Dictiornary-Farsi | قانون کمیابی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
law of scarcity	قانون کمیابی


Other Matches

deaths	کمیابی
paucity	کمیابی
rarities	کمیابی
rarity	کمیابی
scarcities	کمیابی
shortage	کمیابی
shortages	کمیابی
death	کمیابی
poverty	کمیابی
infrequency	کمیابی
rareness	کمیابی
gap	کمیابی
gaps	کمیابی
scarceness	کمیابی
dearth	کمیابی
scarcity	کمیابی
scracity and choice	کمیابی و انتخاب
contrived scarcity	کمیابی مصنوعی
penury of money	کمیابی پول
dearth	کمیابی و گرانی
contrived scarcity	کمیابی ساختگی
famines	قحط وغلا کمیابی
famine	قحط وغلا کمیابی
tellurium	شبه فلز کمیابی بعلامت Te
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canon	قانون کلی قانون شرع
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
say's law	قانون سی . براساس این قانون
canons	قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
laws	قانون
enacment	قانون
kanoon	قانون
legislation	قانون
legal	قانون
law	قانون
statute	قانون
acted	قانون
regulation	قانون
hess's law	قانون هس
regardless of the law	به قانون
statutes	قانون
act	قانون
canons	قانون
rule	قانون
law of constant heat sumation	قانون هس
canon	قانون
nisi	قانون
edicts	قانون
code	قانون
edict	قانون
lex	قانون
lextalionis	قانون قصاص
dalton's law	قانون دالتون
law of use	قانون استعمال
declaratory statute	قانون اعلامی
law of recency	قانون تاخر
make law	وضع قانون
lenz's law	قانون لنتس
law of reflection	قانون بازتاب
reflection law	قانون بازتاب
dead letter	قانون منسوخ
law of readiness	قانون امادگی
demorgans law	قانون دمورگان
engel's law	قانون انگل
engels law	قانون انگل
stokes' law	قانون استوکس
extralegal	ماورای قانون
law of nations	قانون ملل
faraday's law	قانون فارادی
mercantile law	قانون تجارت
faraday's law	قانون فاراده
statutory law	قانون مدون
substantive law	قانون ماهوی
enactor	واضع قانون
law of progression	قانون پیشروی
tax law	قانون مالیاتی
offense	قانون شکنی
distribution law	قانون توزیع
economic law	قانون اقتصادی
einstein's law	قانون اینشتاین
employment act	قانون اشتغال
marioote law	قانون ماریوت
enactment of law	وضع قانون
law of primacy	قانون تقدم
merkel's law	قانون مرکل
curie's law	قانون کوری
bylaw	قانون ویژه
clublaw	قانون سرنیزه
clublaw	قانون زور
codification	قانون نویسی
code civil	قانون مدنی
commercial code	قانون تجارت
commercial law	قانون تجارت
commutative law	قانون جابجایی
to break a law	قانون شکنی
civillaw	قانون مدنی
trapezoidal law	قانون ذوذنقهای
civil code	قانون مدنی
walras law	قانون والراس
wagners law	قانون واگنر
violation of law	نقض قانون
unwritten law	قانون ننوشته
chain rule	قانون زنجیری
charle's law	قانون شارل
claimant [arbitration proceedings]	شاکی [قانون]
chrles' law	قانون شارل
conscription law	قانون سربازگیری
conservation law	قانون بقا
constitutional low	قانون اساسی
the letter of the law	لفظ یا نص قانون
lenz' law	قانون لنز
crown law	قانون جزائی
the letter of the law	عبارت قانون
left hand rule	قانون دست چپ
lawmaker	قانون گزار
coulomb's law	قانون کولن
legist	قانون دان
corpus juris	اساس قانون
constitutionally	مطابق قانون
constructionist	کسیکه قانون
the spirit of the law	جوهر قانون
contrary to the law	مخالف قانون
legislatress	قانون گذار زن
legiskative	قانون گذار
the spirit of the law	روح قانون
corpus juris	روح قانون
lawbreaker	قانون شکن
matrimonially	به قانون زناشوئی
introduce law	انشاء قانون
procedural law	قانون شکلی
press law	قانون مطبوعات
islamic law	قانون شرع
preamble of a statute	مقدمه قانون
jachson's law	قانون جکسون
joiting law	قانون ژول
joule's law	قانون ژول
law of clouser	قانون بستار
pascal	قانون پاسکال
insolvent law	قانون اعسار
law fallen into desuetude	قانون متروک
insolvent law	قانون درماندگی
obedient to the law	مطیع قانون
legislatrix	قانون گذار زن
ohm's law	قانون اهم
okuns law	قانون اوکان
parallel law	قانون توازی
jurisconsult	قانون دان
labour law	قانون کار
lambert law	قانون لامبرت
penal statute	قانون جزا
laplace's law	قانون لاپلاس
law merchant	قانون تجارت
paschen's law	قانون پاشن
law abidingness	پیروی قانون
labour code	قانون کار
labour act	قانون کار
pascal's law	قانون پاسکال
jurisprudent	قانون دان
power law	قانون توانی
law of causation	قانون علیت
law of analogy	قانون تمثیل
planck law	قانون پلانک
peronality of laws	ویژگی قانون
law of advantage	قانون امتیاز
law breaker	قانون شکن
obedient to the law	پیرو قانون
fechner's law	قانون فخنر
gas laws	قانون گاز
juristic	قانون دان
gay lussac's law	قانون گیلوساک
scofflaw	ناقض قانون
scofflaw	قانون شکن
governing law	قانون حاکم
graham's law	قانون گراهام
say's law of markets	قانون بازارهای سی
law of effect	قانون اثر
game law	قانون شکار
law of election	قانون انتخابات
mil rule	قانون میلیم
law of induced current	قانون لنتس
status of limitations	قانون مرورزمان
nationality law	قانون تابعیت
law of gravitation	قانون گرانش
law of frequency	قانون بسامد
statue law	قانون یا قوانین
five second rule	قانون 5 ثانیه
gresham's law	قانون گرشام
greshams law	قانون گرشام
religious law	قانون شرع
hook's law	قانون هوک
hubble law	قانون هابل