Dictiornary-Farsi | قانون ماریوت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
marioote law	قانون ماریوت


Other Matches

boyle mariotte	بویل ماریوت
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canons	قانون کلی قانون شرع
say's law	قانون سی . براساس این قانون
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
canon	قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
laws	قانون
canons	قانون
law	قانون
legal	قانون
kanoon	قانون
regulation	قانون
statute	قانون
statutes	قانون
enacment	قانون
legislation	قانون
acted	قانون
hess's law	قانون هس
regardless of the law	به قانون
act	قانون
canon	قانون
rule	قانون
nisi	قانون
edict	قانون
lex	قانون
edicts	قانون
law of constant heat sumation	قانون هس
code	قانون
stokes' law	قانون استوکس
legislatress	قانون گذار زن
einstein's law	قانون اینشتاین
crown law	قانون جزائی
employment act	قانون اشتغال
reflection law	قانون بازتاب
legislatrix	قانون گذار زن
curie's law	قانون کوری
distribution law	قانون توزیع
demorgans law	قانون دمورگان
legiskative	قانون گذار
dalton's law	قانون دالتون
tax law	قانون مالیاتی
substantive law	قانون ماهوی
dead letter	قانون منسوخ
declaratory statute	قانون اعلامی
enactment of law	وضع قانون
enactor	واضع قانون
law of readiness	قانون امادگی
faraday's law	قانون فارادی
faraday's law	قانون فاراده
status of limitations	قانون مرورزمان
fechner's law	قانون فخنر
statue law	قانون یا قوانین
lenz's law	قانون لنتس
five second rule	قانون 5 ثانیه
law of progression	قانون پیشروی
extralegal	ماورای قانون
law of recency	قانون تاخر
legist	قانون دان
scofflaw	ناقض قانون
law of contiguity	قانون مجاورت
lenz' law	قانون لنز
law of scarcity	قانون کمیابی
engel's law	قانون انگل
statutory law	قانون مدون
engels law	قانون انگل
law of reflection	قانون بازتاب
scofflaw	قانون شکن
economic law	قانون اقتصادی
charle's law	قانون شارل
trapezoidal law	قانون ذوذنقهای
chrles' law	قانون شارل
civil code	قانون مدنی
civillaw	قانون مدنی
clublaw	قانون سرنیزه
clublaw	قانون زور
codification	قانون نویسی
code civil	قانون مدنی
chain rule	قانون زنجیری
unwritten law	قانون ننوشته
boyle s law	قانون بویل
brabais law	قانون براوه
bragg's law	قانون پراگ
breach of rule	نقض قانون
byelaw	قانون ویژه
walras law	قانون والراس
bylaw	قانون ویژه
wagners law	قانون واگنر
violation of law	نقض قانون
to break a law	قانون شکنی
commercial code	قانون تجارت
contrary to the law	مخالف قانون
the letter of the law	لفظ یا نص قانون
corpus juris	روح قانون
corpus juris	اساس قانون
coulomb's law	قانون کولن
lawmaker	قانون گزار
lawbreaker	قانون شکن
the letter of the law	عبارت قانون
constructionist	کسیکه قانون
commercial law	قانون تجارت
commutative law	قانون جابجایی
conscription law	قانون سربازگیری
conservation law	قانون بقا
constitutional low	قانون اساسی
the spirit of the law	جوهر قانون
juristic	قانون دان
the spirit of the law	روح قانون
constitutionally	مطابق قانون
law of use	قانون استعمال
insolvent law	قانون درماندگی
nomological	شبیه قانون
penal statute	قانون جزا
paschen's law	قانون پاشن
pascal's law	قانون پاسکال
pascal	قانون پاسکال
parallel law	قانون توازی
okuns law	قانون اوکان
jurisprudent	قانون دان
jurisconsult	قانون دان
insolvent law	قانون اعسار
introduce law	انشاء قانون
planck law	قانون پلانک
peronality of laws	ویژگی قانون
islamic law	قانون شرع
jachson's law	قانون جکسون
joiting law	قانون ژول
joule's law	قانون ژول
labour act	قانون کار
labour code	قانون کار
labour law	قانون کار
law of analogy	قانون تمثیل
nomological	منطبق با قانون
law of causation	قانون علیت
law of clouser	قانون بستار
obedient to the law	مطیع قانون
law of complimentarity	قانون مکملیت
nomology	قانون شناسی
obedient to the law	پیرو قانون
law of advantage	قانون امتیاز
law merchant	قانون تجارت
law fallen into desuetude	قانون متروک
lambert law	قانون لامبرت
ohm's law	قانون اهم
laplace's law	قانون لاپلاس
offense	قانون شکنی
law abidingness	پیروی قانون
law breaker	قانون شکن
matrimonially	به قانون زناشوئی
say's law of markets	قانون بازارهای سی
gresham's law	قانون گرشام
greshams law	قانون گرشام
religious law	قانون شرع
make law	وضع قانون
hauy law	قانون هوی
law of induced current	قانون لنتس
left hand rule	قانون دست چپ
raoult's law	قانون رائول
graham's law	قانون گراهام
law of nations	قانون ملل
lextalionis	قانون قصاص
game law	قانون شکار
gas laws	قانون گاز
gay lussac's law	قانون گیلوساک
rule of thumb	قانون عمومی
rule of thumb	قانون کلی
governing law	قانون حاکم
law of primacy	قانون تقدم
riot act	قانون ضد اغتشاشات
hook's law	قانون هوک
rambunctious	بی قانون و قاعده
hubble law	قانون هابل
nationality law	قانون تابعیت
nomographer	قانون گذاری
nomographer	قانون گذار
law of demand	قانون تقاضا
preamble of a statute	مقدمه قانون
nomography	فن قانون گذاری
nomological	وابسته به قانون
power law	قانون توانی
mil rule	قانون میلیم
press law	قانون مطبوعات
merkel's law	قانون مرکل
ignorance of law	جهل به قانون
law of gravitation	قانون گرانش
law of frequency	قانون بسامد
mercantile law	قانون تجارت
law of election	قانون انتخابات
law of effect	قانون اثر
procedural law	قانون شکلی
law of contract	قانون قرارداد
statutes	قانون موضوعه