English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
law of increasing return قانون بازده فزاینده
Other Matches
increasing marginal return بازده نهائی فزاینده
increasing returns to scale بازده فزاینده نسبت به مقیاس
law of diminishing return قانون بازده نزولی
law of diminishing returns قانون کاهندگی بازده
law of increasing return قانون بازده صعودی
increasing فزاینده
step up transformer مبدل فزاینده
increasing function تابع فزاینده
gibbous phase هلال فزاینده
increasing cost هزینههای فزاینده
progressive resistance مقاومت فزاینده
constructive interference تداخل فزاینده
treppe انقباض فزاینده
enlarging adapter رابط فزاینده
multiplier ضریب بهم فزاینده
income multiplier ضریب فزاینده درامد
tax multiplier ضریب فزاینده مالیات
incremental tuner میزان ساز فزاینده
money multiplier ضریب بهم فزاینده پول
export multiplier ضریب بهم فزاینده صادرات
mutiplier principle اصل ضریب بهم فزاینده
investment multiplier ضریب فزاینده سرمایه گذاری
deposit multiplier ضریب بهم فزاینده سپرده
foreign trade multiplier ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
balanced budget multiplier ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
multiplier effect of a balanced budget اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
legalism رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
say's law قانون سی . براساس این قانون
penal statute قانون جزایی قانون مجازات
canon قانون کلی قانون شرع
canons قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
out put بازده
yields بازده
feedback بازده
efficiency بازده
low yield بازده کم
output بازده
yielded بازده
yield بازده
return بازده
returned بازده
returning بازده
returns بازده
outputs بازده
outturn بازده
revenue بازده
high yield پر بازده
return of capital بازده سرمایه
average yield بازده متوسط
net yield بازده خالص
combustion efficiency بازده احتراق
low productivity بازده پائین
cardiac output بازده قلبی
average return بازده متوسط
mechanical efficiency بازده مکانیکی
redemption yield بازده خرید
sustained yield بازده مستمر
motor efficiency بازده موتور
luminosity بازده روشنایی
sustained yield بازده پیوسته
overall efficiency بازده کلی
payouts بازده سیستم
payout بازده سیستم
quantum yield بازده کوانتایی
rate of return نرخ بازده
average efficiency بازده متوسط
yield of capital بازده سرمایه
volumetric efficiency بازده حجمی
rectifier efficiency بازده یکسوکننده
real time بازده فوری
output per head بازده سرانه
turn over محصول بازده
transformer efficiency بازده مبدل
injection efficiency بازده تزریق
generator efficiency بازده مولد
fair return بازده عادلانه
earning yield بازده عواید
ideal efficiency بازده ایده ال
efficiency of rectification بازده یکسوکنندگی
emission efficiency بازده کاتد
efficiency بازده سودمندی
return [on something] نرخ بازده
energy gain بازده انرژی
yield بازده انفجار
yielded بازده انفجار
yields بازده انفجار
high yielding farms با بازده زیاد
fair return بازده منصفانه
diminishing returns بازده نزولی
lamp bulb efficiency بازده لامپ
farm yields بازده کشاورزی
gross yield بازده ناخالص
conversion efficiency بازده تبدیل
high yield با بازده زیاد
decreasing return بازده نزولی
farm yields بازده مزرعه
current yield بازده جاری
fission to yield ratio بازده اتمی
constant return بازده ثابت
commercial efficiency بازده صنعتی
diminishing return بازده نزولی
high yielding farms مزارع پر بازده
private rate of return نرخ بازده خصوصی
margine efficiency of capital بازده نهایی سرمایه
payloads بازده خودرو یا دستگاه
return to scale بازده نسبت به مقیاس
net rate of return نرخ بازده خالص
payload بازده خودرو یا دستگاه
normal rate of return نرخ بازده متعارف
hurdle rate of return نرخ بازده لازم
gross rate of return نرخ بازده ناخالص
payload بازده حمل بارخودرو
energy efficiency بازده انرژی لومینسانس
yield of invested capital بازده سرمایه گذاری
work decrement کاهش بازده کار
diminishing returns بازده کاهش یابنده
margin land حد نهایی بازده زمین
social rate of return نرخ بازده اجتماعی
real time بازده بلادرنگ بی درنگ
by product recovery بازده محصولات فرعی
payloads بازده حمل بارخودرو
marginal return of capital بازده نهائی سرمایه
current ratio of transformer بازده شدتی مبدل
efficiency فعالیت مفید بازده
average net return بازده خالص متوسط
ampere hour efficiency of storage batter بازده باتری انبارهای
hurdle rate of return کمترین نرخ بازده
internal rate of return نرخ بازده داخلی
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
available payload بازده قابل استفاده وسیله
margin efficiency of investment بازده نهایی سرمایه گذاری
arresting system payout بازده سیستم مهار هواپیما
automatic gain control کنترل بازده بطور خودکار
constant return to scale بازده ثابت نسبت به مقیاس
yield of bonds نرخ بازده اوراق قرضه
The return on the bonds amounts to ... مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
performances کار وسیله یادستگاه بازده عمل
crystal frequency changer efficiency بازده بلور تغییر دهنده بسامد
performance کار وسیله یادستگاه بازده عمل
scaling law فرمول محاسله بازده بمب اتمی در هر فاصله
to get a good return on an investment بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
component efficiency میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
betterment خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
margin land حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
the long arm of the law دست قانون [دست قدرتمند قانون]
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
ballistic efficiency کارایی بالیستیکی گلوله یاجنگ افزار بازده بالیستیکی
hess's law قانون هس
law of constant heat sumation قانون هس
kanoon قانون
statutes قانون
nisi قانون
lex قانون
statute قانون
enacment قانون
regardless of the law به قانون
edict قانون
code قانون
act قانون
laws قانون
rule قانون
edicts قانون
legal قانون
legislation قانون
law قانون
canons قانون
regulation قانون
canon قانون
acted قانون
joiting law قانون ژول
juristic قانون دان
plaintiff شاکی [قانون]
pursuer [Scottish English] شاکی [قانون]
law of demand قانون تقاضا
joule's law قانون ژول
jurisconsult قانون دان
jurisprudent قانون دان
law of advantage قانون امتیاز
petitioner [divorce proceedings] خواهان [قانون]
law of clouser قانون بستار
law of complimentarity قانون مکملیت
complainant [British E] خواهان [قانون]
plaintiff خواهان [قانون]
law of contiguity قانون مجاورت
law of contract قانون قرارداد
law of causation قانون علیت
law of analogy قانون تمثیل
pursuer [Scottish English] خواهان [قانون]
labour act قانون کار
labour code قانون کار
labour law قانون کار
lambert law قانون لامبرت
legislative قانون گذار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com