English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
engine block قالب یا بدنه موتور
Other Matches
motor casing بدنه موتور
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
motoring گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
importing 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
import 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
imported 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
blow up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
double squirrel cage motor موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
single phase induction motor موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
casing بدنه
hull بدنه
hulls بدنه
framework بدنه
frameworks بدنه
casings بدنه
contour بدنه
shaft بدنه
body بدنه
fuselage بدنه
compartment بدنه
compartments بدنه
housing بدنه
fuselages بدنه
bodies بدنه
shafts بدنه
bridge deck بدنه پل
trunk بدنه
trunks بدنه
ground اتصال بدنه
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
white body بدنه سفید
airframe بدنه هواپیما
head شبکه یا بدنه
auto body sheet بدنه اتومبیل
hull column پایه بدنه
monohull قایق با یک بدنه
automobile body sheet بدنه اتومبیل
hulls بدنه کشتی
hull insurance بیمه بدنه
hull بدنه قایق
revetment پوشش بدنه
hulls بدنه قایق
box type van body بدنه صندوق
westwork بدنه غربی
shells بدنه ساختمان
shelling بدنه ساختمان
shell بدنه ساختمان
elevator casing بدنه بالابر
trunk بدنه ستون
stock بدنه رنده
die stock بدنه رنده
costa تیغه در بدنه
hulk بدنه کشتی
hulks بدنه کشتی
shaft بدنه چوبه
pressure hull بدنه ضد فشار
pump casting بدنه پمپ
gate leaf بدنه دریچه سد
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
buffer body بدنه دافع
furnace body بدنه کوره
turbin casing بدنه توربین
trunks بدنه ستون
stocked بدنه رنده
cartridge shell بدنه پوکه
to connect to frame اتصال به بدنه
tige بدنه ساقه
shafts بدنه چوبه
fuselages بدنه هواپیما
magnet housing بدنه اهنربا
loop body بدنه حلقه
magnet case بدنه اهنربا
fuselage بدنه هواپیما
hull بدنه کشتی
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
bottom line طناب زیر بدنه
hull down بدنه پشت حفاظ
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
seacock شیرهای بدنه ناو
selected material لایه بدنه راه
saddletree بدنه چوبی زین
multihull قایق با بیش از یک بدنه
thallus ساقه بدنه گیاه
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
freeboard بدنه فوقانی ناو
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
bonding گیره اتصالی اتصال بدنه
underbody قسمت بدنه قایق در زیر اب
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
heel قسمت عقبی بدنه قایق
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
heels قسمت عقبی بدنه قایق
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
gap فاصله بین نوک قلاب و بدنه
rocks حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked حرکت دورانی بال به دور بدنه
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
gaps فاصله بین نوک قلاب و بدنه
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
streamline body بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
bench check ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
cluster bombs قالب
cluster bomb قالب
clusters قالب
cluster قالب
matrix or matrices قالب
matters قالب
moulds قالب
die قالب
carcases قالب
carcass قالب
carcasses قالب
moulded قالب
laster قالب کن
mattering قالب
molded قالب
standard قالب
standards قالب
templates قالب
moulding قالب
cell format قالب سل
split line خط قالب
template قالب
spectrum قالب
shape قالب
mandrel or dril قالب
close fitting قالب تن
close-fitting قالب تن
cake قالب
swage قالب
mould قالب
molds قالب
mattered قالب
shapes قالب
matter قالب
sizes قالب
matrixes قالب
centering قالب
forme قالب
kata قالب
fitted قالب
block سد قالب
blocked سد قالب
blocks سد قالب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com