English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
anti trust law قانون ضد تراست
Search result with all words
sherman anti trust act قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
Other Matches
trust تراست
trusted تراست
trusts تراست
unsymmetric thrust تراست نامتقارن
vacuum trust تراست در خلاء
cross thrust تراست ناخالص
thrust face سطح تراست
rocket thrust تراست راکت
reverse thrust تراست معکوس
jet lift استفاده از تراست موتورجت
vectored تراست هدایت شونده
it is wringing خیلی تراست یا اب دارد
vectored thrust تراست هدایت شونده
lift thrust نسبت برا به تراست
retrothrust تراست در جهت مخالف حرکت
residual thrust تراست تولیدشده توسط موتورجت
forced sale فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
contact ion engine موتوری برای ایجاد تراست درفضا
is he a the wiser for it ایا ازاین بابت عاقل تراست
wet rating توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
lift engine توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
lift cruise توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
turbofan موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
canons قانون کلی قانون شرع
penal statute قانون جزایی قانون مجازات
canon قانون کلی قانون شرع
say's law قانون سی . براساس این قانون
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
satelloid ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law دست قانون [دست قدرتمند قانون]
legal قانون
kanoon قانون
law قانون
legislation قانون
enacment قانون
hess's law قانون هس
act قانون
regardless of the law به قانون
acted قانون
statute قانون
statutes قانون
laws قانون
regulation قانون
canon قانون
edict قانون
code قانون
rule قانون
law of constant heat sumation قانون هس
lex قانون
nisi قانون
edicts قانون
canons قانون
constitutionally مطابق قانون
constitutional low قانون اساسی
scofflaw قانون شکن
corpus juris اساس قانون
constructionist کسیکه قانون
to break a law قانون شکنی
governing law قانون حاکم
greshams law قانون گرشام
contrary to the law مخالف قانون
corpus juris روح قانون
conservation law قانون بقا
graham's law قانون گراهام
rule of thumb قانون عمومی
faraday's law قانون فارادی
unwritten law قانون ننوشته
chrles' law قانون شارل
civil code قانون مدنی
gresham's law قانون گرشام
civillaw قانون مدنی
clublaw قانون سرنیزه
clublaw قانون زور
codification قانون نویسی
code civil قانون مدنی
commercial code قانون تجارت
commercial law قانون تجارت
commutative law قانون جابجایی
trapezoidal law قانون ذوذنقهای
conscription law قانون سربازگیری
say's law of markets قانون بازارهای سی
coulomb's law قانون کولن
dead letter قانون منسوخ
extralegal ماورای قانون
substantive law قانون ماهوی
the letter of the law عبارت قانون
the letter of the law لفظ یا نص قانون
engels law قانون انگل
engel's law قانون انگل
enactor واضع قانون
enactment of law وضع قانون
declaratory statute قانون اعلامی
demorgans law قانون دمورگان
employment act قانون اشتغال
einstein's law قانون اینشتاین
economic law قانون اقتصادی
tax law قانون مالیاتی
faraday's law قانون فاراده
stokes' law قانون استوکس
fechner's law قانون فخنر
scofflaw ناقض قانون
gay lussac's law قانون گیلوساک
the spirit of the law جوهر قانون
crown law قانون جزائی
the spirit of the law روح قانون
curie's law قانون کوری
dalton's law قانون دالتون
gas laws قانون گاز
game law قانون شکار
statue law قانون یا قوانین
status of limitations قانون مرورزمان
five second rule قانون 5 ثانیه
statutory law قانون مدون
distribution law قانون توزیع
hauy law قانون هوی
okuns law قانون اوکان
nomological شبیه قانون
law of frequency قانون بسامد
law of gravitation قانون گرانش
nomological وابسته به قانون
nomography فن قانون گذاری
law of induced current قانون لنتس
nomographer قانون گذار
nomographer قانون گذاری
law of nations قانون ملل
law of election قانون انتخابات
law of effect قانون اثر
nomological منطبق با قانون
ohm's law قانون اهم
law of contiguity قانون مجاورت
law of contract قانون قرارداد
offense قانون شکنی
law of demand قانون تقاضا
obedient to the law مطیع قانون
obedient to the law پیرو قانون
nomology قانون شناسی
nationality law قانون تابعیت
law of primacy قانون تقدم
mil rule قانون میلیم
lawbreaker قانون شکن
lawmaker قانون گزار
left hand rule قانون دست چپ
legiskative قانون گذار
legislatress قانون گذار زن
legislatrix قانون گذار زن
legist قانون دان
lenz' law قانون لنز
lenz's law قانون لنتس
make law وضع قانون
law of use قانون استعمال
marioote law قانون ماریوت
merkel's law قانون مرکل
law of progression قانون پیشروی
law of readiness قانون امادگی
law of recency قانون تاخر
mercantile law قانون تجارت
law of reflection قانون بازتاب
law of scarcity قانون کمیابی
matrimonially به قانون زناشوئی
lextalionis قانون قصاص
laplace's law قانون لاپلاس
jachson's law قانون جکسون
joiting law قانون ژول
reflection law قانون بازتاب
joule's law قانون ژول
jurisconsult قانون دان
jurisprudent قانون دان
juristic قانون دان
rambunctious بی قانون و قاعده
islamic law قانون شرع
raoult's law قانون رائول
rule of thumb قانون کلی
riot act قانون ضد اغتشاشات
hook's law قانون هوک
hubble law قانون هابل
ignorance of law جهل به قانون
religious law قانون شرع
insolvent law قانون درماندگی
insolvent law قانون اعسار
introduce law انشاء قانون
procedural law قانون شکلی
press law قانون مطبوعات
preamble of a statute مقدمه قانون
penal statute قانون جزا
law of advantage قانون امتیاز
law of analogy قانون تمثیل
law of causation قانون علیت
law of clouser قانون بستار
paschen's law قانون پاشن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com