Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
rhyme scheme
قافیه بندی
Search result with all words
rondelet
غزل تهلیل دار دو قافیه هفت بندی
Other Matches
feminine rhyme
قافیه وروی قافیه وردیف
rhymes
قافیه
rhyming
قافیه
rimeless or rhyme
بی قافیه
rime
قافیه
rimeless
بی قافیه
rhyme
قافیه
rimer or rhymer
قافیه پرداز
rhymes
قافیه ساختن
rhymes
هم قافیه شدن
blank verse
شعر بی قافیه
rimy
قافیه دار
to put in rime
قافیه ناقص
rimer
قافیه پرداز
rhumer
قافیه پرداز
to give rimes
قافیه شدن
rhymester
قافیه ساز
versifier
قافیه پرداز
rhyme
قافیه ساختن
rhyme
هم قافیه شدن
versification
قافیه سازی
rhyming
هم قافیه شدن
stress verse
قافیه موکد
verser
قافیه پرداز
stress verse
قافیه مشدد
rime
هم قافیه شدن
To miss the bus . To slip up .
قافیه را باختن
verseman
قافیه پرداز
rhyming
قافیه ساختن
internal rhyme
قافیه ماقبل اخر
rime
قافیه دار کردن
rhythmization
سجع و قافیه سازی
rime
نظم قافیه ساختن
versification
شاعری قافیه پردازی
crambo
بازی قافیه جویی
rime
سخن قافیه دار
rhyme
شعر سخن قافیه دار
rhymes
شعر سخن قافیه دار
blank verse
شعر بی قافیه پنج وزنی
rhyming
شعر سخن قافیه دار
The two are rhyming words .
این دو لغت هم قافیه هستند
to rime away one's time
وقت خود را به قافیه سازی
hai ku
شعر بی قافیه سه سطری ژاپنی
I am in a tight corner . I am hard put to it .
قافیه برمن تنگ شده است
rimester
قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
masculinerhme
قافیه کلماتی که نه به eبلکه بهجای تکیه دار منتهی میشود
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
trochee
وتد یا قافیه دو هجایی که هجای اولش بلند یا موکدوهجای دومش کوتاه یاخفیف باشد
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
free verse
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification
طبقه بندی رده بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
to rime one word with another
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
neuration
رگ بندی
mud sill
ته بندی
snacks
ته بندی
snack
ته بندی
nailed up
سر هم بندی
queuing
صف بندی
humidity insulation
اب بندی
alignments
صف بندی
seals
اب بندی
seal
اب بندی
commisural
بندی
commissural
بندی
queing
صف بندی
waterproofing
اب بندی
patching
سر هم بندی
trimerous
سه بندی
sealing off
اب بندی
articular
بندی
alignment
صف بندی
funicular
بندی
taping
ته بندی
laced
بندی
lapping
اب بندی
striation
خط بندی
humidity insulation
نم بندی
vanation
رگ بندی
funiculars
بندی
hermetic sealing
اب بندی
packaged
بسته بندی
wagering
شرط بندی
queuing theory
نظریه صف بندی
packaged
عدل بندی
packages
عدل بندی
tabulate
جدول بندی
packages
بسته بندی
rootage
ریشه بندی
ranks
رتبه بندی
rank
رتبه بندی
taxonomies
طبقه بندی
taxonomy
طبقه بندی
reticulation
شبکه بندی
ranked
رتبه بندی
regimentalation
گروه بندی
formulation
صورت بندی
sealing wax
موم اب بندی
ring clossure
حلقه بندی
underpin
پی بندی کردن
to mull a mull of
سر هم بندی کردن
to make a muddle of
سر هم بندی کردن
to make a mess of
سر هم بندی کردن
terracing
تراس بندی
tariff classification
تعرفه بندی
tabulation
جدول بندی
systemization
طبقه بندی
syllabification
هجا بندی
syllabicity
هجا بندی
syllabication
هجا بندی
summation
جمع بندی
subsumption
رده بندی
to nails up
سر هم بندی کردن
to pin up
بی بندی کردن
to take a snack
ته بندی کردن
underpinned
پی بندی کردن
underpins
پی بندی کردن
vernation
برگ بندی
venation
رگه بندی
typification
طبقه بندی
typification
سنخ بندی
sealing joint
اتصال اب بندی
sealing
اب بندی کردن
partitioning
جزء بندی
triangulation
مثلث بندی
triangularization
مثلث بندی
trelliswork
داربست بندی
toe protection
پاشنه بندی
stratification
طبقه بندی
self dramatization
بخود بندی
segmentation
قطعه بندی
grades
درجه بندی
sealings
بتونه اب بندی
sealing screw
پیچ اب بندی
sealing liquid
مایع اب بندی
seal bars
میلههای اب بندی
scheme of colour
رنگ بندی
scheduling queue
صف زمان بندی
paging
صفحه بندی
package
عدل بندی
grade
درجه بندی
shoring
شمع بندی
shuttering
تخته بندی
stratification
چینه بندی
stratification
لایه بندی
stratification
قشر بندی
steining
طوقه بندی
gamble
شرط بندی
gambled
شرط بندی
staping
مرحله بندی
gambles
شرط بندی
somatotyping
سنخ بندی تن
snow job
سرهم بندی
skelton
استخوان بندی
single sling
باربردار یک بندی
package
بسته بندی
networking
شبکه بندی
colonnade
ستون بندی
colonnades
ستون بندی
initialization
قالب بندی
rationing
جیره بندی
rationing
سهمیه بندی
division
طبقه بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com