Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
chain rule
قانون زنجیری
Other Matches
forced sale
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canons
قانون کلی قانون شرع
canon
قانون کلی قانون شرع
say's law
قانون سی . براساس این قانون
penal statute
قانون جزایی قانون مجازات
andromedae
زن زنجیری
andromeda
زن زنجیری
chain bridge
پل زنجیری
catenarian
زنجیری
concatenation
هم زنجیری
cyclic
زنجیری
bandog
سگ زنجیری
chains
شبکه زنجیری
series generator
مولد زنجیری
sprocket hole
سوراخ زنجیری
sprocket
دندانهء زنجیری
synthetic polymer
بسپار زنجیری
sleeve link
دکمه زنجیری
catenation
زنجیری شدن
addition polymerization
بسپارش زنجیری
Lunatic. Raving mad.
دیوانه زنجیری
chain letters
نامهی زنجیری
motor converter
تبدیلگر زنجیری
chain
شبکه زنجیری
series circuits
مدارهای زنجیری
series coil
پیچک زنجیری
chain saws
اره زنجیری
chain saw
اره زنجیری
series conductor
رسانای زنجیری
cascade control
تنظیم زنجیری
series connection
اتصال زنجیری
series field
میدان زنجیری
cascade converter
تبدیلگر زنجیری
chain banking
بانکداری زنجیری
chain polymerization
بسپارش زنجیری
chain splice
پیوند زنجیری
lockstitch
کوک زنجیری
chain stitch
بافت زنجیری
series turn
دورهای زنجیری
chain mail
زره زنجیری
chained files
فایلهای زنجیری
chained list
لیست زنجیری
chain growth polymerization
بسپارش زنجیری
chain stopper
خفت زنجیری
chain reaction
واکنش زنجیری
chain clamp
گیره زنجیری
chain effects
اثرات زنجیری
chain letter
نامهی زنجیری
linkage effects
اثرات زنجیری
chain guage
اشل زنجیری
tape gauge
اشل زنجیری
chain printer
چاپگر زنجیری
cumulative ionization
یونش زنجیری
cyclic item
اقلام زنجیری
chain reactions
واکنش زنجیری
track layting tractor
تراکتور چرخ زنجیری
crawler loader
لودر چرخ زنجیری
chain reaction
واکنش زنجیری یاهستهای
free radical chain reaction
واکنش زنجیری رادیکالی
skirmisher
صورت بندی زنجیری
lockstitch
کوک زنجیری زدن
chatelain
کمربند زنجیری زنانه
chain reactions
واکنش زنجیری یاهستهای
chain winding
سیم پیچ زنجیری
chain survey
نقشه برداری زنجیری
streptobacillus
باسیلهای زنجیری وپیوسته
chain shortening
کوتاه کردن زنجیری
chain rule
قاعده زنجیری
[ریاضی]
caterpillar gate
دریچه چرخ زنجیری
series resonant circuit
مدار همنوای زنجیری
series parallel connection
اتصال زنجیری- موازی
marginal productivity law
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
chain
رکود داده در یک فایل زنجیری
countermining distance
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
series parallel dimming
اتصال زنجیری- موازی لامپها
series wound motor
موتور با سیم پیچ زنجیری
chains
رکود داده در یک فایل زنجیری
branched chain structure
ساختار زنجیری شاخه دار
catenulate
دارای شکل زنجیری زنجیروار
parallel series
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiple series
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
record
رکورد داده در یک فایل زنجیری
concatenation motor control
تنظیم زنجیری سرعت موتور
chain react
تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
countermining
زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
caterpillars
تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
searchingly
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
caterpillar
تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
chain store
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain stores
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
catena
1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
pusher tractor
تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
the law does not apply to him
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
canon
قانون
canons
قانون
enacment
قانون
kanoon
قانون
act
قانون
acted
قانون
legislation
قانون
statute
قانون
statutes
قانون
hess's law
قانون هس
regulation
قانون
lex
قانون
code
قانون
nisi
قانون
rule
قانون
edicts
قانون
edict
قانون
law
قانون
laws
قانون
legal
قانون
regardless of the law
به قانون
law of constant heat sumation
قانون هس
commutative law
قانون جابجایی
unwritten law
قانون ننوشته
dead letter
قانون منسوخ
commercial law
قانون تجارت
petitioner
[divorce proceedings]
خواهان
[قانون]
commercial code
قانون تجارت
the spirit of the law
جوهر قانون
codification
قانون نویسی
clublaw
قانون زور
substantive law
قانون ماهوی
crown law
قانون جزائی
fechner's law
قانون فخنر
faraday's law
قانون فاراده
curie's law
قانون کوری
faraday's law
قانون فارادی
extralegal
ماورای قانون
to break a law
قانون شکنی
coulomb's law
قانون کولن
code civil
قانون مدنی
dalton's law
قانون دالتون
tax law
قانون مالیاتی
enactor
واضع قانون
demorgans law
قانون دمورگان
constitutionally
مطابق قانون
employment act
قانون اشتغال
einstein's law
قانون اینشتاین
economic law
قانون اقتصادی
distribution law
قانون توزیع
law of scarcity
قانون کمیابی
constitutional low
قانون اساسی
conservation law
قانون بقا
corpus juris
اساس قانون
engel's law
قانون انگل
engels law
قانون انگل
the spirit of the law
روح قانون
declaratory statute
قانون اعلامی
contrary to the law
مخالف قانون
the letter of the law
عبارت قانون
conscription law
قانون سربازگیری
the letter of the law
لفظ یا نص قانون
constructionist
کسیکه قانون
corpus juris
روح قانون
enactment of law
وضع قانون
trapezoidal law
قانون ذوذنقهای
stokes' law
قانون استوکس
law of contiguity
قانون مجاورت
ohm's law
قانون اهم
law of induced current
قانون لنتس
offense
قانون شکنی
obedient to the law
مطیع قانون
law of nations
قانون ملل
obedient to the law
پیرو قانون
law of primacy
قانون تقدم
law of progression
قانون پیشروی
nomology
قانون شناسی
law of readiness
قانون امادگی
law of gravitation
قانون گرانش
law of frequency
قانون بسامد
law of contract
قانون قرارداد
planck law
قانون پلانک
law of demand
قانون تقاضا
penal statute
قانون جزا
paschen's law
قانون پاشن
pascal's law
قانون پاسکال
pascal
قانون پاسکال
parallel law
قانون توازی
law of effect
قانون اثر
law of election
قانون انتخابات
okuns law
قانون اوکان
law of recency
قانون تاخر
nomological
منطبق با قانون
law of reflection
قانون بازتاب
legislatrix
قانون گذار زن
legist
قانون دان
lenz' law
قانون لنز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com