |
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی |
Other Matches |
|
airlift service |
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی |
holidays |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
telling |
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی |
holiday |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
restrictive fire plan |
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی |
air policing |
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح |
antiair warfare |
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن |
pounce |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounces |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounced |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
i stay |
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود |
pouncing |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
line chief |
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند |
air delivery container |
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی |
broadcast controlled air interception |
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند |
air sentinel |
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی |
steered |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steers |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steer |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
pigeon |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
pigeons |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
sleeve target |
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی |
air scoop |
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی |
flak |
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی |
fly through |
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی |
air interdiction |
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی |
air superiority |
برتری موقت هوایی رجحان هوایی |
air suprmacy |
برتری کامل هوایی سیادت هوایی |
aviation pay |
معاش هوایی سختی خدمت هوایی |
air pilots |
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی |
carrier air group |
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر |
notice to airmen |
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی |
air material |
ماتریل هوایی وسایل هوایی |
airs |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
aired |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
air branch |
قسمت هوایی رسته هوایی |
air |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
splashes |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
code panel |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
splashing |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
splash |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
tropopause |
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی |
air station |
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی |
air picket |
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی |
tactical air controler |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
call mission |
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست |
air scout |
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی |
air photographic |
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی |
airlift command |
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی |
photogrammetry |
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی |
air search attack unit |
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی |
emergency scramble |
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی |
airspace prohibited area |
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی |
air defense commander |
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه |
airlift capacity |
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی |
channel airlift |
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی |
dispersal airfield |
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی |
trimetrogon |
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی |
air survey photography |
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی |
friendly front end |
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است |
recoverable item |
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی |
airlift control element |
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی |
combat airlift support |
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی |
airhead operations |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
trunkair route |
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی |
country cover diagram |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
archival quality |
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود |
escrow |
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد |
tactical air control center |
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی |
chalk commander |
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی |
air defense action area |
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی |
chalk number |
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی |
air position |
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما |
presentable |
قابل معرفی قابل ارائه |
thankworthy |
قابل تشکر قابل شکر |
changeable |
قابل تعویض قابل تبدیل |
elastic |
قابل کش امدن قابل انعطاف |
transferable |
قابل واگذاری قابل انتقال |
observable |
قابل مشاهده قابل گفتن |
flexile |
قابل تغییر قابل تطبیق |
combustible |
قابل سوزش قابل تراکم |
presentable |
قابل نمایش قابل تقدیم |
adducible |
قابل اضهار قابل ارائه |
sensible |
قابل درک قابل رویت |
achievable |
قابل وصول قابل تفریق |
exigible |
قابل تقاضا قابل ادعا |
presumable |
قابل استنباط قابل استفاده |
tenable |
قابل مدافعه قابل تصرف |
exigible |
قابل مطالبه قابل پرداخت |
bilable |
قابل رهایی قابل ضمانت |
capacities |
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است |
capacity |
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است |
air distant support |
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور |
air defense readiness |
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی |
visual display unit |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
visual display terminal |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
aerospace projection operations |
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی |
air alert warning |
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی |
heavy lift |
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین |
irrefrangible |
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب |
floatable |
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی |
indiscoverable |
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص |
indemonstrable |
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح |
inconvertible |
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر |
aerobic |
هوایی |
air head |
سر پل هوایی |
airhead line |
خط سر پل هوایی |
air strike |
تک هوایی |
overhead line |
خط هوایی |
overhead roadway |
پل هوایی |
aerobics |
هوایی |
acclimatization |
هم هوایی |
raid |
تک هوایی |
over-pass |
پل هوایی |
flying bridge |
پل هوایی |
air attack |
تک هوایی |
aerial line |
خط هوایی |
linear distance |
خط هوایی |
air lane |
خط هوایی |
skyway |
پل هوایی |
air built |
هوایی |
raided |
تک هوایی |
overhead |
هوایی |
aerial |
هوایی |
aerials |
هوایی |
airy |
هوایی |
air raid |
تک هوایی |
air raids |
تک هوایی |
air drawn |
هوایی |
strike |
تک هوایی |
strikes |
تک هوایی |
overpass |
پل هوایی |
AA |
ضد هوایی |
airborne |
هوایی |
overhead conductor |
خط هوایی |
raids |
تک هوایی |
pneumatic |
هوایی |
stuffiness |
بد هوایی |
overpasses |
پل هوایی |
atmospheric |
هوایی |
aery |
هوایی |
air |
هوایی |
airs |
هوایی |
anti aircraft |
ضد هوایی |
aviation medicine |
طب هوایی |
aired |
هوایی |
raiding |
تک هوایی |
crush |
سانحه هوایی |
air terminal |
ترمینال هوایی |
air brake |
ترمز هوایی |
airmail |
پست هوایی |
overhead line |
سیمکشی هوایی |
aviation channels |
کانالهای هوایی |
air terminals |
ترمینال هوایی |
air force |
نیروی هوایی |
runners |
ریشه هوایی |
air brakes |
ترمز هوایی |
runner |
ریشه هوایی |
air express |
پست هوایی |
pockets |
کیسه هوایی |
aisles |
راهرو هوایی |
air way station |
خطوط هوایی |
airfreight |
باربری هوایی |
airdrop |
بارریزی هوایی |
pocket |
کیسه هوایی |
air vice marshal |
سرتیپ هوایی |
overhead conductor |
سیم هوایی |
crushes |
سانحه هوایی |
squadron leaders |
سرگرد هوایی |
tow glider |
یدک هوایی |
crushed |
سانحه هوایی |
squadron leader |
سرگرد هوایی |
airpost |
پست هوایی |
fly |
توپ هوایی |
air way |
مسیر هوایی |
flak |
توپخانه ضد هوایی |
aircraft accident |
سانحه هوایی |
imagery |
عکاسی هوایی |
skyway |
راه هوایی |
sky rocket |
موشک هوایی |
open wire |
سیم هوایی |
open wire line |
خط سیمی هوایی |
parachute |
چتر هوایی |
airstrikes |
حملهی هوایی |
an air raid |
حمله هوایی |
Airbuses |
اتوبوس هوایی |
aisle |
راهرو هوایی |
Airbus |
اتوبوس هوایی |
marshal of the air force |
ارتشبد هوایی |
anti aircraft |
پدافند هوایی |
anti aircraft artillery |
توپخانه ضد هوایی |
airlifting |
ترابری هوایی |
airmobile |
متحرک هوایی |
flying cadet |
دانشجوی هوایی |
airlifted |
ترابری هوایی |
flush decker |
پل هوایی یک پارچه |
airlifts |
ترابری هوایی |
airwaves |
موجهای هوایی |
image |
عکس هوایی |
bird's eye view |
منظرهی هوایی |