English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
mil rule قانون مربوط به رابطه میلیمی
Other Matches
mil relation رابطه میلیمی
mil formula رابطه میلیمی
child labour legislation قانون مربوط به کارخردسالان
the law is prospective اثر قانون مربوط به اینده است
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
mils trip اشتباه میلیمی
mils trip تغییر سمت میلیمی
psychomancy رابطه با روح رابطه ارواح باهم
mil gridded oblique عکس مایل شبکه بندی شده به مقیاس میلیمی
okuns law براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
huygen's principle قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus رابطه رابطه داخلی
legalism رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
canons قانون کلی قانون شرع
say's law قانون سی . براساس این قانون
canon قانون کلی قانون شرع
penal statute قانون جزایی قانون مجازات
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
correlation رابطه
relevance رابطه
relevancy رابطه
contingence رابطه
relation رابطه
equations رابطه
equation رابطه
respects رابطه
relationship رابطه
relationships رابطه
connexions رابطه
connection رابطه
respect رابطه
linkage رابطه
linkages رابطه
bond رابطه
liaison رابطه نامشروع
liaison بستگی رابطه
liaising رابطه داشتن
liaisons رابطه نامشروع
liaisons بستگی رابطه
liaise رابطه داشتن
positive relation رابطه مستقیم
de broglie relation رابطه دوبروی
relations of production رابطه تولید
relation learning رابطه اموزی
liaises رابطه داشتن
liaised رابطه داشتن
positive relation رابطه مثبت
equivalence relation رابطه هم ارزی
negative relation رابطه معکوس
negative relation رابطه منفی
linear relationship رابطه خطی
interrelation رابطه متقابل
interrelationships رابطه متقابل
lead lag relation رابطه سبقت
functional relation رابطه تابعی
functional relationship رابطه تابعی
relationship رابطه [ریاضی]
interrelationship رابطه متقابل
flow formula رابطه جریان
fiduciary relationship رابطه امانی
mutual relationship رابطه متقابل
monotonic relation رابطه همسو
corresponds رابطه داشتن
corresponded رابطه داشتن
mil relation رابطه میلیم
correspond رابطه داشتن
incommunicable بدون رابطه
correlation ضریب رابطه
causal link رابطه سببیت
preattunement هم آهنگی [رابطه ای]
cash nexus رابطه نقدی
bode's relation رابطه بود
binary relation رابطه دوتایی
arithmetic relation رابطه حسابی
tie رابطه برابری
relation رابطه نسبت
lesbianism رابطه جنسی زن با زن
transitive رابطه مجازی
transitive رابطه غیرمستقیم
ties رابطه برابری
definitional equation رابطه تعریفی
preattunement هم کوکی [رابطه ای]
sonship رابطه فرزندی
contractual relationship رابطه قراردادی
trade-off رابطه جایگزینی
trade off رابطه جایگزینی
trade-offs رابطه جایگزینی
commutation relation رابطه جابجایی
symbiotic relation رابطه همزیستی
causal relationship رابطه علی
terms of trade رابطه مبادله
preattunement وفق [رابطه ای]
privity of contract رابطه متعاقدین
cohabited رابطه جنسی داشتن
cohabit رابطه جنسی داشتن
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
intimacy رابطه نامشروع جنسی
cohered رابطه خویشی داشتن
cohabiting رابطه جنسی داشتن
coheres رابطه خویشی داشتن
cohabits رابطه جنسی داشتن
cause and effect relationship رابطه علت و معلولی
sexual intercourse رابطه جنسی مجامعت
disconnection قطع نداشتن رابطه
denouncement اعلان قطع رابطه
stress strain relation رابطه تنش- کرنش
cohering رابطه خویشی داشتن
input output relation رابطه ورودی- خروجی
parent child relationship رابطه پدر و پسر
This does not apply to . . . در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
wealth saving relationship رابطه ثروت و پس انداز
to make a connection رابطه ای برقرار کردن
cohere رابطه خویشی داشتن
recurrence relation [RR] رابطه بازگشتی [ریاضی]
difference equation رابطه بازگشتی [ریاضی]
break away قطع رابطه کردن
oral intercourse رابطه جنسی دهانی
mass energy relation رابطه جرم و انرژی
divisibility relation رابطه بخش پذیری [ریاضی]
causal nexus رابطه میان علت و معلول
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
average marginal relationship رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
habits روش طرز رشد رابطه
thermoelectric وابسته به رابطه برق وحرارت
filiation نسل رابطه پدر و فرزندی
fisher equation این رابطه عبارت است از :
habit روش طرز رشد رابطه
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
causality رابطه بین علت ومعلول
to discontinue relations [with somone] رابطه قطع کردن [با کسی]
intercommunication رابطه یا مخابره بین چند مرکز
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
to be together with somebody با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
to have connections رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
to make friends [to make connections] رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
aerodynamic shape شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
subcontrariety رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
sugar daddies مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddy مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
the long arm of the law دست قانون [دست قدرتمند قانون]
fornication رابطه جنسی [قبل از] بیرون از ازدواج [دین] [حقوق]
to make [commit] a faux pas اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
hypotaxis رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
compatible زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
geocoding روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
phenology مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
I give the programme zero [nought] out of ten for reality. من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
to pick up somebody [to find sexual partners] بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pareto distribution در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
isolationism سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
stormbound قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
immanentism نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
laws قانون
statutes قانون
regulation قانون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com