Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
contraband of war
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
Other Matches
ordnance
اسلحه ومهمات
contraband of war
قاچاق جنگی
combat tire
لاستیک جنگی
contraband
کالای قاچاق محموله قاچاق
gasoline
سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
ordnance labratory
ازمایشگاه جنگ افزار ومهمات
ordnance plan
طرح تهیه جنگ افزار ومهمات
inspection arms
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
robber
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
escry
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
warship
کشتی جنگی ناو جنگی
warships
کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill
مشق جنگی تمرین جنگی
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
types
قبیل
typed
قبیل
type
قبیل
such as
از قبیل
logistics
شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
such
این قبیل
suchlike
این قبیل
men of that stamp
این قبیل مردان
studding
مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
fully
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
he is not of that type
ازان قبیل اشخاص نیست
swindlingly
به قاچاق
smuggled merchandise
قاچاق
illicit
قاچاق
contraband
قاچاق
free trade
قاچاق
smuggling
قاچاق
roguishness
قاچاق
administrator
شخصی که مراقب شبکه است و وفایفی از قبیل نصب
dilly
وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
administrators
شخصی که مراقب شبکه است و وفایفی از قبیل نصب
owler
قاچاق فرست
smuggles
قاچاق کردن
stow away
مسافر قاچاق
stowaways
مسافر قاچاق
poteen
ویسکی قاچاق
stowaway
مسافر قاچاق
swindler
قاچاق متقلب
swindlers
قاچاق متقلب
smuggling
قاچاق کردن
smuggle
قاچاق کردن
smuggled
<adj.>
<past-p.>
قاچاق شده
hovering acts
قوانین ضد قاچاق
contraband
کالای قاچاق
smuggled merchandise
کالای قاچاق
smuggled goods
کالای قاچاق
bootlegged
<adj.>
<past-p.>
قاچاق شده
bootleg
مشروب قاچاق
borrows
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrowed
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
arithmetic
مربوط به توابع ریاضی از قبیل جمع و تفریق و تقسیم و ضرب
borrow
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
rum running
حمل مشروب قاچاق
drug trafficking
قاچاق مواد مخدر
blacklegs
ادم قاچاق و قمارباز
smuggling
مرتکب قاچاق شدن
contrabanded goods
اموال و اشیا قاچاق
bottlegger
فروشنده مشروب قاچاق
blackleg
ادم قاچاق و قمارباز
contraband
تجارت قاچاق یاممنوع
still hunt
ماهیگیری بطور قاچاق وغیرمجاز
arithmetic
محاسباتی که روی اعداد انجام می شوند از قبیل جمع و تفریق و ضرب و تقسیم
endorsee
کسی که برات یا هر سنددیگری از قبیل چک و سفته در وجه او فهر نویسی و به او تسلیم میشود
speakeasy
محل فروش مشروبات الکلی قاچاق
physical record
همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
Xerox PARC
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
racketeer
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
To smuggle in to ( out of ) a country .
جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
rumrunner
ادم یا قایق مخصوص حمل مشروبات قاچاق
racketeers
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
Schedule+
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
vehicle used for migrant-smuggling operations
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
india rubber
لاستیک
elastic
کش لاستیک
tire
لاستیک
rubbers
لاستیک
inflated guiding tyre
لاستیک
rubber
لاستیک
tiring
لاستیک
tires
لاستیک
caoutchouc
لاستیک
tireless
بی لاستیک
india rubbers
لاستیک
tyre
لاستیک
Media Player
برنامه ویندوز که به کاربر امکان نصب سخت افزار چندرسانهای از قبیل صدا و تصویر متحرک و فایلهای ویدیو
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
crepe rubber
لاستیک کرپ
hard rubber
لاستیک سخت
pneumatic
لاستیک بادی
rubber bitumen
لاستیک قیری
rubberize
با لاستیک پوشاندن
dual tire
لاستیک دوبل
spare tire
لاستیک زاپاس
spare tyre
لاستیک زاپاس
spare tyres
لاستیک زاپاس
foam rubber
لاستیک متخلخل
baloon tire
لاستیک اتومبیل
pneumatic tube
لاستیک اتومبیل
pneumatic tire
لاستیک بادی
butyl rubber
لاستیک بوتیل
cold rubber
لاستیک سرد
rubbery
لاستیک مانند
latex
لاستیک خام
tyros
لاستیک چرخ
coral rubber
لاستیک کورال
tyros
لاستیک اتومبیل
tyres
لاستیک چرخ
tyres
لاستیک اتومبیل
tyre
لاستیک چرخ
tyre
لاستیک اتومبیل
natural rubber
لاستیک طبیعی
shoe
لاستیک چرخ
india rubber
لاستیک هندی
tire
لاستیک زدن به
tire
لاستیک چرخ
synthetic rubber
لاستیک مصنوعی
synthetic rubber
لاستیک ساختگی
synthetic rubber
لاستیک همگذاشت
hevea rubber
لاستیک طبیعی
tires
لاستیک چرخ
shoes
لاستیک چرخ
doorstops
لاستیک پای در
doorstop
لاستیک پای در
shoeing
لاستیک چرخ
tiring
لاستیک زدن به
tiring
لاستیک چرخ
vulcanite
لاستیک سخت
tires
لاستیک زدن به
india rubbers
لاستیک هندی
benzine
بنزین
gasolene
بنزین
petrol
بنزین
fuels
بنزین
gasoline
بنزین
fuelling
بنزین
fuelled
بنزین
fueled
بنزین
fuel
بنزین
gasses
بنزین
gassed
بنزین
gases
بنزین
gas
بنزین
storm bird
بنزین
benzole
بنزین
motor sprit
بنزین
tire lever
اهرم نصب لاستیک
recapped
روکش کردن لاستیک
recapping
روکش کردن لاستیک
The tyre is punctured (flat).
لاستیک سوراخ شده
recaps
روکش کردن لاستیک
retread
روکش کردن لاستیک
tire rolling mill
دستگاه نورد لاستیک
tire mill
دستگاه نورد لاستیک
retreads
روکش کردن لاستیک
india rubbers
ساخته شده از لاستیک
tire inflation
فشار هوای لاستیک
tire pressure
فشار هوای لاستیک
recap
روکش کردن لاستیک
re tread
روکش کردن لاستیک
sidewall
کناره لاستیک اتومبیل
crepe rubber
لاستیک تخت کفش
india rubber
ساخته شده از لاستیک
life belt
لاستیک نجات غریق
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
gasoline can
قوطی بنزین
gasoline drum
بشکه بنزین
gas recovery
بازیابی بنزین
gasoline barrel
بشکه بنزین
gasoline consumption
مصرف بنزین
gas injection
پاشش بنزین
gas storage
مخزن بنزین
gas tank
بخار بنزین
petrol pump
تلمبه بنزین
petrol pump
پمپ بنزین
gas pump
تلمبه بنزین
gas pump
پمپ بنزین
gas level
سطح بنزین
aviation gasoline
بنزین هواپیما
gas inlet valve needle
ژیگلور بنزین
avgas
بنزین هواپیما
fuel filter
صافی بنزین
fuel pump
پمپ بنزین
gas injection
تزریق بنزین
petrol tank
مخزن بنزین
filling stations
پمپ بنزین
high grade petrol
بنزین سوپر
premium grade petrol
بنزین سوپر
light gasolin
بنزین سبک
gas tank
پودر بنزین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com