Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
say's law of markets	قانون بازارهای سی
Other Matches
secondary markets	بازارهای ثانوی
rural markets	بازارهای روستائی
related markets	بازارهای مرتبط
secondary markets	بازارهای فرعی
finance markets	بازارهای مالی
factor markets	بازارهای عوامل تولید
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
say's law	قانون سی . براساس این قانون
canon	قانون کلی قانون شرع
canons	قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
reserve price	قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
law	قانون
laws	قانون
legal	قانون
statute	قانون
statutes	قانون
lex	قانون
law of constant heat sumation	قانون هس
kanoon	قانون
hess's law	قانون هس
regulation	قانون
nisi	قانون
regardless of the law	به قانون
act	قانون
acted	قانون
legislation	قانون
enacment	قانون
canons	قانون
edicts	قانون
edict	قانون
rule	قانون
canon	قانون
code	قانون
law of causation	قانون علیت
law of clouser	قانون بستار
law of complimentarity	قانون مکملیت
law of contiguity	قانون مجاورت
law of contract	قانون قرارداد
complainant [British E]	مدعی [قانون]
law abidingness	پیروی قانون
law of analogy	قانون تمثیل
labour act	قانون کار
labour code	قانون کار
labour law	قانون کار
lambert law	قانون لامبرت
laplace's law	قانون لاپلاس
legist	قانون دان
law breaker	قانون شکن
law fallen into desuetude	قانون متروک
law merchant	قانون تجارت
law of advantage	قانون امتیاز
law of demand	قانون تقاضا
law of effect	قانون اثر
law of election	قانون انتخابات
lawbreaker	قانون شکن
lawmaker	قانون گزار
left hand rule	قانون دست چپ
legiskative	قانون گذار
legislatress	قانون گذار زن
legislatrix	قانون گذار زن
lenz' law	قانون لنز
lenz's law	قانون لنتس
It's a rule that ...	قانون است که ...
lextalionis	قانون قصاص
law of use	قانون استعمال
law of scarcity	قانون کمیابی
law of frequency	قانون بسامد
law of gravitation	قانون گرانش
law of induced current	قانون لنتس
law of nations	قانون ملل
law of primacy	قانون تقدم
law of progression	قانون پیشروی
law of readiness	قانون امادگی
law of recency	قانون تاخر
law of reflection	قانون بازتاب
reflection law	قانون بازتاب
make law	وضع قانون
coulomb's law	قانون کولن
employment act	قانون اشتغال
enactment of law	وضع قانون
enactor	واضع قانون
engel's law	قانون انگل
engels law	قانون انگل
extralegal	ماورای قانون
faraday's law	قانون فارادی
faraday's law	قانون فاراده
fechner's law	قانون فخنر
to go into effect	قانون شدن
einstein's law	قانون اینشتاین
economic law	قانون اقتصادی
crown law	قانون جزائی
curie's law	قانون کوری
dalton's law	قانون دالتون
dead letter	قانون منسوخ
declaratory statute	قانون اعلامی
demorgans law	قانون دمورگان
distribution law	قانون توزیع
five second rule	قانون 5 ثانیه
to inure	قانون شدن
insolvent law	قانون درماندگی
insolvent law	قانون اعسار
introduce law	انشاء قانون
islamic law	قانون شرع
jachson's law	قانون جکسون
joiting law	قانون ژول
joule's law	قانون ژول
jurisconsult	قانون دان
jurisprudent	قانون دان
to come into operation	قانون شدن
ignorance of law	جهل به قانون
game law	قانون شکار
gas laws	قانون گاز
gay lussac's law	قانون گیلوساک
governing law	قانون حاکم
graham's law	قانون گراهام
gresham's law	قانون گرشام
greshams law	قانون گرشام
hauy law	قانون هوی
to take effect	قانون شدن
hook's law	قانون هوک
hubble law	قانون هابل
juristic	قانون دان
plaintiff	شاکی [قانون]
scofflaw	قانون شکن
scofflaw	ناقض قانون
statue law	قانون یا قوانین
status of limitations	قانون مرورزمان
statutory law	قانون مدون
stokes' law	قانون استوکس
substantive law	قانون ماهوی
tax law	قانون مالیاتی
rule of thumb	قانون عمومی
riot act	قانون ضد اغتشاشات
petitioner [divorce proceedings]	خواهان [قانون]
claimant [arbitration proceedings]	خواهان [قانون]
pursuer [Scottish English]	خواهان [قانون]
complainant [British E]	خواهان [قانون]
plaintiff	خواهان [قانون]
rule of thumb	قانون کلی
the letter of the law	لفظ یا نص قانون
the letter of the law	عبارت قانون
to the letter <idiom>	طبق قانون
petitioner [divorce proceedings]	شاکی [قانون]
brush with the law <idiom>	درگیری با قانون
Under the protection of the law.	درپناه قانون
cl	قانون مدون
the spirit of the law	روح قانون
the spirit of the law	جوهر قانون
to break a law	قانون شکنی
trapezoidal law	قانون ذوذنقهای
unwritten law	قانون ننوشته
violation of law	نقض قانون
wagners law	قانون واگنر
walras law	قانون والراس
weber's law	قانون وبر
wein law	قانون وین
marioote law	قانون ماریوت
nomographer	قانون گذار
nomography	فن قانون گذاری
nomological	وابسته به قانون
nomological	شبیه قانون
nomological	منطبق با قانون
nomology	قانون شناسی
obedient to the law	پیرو قانون
obedient to the law	مطیع قانون
offense	قانون شکنی
nomographer	قانون گذاری
matrimonially	به قانون زناشوئی
mercantile law	قانون تجارت
pascal's law	قانون پاسکال
merkel's law	قانون مرکل
breach of the law	نقض قانون
mil rule	قانون میلیم
nationality law	قانون تابعیت
ohm's law	قانون اهم
okuns law	قانون اوکان
press law	قانون مطبوعات
procedural law	قانون شکلی
rambunctious	بی قانون و قاعده
raoult's law	قانون رائول
pursuer [Scottish English]	مدعی [قانون]
plaintiff	مدعی [قانون]
religious law	قانون شرع
claimant [arbitration proceedings]	شاکی [قانون]
pursuer [Scottish English]	شاکی [قانون]
preamble of a statute	مقدمه قانون
power law	قانون توانی
planck law	قانون پلانک
parallel law	قانون توازی
pascal	قانون پاسکال

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com