Dictiornary-Farsi | قابل رهایی قابل ضمانت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
bilable	قابل رهایی قابل ضمانت


Other Matches

bailable	قابل ضمانت
bailment	رهایی به قید ضمانت
friendly front end	طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item	وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality	مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow	سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
thankworthy	قابل تشکر قابل شکر
flexile	قابل تغییر قابل تطبیق
changeable	قابل تعویض قابل تبدیل
tenable	قابل مدافعه قابل تصرف
presumable	قابل استنباط قابل استفاده
presentable	قابل معرفی قابل ارائه
presentable	قابل نمایش قابل تقدیم
sensible	قابل درک قابل رویت
observable	قابل مشاهده قابل گفتن
transferable	قابل واگذاری قابل انتقال
adducible	قابل اضهار قابل ارائه
achievable	قابل وصول قابل تفریق
elastic	قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible	قابل تقاضا قابل ادعا
combustible	قابل سوزش قابل تراکم
exigible	قابل مطالبه قابل پرداخت
capacities	حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity	حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit	ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal	ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indiscoverable	غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible	غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable	قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible	غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable	غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager	استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably	بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable	قابل فروش جنس قابل فروش
vendible	قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable	قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar	سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
pecuniary liability	ضمانت ضمانت جبران خسارت
apt	قابل
solvable	قابل حل
thorough paced	قابل
capable	قابل
qualified	قابل
incapable	نا قابل
able	قابل
sensible	قابل حس
abler	قابل
dissoluble	قابل حل
ablest	قابل
good	قابل
acceptor	قابل
soluble	قابل حل
audible	قابل شنیدن
regrettable	قابل تاسف
repairable	قابل جبران
reparable	قابل جبران
repeatable	قابل تکرار
replaceable	قابل تعویض
substitutable	قابل تعویض
representable	قابل عرضه
reproachable	قابل توبیخ
reproducible	قابل تکثیر
reprouducible	قابل تولیدیاتناسل
trustworthy	قابل اعتماد
resistible	قابل مقاومت
viable	قابل دوام
rentable	قابل اجاره
verifiable	قابل رسیدگی
verifiable	قابل بازبینی
removable	قابل عزل
admirable <adj.>	قابل پسند
admirable <adj.>	قابل تحسین
sustainable	قابل تحمل
noticeable	قابل توجه
renderable	قابل ارائه
attributable	قابل اسناد
potatory	قابل شرب
potable	قابل شرب
perceptible	قابل درک
predicable	قابل اسناد
audible	قابل شنوایی
arable	قابل کشتکاری
revocable	قابل برگشت
plantable	قابل کشت
identifiable	قابل شناسایی
revocable	قابل رجوع
revokable	قابل فسخ
sailable	قابل کشتیرانی
sailable	قابل هوابری
selectively	قابل انتخاب
selective	قابل انتخاب
salvageable	قابل نجات
drinkable	قابل اشامیدن
satiable	قابل اشباع
digestible	قابل هضم
enforceable	قابل اجراء
predictably	قابل پیشگویی
pivoting	قابل چرخش
navigable	قابل کشتیرانی
respirable	قابل تنفس
restorable	قابل اعاده
returnable	قابل برگشت
practicable	قابل اجرا
ponderable	قابل سنجش
revealable	قابل مکاشفه
revocable	قابل فسخ
predictable	قابل پیشگویی
enforceable	قابل اجرا
scrutable	قابل کشف
justifiable	قابل توجیه
quenchable	قابل جلوگیری
quizzable	قابل ریشخند
quodlibet	نکته قابل
quoteworthy	قابل اقتباس
variant	قابل تغییر
reasonable	قابل قبول
ratable	قابل ارزیابی
rebuttable	قابل رو کردن
propagable	قابل تکثیر
rebuttable presumptions	احکام قابل رد
receivable	قابل قبول
reclaimable	قابل استرداد
reclaimable	قابل احیاء
registered	قابل اهمیت
combustible	قابل احتراق
purchasable	قابل خریداری
publishable	قابل نشر
advisable	قابل توصیه
analogous	قابل قیاس
analogous	قابل مقایسه
detachable	قابل تجزیه
pursuable	قابل تعقیب
detachable	قابل تفکیک
prosecutable	قابل تعقیب
propagable	قابل تبلیغ
combustible	قابل اشتعال
propagable	قابل ترویج
pronounceable	قابل تلفظ
reconcilable	قابل تلفیق
refrangible	قابل انکسار
registrable	قابل ثبت
regulable	قابل تعدیل
reimbursable	قابل پرداخت
detectable	قابل کشف
remittable	قابل پرداخت
remediable	قابل علاج
remissible	قابل اغماض
removable	قابل رفع
preventable	قابل جلوگیری
prescriptible	قابل تجویز
pregnable	قابل ابستنی
refractile	قابل انکسار
preventible	قابل جلوگیری
recoupable	قابل جبران
promotable	قابل ترویج
negligible	قابل فراموشی
negotiable	قابل انتقال
negotiable	قابل معامله
negotiable	قابل مذاکره
apparent	قابل رویت
negligible	قابل اغماض
producible	قابل تولید
refillable	قابل تعویض
reflexible	قابل انعکاس
imaginable	قابل درک
removable	قابل انتقال
eligible	قابل انتخاب
mobiles	قابل تحرک
transmittable	قابل پراکنی
vulnerable	قابل حمله
comprehensible	قابل درک
intelligible	قابل درک
intelligible	قابل فهم
transmutable	قابل تبدیل
transmutative	قابل تبدیل
transmutative	قابل تغییر
transportable	قابل حمل
traversable	قابل عبور
treatable	قابل درمان
treatable	قابل بحث
trig	قابل اعتماد
venial	قابل عفو
transmissive	قابل انتقال
objectionable	قابل اعتراض
mobiles	قابل حرکت
mobile	قابل تحرک
mobile	قابل حرکت
transformative	قابل تغییر
handy <adj.>	قابل استفاده
handiest	قابل استفاده
handier	قابل استفاده
admissible	قابل قبول
translatable	قابل ترجمه
translatable	قابل تعبیر
distinct	قابل تشخیص
discernible	قابل تشخیص
discernible	قابل تمیز
redeemable	قابل ابتیاع
remarkable	قابل توجه
negotiates	قابل انتقال