English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
issuable قابل صدور انتشار دادنی
Other Matches
issued انتشار دادن صدور
issues انتشار دادن صدور
issue انتشار دادن صدور
exportable قابل صدور
newsworthy قابل انتشار
diffusible قابل انتشار
electroluminescent قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
scalar توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
export licence جواز صدور مجوز صدور
dissemination انتشار اخبار انتشار اطلاعات
stretchiest کش دادنی
stretchy کش دادنی
owing دادنی
bloom گل دادنی
bloomed گل دادنی
blooms گل دادنی
temperable اب دادنی
stretchier کش دادنی
repayable پس دادنی
permissible رخصت دادنی
disposable ازدست دادنی
imputable نسبت دادنی
alterant تغییر دادنی
assignability تخصیص دادنی
accomplishable انجام دادنی
votable رای دادنی
exhibitive نشان دادنی
reportable گزارش دادنی
lendable عاریه دادنی
evincible نشان دادنی
mitigable تخفیف دادنی
performable انجام دادنی
organizable سر وصورت دادنی
forfoitable ازدست دادنی
relievable تسکین دادنی
movable تکان دادنی
rewardable پاداش دادنی
ascribable نسبت دادنی
practical joke شوخی انجام دادنی
demonstrability نمایشی نمایش دادنی
loanable funds وجوه وام دادنی
practical jokes شوخی انجام دادنی
framable تنظیم کردنی ترتیب دادنی
imputable اسناد دادنی سزاوار سرزنش
impropriation دادنی دارایی کلیسا و مانند ان بغیر روحانیون
exporting صدور
export [to] صدور [به]
exportation صدور
issuance صدور
export صدور
emanation صدور
exported صدور
emission صدور
emissions صدور
issuing صدور
issuance credit صدور
prescription صدور فرمان
emission characteristic مشخصه صدور
issue note برگه صدور
prescriptions صدور فرمان
export bounty جایزه صدور
issued صدور مطلب
emissive power قدرت صدور
issue صدور مطلب
issue a guarantee صدور ضمانتنامه
issues صدور مطلب
specific emission ضریب صدور
data export صدور داده
date in issuing تاریخ صدور
date of issuance تاریخ صدور
released اجازه صدور
billing صدور صورتحساب
field emission صدور میدانی
releases اجازه صدور
thermionic emission صدور گرمیونایی
emissions صدور خروج
primary emission صدور اولیه
release اجازه صدور
emission صدور خروج
emissions صدور الکترون
secondary emission صدور ثانوی
electron emission صدور الکترون
emission صدور الکترون
export licence پروانه صدور
secondary emission characteristic مشخصه صدور ثانوی
prohibition صدور حکم منع
photo emission effect صدور نور- برقی
to request issuance تقاضای صدور کردن
photo electric emission صدور نور- برقی
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
perfecting bail صدور قرارقبولی کفالت
bond issue صدور اوراق قرضه
secondary emission ratio شدت صدور ثانوی
prejudication صدور رای پیش از رسیدگی
issue [of something] [ID card or check] صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
progation انتشار
spreading انتشار
publicity انتشار
promulgation انتشار
publishment انتشار
irradiation انتشار
propagation انتشار
publication انتشار
emission انتشار
issuance انتشار
newsreader انتشار
report انتشار
currencies انتشار
currency انتشار
proclamation انتشار
effluxion انتشار
proclamations انتشار
omission انتشار
broadcasts انتشار
broadcast انتشار
diffusion انتشار
dispersion انتشار
pervasion انتشار
dissemination انتشار
incidence انتشار
reports انتشار
issue انتشار
omissions انتشار
publications انتشار
issued انتشار
issues انتشار
emissions انتشار
reported انتشار
effluence انتشار
stare decisis قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
antenna pattern انتشار انتن
propagation sequence مرحله انتشار
published انتشار دادن
propagation constant ثابت انتشار
republication انتشار مجدد
propagation sequence تسلسل انتشار
publish انتشار دادن
load spread انتشار نیرو
thought broadcasting انتشار فکر
emissions انتشار امواج
promulgation of the laws انتشار قوانین
circulation انتشار جریان
circulations انتشار جریان
noise انتشار دادن
noises انتشار دادن
propagandize انتشار دادن
emission انتشار امواج
velocity of propagation سرعت انتشار
to bruit abroad انتشار دادن
diffusion coefficient ضریب انتشار
publishes انتشار دادن
propagation delay تاخیر انتشار
electron emmission انتشار الکترون
money creation انتشار پول
issue انتشار دادن
issues انتشار دادن
issued انتشار دادن
diffusion انتشار پخش
diffusion انتشار نور
emissivity قابلیت انتشار
sound propagation انتشار صوت
image speard انتشار تصویر
wave propagation انتشار موج
immission انتشار خارجی
advertise انتشار دادن
wave motion انتشار موج
electronic emission انتشار الکترونها
light emission انتشار نور
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
conical scanning انتشار مخروطی امواج
sounding boards عامل انتشار عقاید
sounding board عامل انتشار عقاید
circulative انتشار دهنده یا یابنده
error propagation انتشار خطا [ریاضی]
efflux انتشار بخارج جریان
spreads منتشر شدن انتشار
conductivity ضریب هدایت یا انتشار
soundboard عامل انتشار عقاید
spread منتشر شدن انتشار
indict تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
court of record در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
indicts تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
prohibitive tax مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
indicted تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
propagate انتشار دادن پخش کردن
propagated انتشار دادن پخش کردن
propagating انتشار دادن پخش کردن
advertises اعلان کردن انتشار دادن
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
promulgates انتشار دادن ترویج کردن
promulgated انتشار دادن ترویج کردن
promulgate انتشار دادن ترویج کردن
issue [of something] [ID card or check] انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
advertised اعلان کردن انتشار دادن
propagates انتشار دادن پخش کردن
promulgating انتشار دادن ترویج کردن
procedendo حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
capital stock سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com