Dictiornary-Farsi | قانون ویژه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (12 milliseconds)

English	Persian
byelaw	قانون ویژه
bylaw	قانون ویژه


Search result with all words

peronality of laws	حالت ویژه قانون
Other Matches

idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
say's law	قانون سی . براساس این قانون
canon	قانون کلی قانون شرع
canons	قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
adhoc	ویژه
particulars	ویژه
peculiar	ویژه
prerogative	حق ویژه
particular	ویژه
priviege	حق ویژه
specific	ویژه
specialists	ویژه گر
experts	ویژه گر
expert	ویژه گر
idiocrasy	ویژه
prerogatives	حق ویژه
specifics	ویژه
specialist	ویژه گر
specific humidity	نم ویژه
expressed	ویژه
express	ویژه
special character	ویژه
extra special	ویژه
net	ویژه
nett	ویژه
special <adj.>	ویژه
expresses	ویژه
paticular	ویژه
special	ویژه
specially	ویژه
privilege	حق ویژه
nets	ویژه
expressing	ویژه
extra <adj.>	ویژه
specialization	ویژه گری
specialization	ویژه کاری
extraordinary meeting	نشست ویژه
special session	نشست ویژه
particular lien	حق حبس ویژه
habiliments	جامه ویژه
speciality	ویژه گری
favourite or vor	ویژه مخصوص
specialities	ویژه گری
booth	جای ویژه
quantum state	ویژه حالت
proper volume	ویژه حجم
proper function	ویژه تابع
special effects	جلوههای ویژه
prerogatives	دارای حق ویژه
preceptorial	ویژه اموزگاری
praetorian guard	گارد ویژه
stalling	لژ جایگاه ویژه
stall	لژ جایگاه ویژه
ecotype	بوم ویژه
eigenfunction	ویژه تابع
equity capital	ارزش ویژه
endemical	ویژه یک قوم
eigenvalue	ویژه مقدار
electrical resistivity	مقاومت ویژه
prerogatived	دارای حق ویژه
extra equipment	متعلقات ویژه
prerogatives	حق یا امتیاز ویژه
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
prerogative	دارای حق ویژه
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
lineaments	نشان ویژه
lineament	نشان ویژه
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
proper value	ویژه مقدار
specific cost	هزینه ویژه
specific donor	دهنده ویژه
specific drawdown	افت ویژه
specific heat	گرمای ویژه
specific heat	دمای ویژه
specific humidity	رطوبت ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
idioms	تعبیر ویژه
idioms	زبان ویژه
idiom	تعبیر ویژه
idiom	زبان ویژه
species specific	نوع- ویژه
special verdict	تصمیم ویژه
characteristic root	ویژه مقدار
characteristic number	ویژه مقدار
characteristic function	ویژه تابع
special agreement	قرارداد ویژه
cariologist	ویژه گر قلب
special bastard	حرامزاده ویژه
special case	مورد ویژه
special character	دخشه ویژه
special deposits	سپردههای ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
special drawing rights	حق برداشت ویژه
special duty	کار ویژه
body guard	هنگ ویژه
special party	گروه ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
special symbol	نماد ویژه
specific gravity	گرانی ویژه
singular matrix	ماتریش ویژه
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
versions	شرح ویژه
version	شرح ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
conizance	نشان ویژه
juveniles	ویژه نو جوانان
juvenile	ویژه نو جوانان
nutritionist	ویژه گر تغذیه
resistivity	مقاومت ویژه
relative density	گرانی ویژه
morbid	ویژه ناخوشی
standing order	اوامر ویژه
standing orders	اوامر ویژه
specific gravities	گرانی ویژه
self weight	ویژه وزن
rarely	بااستادی ویژه
characteristics	نشان ویژه
specific lattice	شبکه ویژه
booths	جای ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
specific rotation	چرخش ویژه
specific viscosity	گرانروی ویژه
specific volume	حجم ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
specific weight	وزن ویژه
specific yield	ابدهی ویژه
speleologist	ویژه گر غارشناسی
regiospecific	جهت ویژه
monocular	ویژه یک چشم
indicium	نشانه ویژه
specialist	ویژه کار
specialists	ویژه کار
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
net profit	سود ویژه
specialize	ویژه گری
monographs	ویژه نگاشت
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
expert	ویژه کار
experts	ویژه کار
dead weight	ویژه وزن
dead weights	ویژه وزن
garb	پوشاک ویژه
monograph	ویژه نگاشت
nutritionists	ویژه گر تغذیه
specialty	ویژه گری
life guard	هنگ ویژه
gastronomist	ویژه گرخوراک
monkish	ویژه راهبان
lingo	زبان ویژه
kink	ویژه گی فرریز
labeled cargo	کالای ویژه
lachrymal	ویژه اشک
lacrimal	ویژه اشک
lingoes	زبان ویژه
specialises	ویژه گری
specialising	ویژه گری
neurologist	ویژه گر اعصاب
specializes	ویژه گری
characteristically	نشان ویژه
capital	ارزش ویژه
characteristic	نشان ویژه
trait	نشان ویژه
traits	نشان ویژه
specializing	ویژه گری
helio	ایینه ویژه مخابرات
speciality	اختصاص کیفیت ویژه
mourning paper	کاغذ ویژه عزاداری
syphilologist	طبیب ویژه گرسفلیس
school slang	اصطلاح ویژه اموزشگاه
stereospecific polymer	بسپار فضا ویژه
stereoregular polymer	بسپار فضا ویژه
the proper instinct of birds	غریزه ویژه پرندگان
reluctivity	مقاومت ویژه مغناطیسی
specialty	اختصاص کیفیت ویژه
ratio of specific heats	نسبت گرمایی ویژه
mycologist	ویژه گر قارچ شناسی
specialities	اختصاص کیفیت ویژه
humoursomeness	حالات ویژه گوناگون
custom made tests	ازمونهای کار- ویژه
royal prerogative	حق امتیاز ویژه پادشاه
unit elongation	ازدیاد طول ویژه