Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (12 milliseconds)
English
Persian
legislation
قانون گذاری
nomographer
قانون گذاری
Search result with all words
congressman
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
congressmen
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
alderman
نام قضات نام مستخدمین شهرداری عضوهیئت قانون گذاری یک شهر
aldermen
نام قضات نام مستخدمین شهرداری عضوهیئت قانون گذاری یک شهر
assembly
هیئت قانون گذاری
decemvir
عضو دسته ده تنی که اختیارحکومت و قانون گذاری بایشان داده شده بود
house of assembly
مجلس درجه دوم قانون گذاری
land tag
مجلس قانون گذاری پروس لاندتاک
nomography
فن قانون گذاری
Other Matches
legalism
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
say's law
قانون سی . براساس این قانون
canons
قانون کلی قانون شرع
canon
قانون کلی قانون شرع
penal statute
قانون جزایی قانون مجازات
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
marginal productivity law
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
the law does not apply to him
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
the long arm of the law
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
coding
کد گذاری
lineation
خط گذاری
indention
تو گذاری
demarcation
علامت گذاری
juxtaposition
پهلوی هم گذاری
denomination
نام گذاری
ovulations
تخمک گذاری ها
codes and codification
علامت گذاری
encoding
رمز گذاری
loading
بار گذاری
pagination
صفحه گذاری
scoring
نمره گذاری
denominations
نام گذاری
puncuation
نقطه گذاری
coronation
تاج گذاری
sanding
ماسه گذاری
investment
سرمایه گذاری
policy-making
سیاست گذاری
pricing
قیمت گذاری
prefixion
سرواژه گذاری
prefixion
جلو گذاری
prefixion
پیش گذاری
ovulation
تخمک گذاری
scaling
مقیاس گذاری
policy making
سیاست گذاری
prefixture
پیش گذاری
prochronism
جلوترتاریخ گذاری
costing
هزینه گذاری
costing
قیمت گذاری
imposition of hands
دست گذاری
coronations
تاج گذاری
preterition
فرو گذاری
prefixture
سرواژه گذاری
prefixture
جلو گذاری
devise
ارث گذاری
inunction
مرهم گذاری
fillings
لایی گذاری
filling
لایی گذاری
pointing
نقطه گذاری
idegraphy
نشان گذاری
iatraliptics
مرهم گذاری
marks
علامت گذاری
hypothecation
رهن گذاری
hypothecation
گرو گذاری
mark sensing
نشان گذاری
invests
سرمایه گذاری
hyphenation
خط تیره گذاری
discrimination
فرق گذاری
interposition
پا میان گذاری
ingravescence
رو بشدت گذاری
financing
سرمایه گذاری
finances
سرمایه گذاری
financed
سرمایه گذاری
finance
سرمایه گذاری
lable
جهت گذاری
earmarking
علامت گذاری
limit of load
حد بار گذاری
lodgement
ودیعه گذاری
lodgment
ودیعه گذاری
investing
سرمایه گذاری
insulation
عایق گذاری
invested
سرمایه گذاری
frustration
عقیم گذاری
mark
علامت گذاری
frustrations
عقیم گذاری
markings
علامت گذاری
marking
علامت گذاری
nomenclauture
نام گذاری
dateline
تاریخ گذاری
cupellation
قال گذاری
grading
نمره گذاری
devising
ارث گذاری
devises
ارث گذاری
demomination
نام گذاری
dimensioning
اندازه گذاری
invest
سرمایه گذاری
minelaying
مین گذاری
exposures
درمعرض گذاری
exposure
درمعرض گذاری
loads
فشنگ گذاری
collocation
باهم گذاری
load
فشنگ گذاری
disposure
درمعرض گذاری
enterprise
سرمایه گذاری
enterprises
سرمایه گذاری
devised
ارث گذاری
wicking
فتیله گذاری
trapping
تله گذاری
synthesis
هم گذاری اختلاط
syntheses
هم گذاری اختلاط
nominations
نام گذاری
indents
دندانه گذاری
indenting
دندانه گذاری
indent
دندانه گذاری
edging
لبه گذاری
edgings
لبه گذاری
padding
لایی گذاری
valuation
ارزش گذاری
coding
علامت گذاری
insertion
جوف گذاری
spacing
فاصله گذاری
mining
مین گذاری
numbering
شماره گذاری
indentations
دندانه گذاری
nomination
نام گذاری
indentation
دندانه گذاری
weft insertion
پود گذاری
piping
لوله گذاری
coding
کد گذاری چیزی
settings
کار گذاری
setting
کار گذاری
indexing
شاخص گذاری
notations
نشان گذاری
notation
نشان گذاری
headings
عنوان گذاری
heading
عنوان گذاری
valuations
ارزش گذاری
investments
سرمایه گذاری
masking
نقاب گذاری
sedimentation
لایه گذاری
sedimentation
رسوب گذاری
sequencing
ترتیب گذاری
punctuation
نقطه گذاری
signallzation
علامت گذاری
petarder
مامورخرج گذاری پل
structuralization
بنیان گذاری
casings
لوله گذاری
casing
لوله گذاری
scale factor
مقیاس گذاری
capitalization
سرمایه گذاری
synthesizing
هم گذاری کردن
synthesizes
هم گذاری کردن
synthesized
هم گذاری کردن
synthesize
هم گذاری کردن
synthesising
هم گذاری کردن
synthesises
هم گذاری کردن
synthesised
هم گذاری کردن
aggradation
ابرفت گذاری
lettering
حروف گذاری
tubing
لوله گذاری
impressions
نشان گذاری
undervaluation
کم ارزش گذاری
impression
نشان گذاری
induced investment
سرمایه گذاری القائی
investment mulliplier
ضریب سرمایه گذاری
nomenclature
نام گذاری قطعات
mining
مین گذاری کردن
valued
ارزش گذاری شده
accuracy to size
دقت اندازه گذاری
capital output ratio
ضریب سرمایه گذاری
dateline
محل تاریخ گذاری
undervalued
کم ارزش گذاری شده
hatchery
محل تخم گذاری
investment institutions
موسسات سرمایه گذاری
investment function
تابع سرمایه گذاری
investment cost
هزینه سرمایه گذاری
investment banks
بانکهای سرمایه گذاری
valuation
ارزش گذاری تصدیق
decimal notation
نشان گذاری دهدهی
carboning a lamp
کربن گذاری لامپ
share holding
سرمایه گذاری در سهام
hatcheries
محل تخم گذاری
cost
قیمت گذاری کردن
infix notation
نشان گذاری میانوندی
industrial investment
سرمایه گذاری صنعتی
iinfix notation
نشان گذاری میانوندی
designation system
سیستم علامت گذاری
excess n notation
نشان گذاری با افزونی n
point
نقطه گذاری کردن
real investment
سرمایه گذاری واقعی
automatic hyphenation
خط تیره گذاری خودکار
gross investment
سرمایه گذاری ناخالص
compulsury deduction
کسر گذاری اجباری
foreign investment
سرمایه گذاری خارجی
denture
دندان مصنوعی گذاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com