English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
steal one's thunder <idiom> قاپیدن کلام دیگران
Other Matches
encroachments تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachment تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
grasp قاپیدن
ravish قاپیدن
seizes قاپیدن
ravished قاپیدن
seized قاپیدن
ravishes قاپیدن
seize قاپیدن
nab قاپیدن
nabbed قاپیدن
snatching قاپیدن
grasped قاپیدن
grasps قاپیدن
raven قاپیدن
ravens قاپیدن
grab قاپیدن
grabbed قاپیدن
grabbing قاپیدن
grabs قاپیدن
snatch قاپیدن
snatched قاپیدن
snatches قاپیدن
nabbing قاپیدن
snaps قاپیدن
hent قاپیدن
swoop قاپیدن
swooped قاپیدن
nails قاپیدن
nailed قاپیدن
nail قاپیدن
swooping قاپیدن
swoops قاپیدن
snap قاپیدن
nabs قاپیدن
snapped قاپیدن
snapping قاپیدن
seizing قاپیدن
hearts لب کلام
language کلام
languages کلام
heart لب کلام
yerk قاپیدن وبردن
pinches قاپیدن مضیقه
pinch قاپیدن مضیقه
snip بسرعت قاپیدن
snipped بسرعت قاپیدن
snipping بسرعت قاپیدن
catch-phrase تکیه کلام
quibbles نیش کلام
quibbled نیش کلام
quibble نیش کلام
speech recogintion شناخت کلام
gist جان کلام
in other words <idiom> به کلام دیگر
in other words <adv.> به کلام دیگر
quibbling نیش کلام
boilerplate تکیه کلام
ad-libs کلام فیالبداهه
ad-libbed کلام فیالبداهه
catch-phrases تکیه کلام
ad-lib کلام فیالبداهه
aphorism کلام موجز
aphorisms کلام موجز
speech recogintion تشخیص کلام
aposiopesis وقفهء کلام
preterition غمض کلام
nutshell ملخص کلام
well spoken خوش کلام
ad-libbing کلام فیالبداهه
well-spoken خوش کلام
speech recogintion بازشناسی کلام
grab off با شتاب گرفتن قاپیدن
seized قاپیدن توقیف کردن
seizes قاپیدن توقیف کردن
seize قاپیدن توقیف کردن
to spar at each other مبادله کلام کردن
He didnt say a word. یک کلام هم حرف نزد
slogans تکیه کلام شعار
slogan تکیه کلام شعار
circumlocution طول وتفصیل در کلام
galimatias کلام غیر مفهوم
The crux of the matter . The quintessence. جان کلام ( مطلب )
gist لب کلام نکته مهم
circumlocutions طول وتفصیل در کلام
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
wrests بزور قاپیدن و غصب کردن
wresting بزور قاپیدن و غصب کردن
wrested بزور قاپیدن و غصب کردن
wrest بزور قاپیدن و غصب کردن
to clutch at anything چیزی را چنگ زدن یا قاپیدن
catchword تکیه سخن مفتاح کلام
speech synthesis ترکیب کلام امیزش سخن
grotesquery کلام یا حرکت بی تناسب و غریب
apothegm کلام موجز امثال و حکم
resumes چکیده کلام ادامه یافتن
resuming چکیده کلام ادامه یافتن
resumed چکیده کلام ادامه یافتن
resume چکیده کلام ادامه یافتن
First food , then talk . <proverb> اول طعام آخر کلام .
to hog <idiom> بی پروا برای خود قاپیدن [اصطلاح]
filibustering کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustered کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibuster کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibusters کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
rest دیگران
rests دیگران
regrad for others ملاحظه دیگران
regard for others رعایت دیگران
regard for others ملاحظه دیگران
aside جدااز دیگران
regard for others واهمه از دیگران
et al مخفف و دیگران
What do the others say? دیگران چه می گویند؟
asides جدااز دیگران
prevenance توجه باحتیاجات دیگران
prepotent نیرومندتر از دیگران غالب
mind reading کشف افکار دیگران
infringer متخطی به حقوق دیگران
infringement on others rights تخطی به حقوق دیگران
under one's belt <idiom> استفاده از تجارب دیگران
vicarious saccifice خودش به جای دیگران
take after <idiom> مثل دیگران رفتارکردن
one-upmanship <idiom> توانایی سر بودن از دیگران
spoilsman محل عیش دیگران
to pull the strings دیگران را الت قراردادن
spoiler محل عیش دیگران
mind reader کاشف افکار دیگران
as a warning to others برای عبرت دیگران
an outrage upon justice پایمال سازی حق دیگران
dummy الت دست دیگران
dummies الت دست دیگران
individualized از دیگران جدا کردن
individualised از دیگران جدا کردن
individualize از دیگران جدا کردن
breached تجاوز به حقوق دیگران
individualises از دیگران جدا کردن
individualising از دیگران جدا کردن
breach تجاوز به حقوق دیگران
mind readers کاشف افکار دیگران
individualizes از دیگران جدا کردن
breaches تجاوز به حقوق دیگران
to live at the expense of society بار دیگران شدن
individualizing از دیگران جدا کردن
draw away دیگران را پست سرگذاشتن
splurges ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
interlope پادرمیان کار دیگران گذاردن
john aleay jones جان که نام دیگران جوتراست
To put ones nose into other peoples affairs . درکار دیگران فضولی کردن
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
scapegoat کسی را قربانی دیگران کردن
splurge ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurged ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
To pick other peoples brains. از افکار دیگران استفاده کردن
proportion اندازه چیزی در برابر با دیگران
to break the ice دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
splurging ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
scapegoat کسی که قربانی دیگران شود
to be the odd one out <idiom> نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
to mack i. about a person در باره کسی از دیگران جویاشدن
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
blazing star هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
i do not know;try the others من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
competition clause شرط ممانعت از دخول دیگران
draw away جلوتر از دیگران حرکت کردن
scapegoats کسی راقربانی دیگران کردن
Pry not into the affair of others. <proverb> در کار دیگران مداخله مکن .
to trespass بحقوق دیگران تجاوز کردن
to i. upo other's rights بحقوق دیگران تجاوز کردن
run away with <idiom> سربودن ،بهتراز دیگران بودن
to act independently of others کاری به کار دیگران نداشتن
plagiarised اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
poked سکه زدن فضولی در کار دیگران
pokes سکه زدن فضولی در کار دیگران
poking سکه زدن فضولی در کار دیگران
copiers مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
Be quiet so as not to wake the others. ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
spoilsport کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports کسی که عیش دیگران را منغص میکند
claptrap سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
rain on someone's parade <idiom> برنامه های دیگران را مختل کردن
sadist کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
to interject a remark سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
copier مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
poke سکه زدن فضولی در کار دیگران
plagiarises اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
to put in a piece of work بخشی از کار دیگران را انجام دادن
upstaging توجه دیگران را به خود جلب کردن
go (someone) one better <idiom> کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
plagiary سارق اثار ادبی و هنری دیگران
cool one's heels <idiom> به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
To lay one self open to ridicule . خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
upstages توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstaged توجه دیگران را به خود جلب کردن
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com