English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
certificate of land قباله زمین
Other Matches
deed قباله
title deeds قباله
deeds قباله
conveyancing قباله نویسی
conveyancer قباله نویس
purchase by a deed قباله کردن
title-holder دارندهی قباله
title-holders دارندهی قباله
marriage bed قباله ازدواج
title deed قباله مالکیت
abstract a deed قباله ایی را خلاصه کردن
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
lackland بی زمین
grazes زمین
grazed زمین
ground surface کف زمین
terrain زمین
floor کف زمین
floors کف زمین
graze زمین
tellus زمین
ground line خط زمین
cinder tracks زمین دو
cinder track زمین دو
earth زمین
norland زمین
soiling زمین
land n زمین
floored کف زمین
soil زمین
soils زمین
grass roots کف زمین
earths زمین
real estate زمین
geodetically زمین
land زمین
this earthly round زمین
ground زمین
earthing زمین
domains زمین
domain زمین
ground کف زمین
rooter زمین کن
acres زمین
extra terrestrial زمین
ground [British] [floor] کف زمین
floor کف زمین
acre زمین
ground : زمین
aerospace جو زمین
fields زمین
fielded زمین
field زمین
globes زمین
globe زمین
sandy soil زمین ماسهای
saturated ground زمین سیراب
lowland زمین پست
rolling country زمین پوشیده
ends زمین حریف
ended زمین حریف
end زمین حریف
plants در زمین قراردادن
geology زمین شناسی
soil strain فشار زمین
bog زمین باطلاقی
bogs زمین باطلاقی
salle d'armes زمین شمشیربازی
speculation زمین خواری
panhandling زمین باریکه
panhandles زمین باریکه
savanna زمین هموار
panhandled زمین باریکه
panhandle زمین باریکه
soil species نوع زمین
plant در زمین قراردادن
mallet field زمین چوگان
soil creep زمین خزه
laird صاحب زمین
floored محدوده زمین
scrub land زمین بایر
measuring rod گز زمین پیمایی
crusts پوسته زمین
earthling اهل زمین
mool زمین خشک
mixed graze توام زمین
site building زمین ساختمانی
mid court وسط زمین
floor محدوده زمین
science of geology زمین شناسی
neutral earth زمین خنثی
goring زمین سه گوش
marchland زمین مرزی
floors محدوده زمین
gores زمین سه گوش
natural ground زمین طبیعی
paralysis زمین گیری
gored زمین سه گوش
gore زمین سه گوش
marsh land زمین ماندابی
measurement ofland زمین پیمایی
crust پوسته زمین
grounding ایجاد زمین
ground level سطح زمین
parterre در طول زمین
parcelling تفکیک زمین
west مغرب زمین
paralytic disability زمین گیری
original ground زمین بکر
predial or prae وابسته به زمین
terrain عوارض زمین
terrain زمین ناحیه
profile line نیمرخ زمین
terrain نوع زمین
pronely روبه زمین
protective earthing زمین محافظ
ground level تراز زمین
landward بسوی زمین
permeable ground تراوا زمین
planned chart کروکی زمین
sideline خط کنار زمین
sidelined خط کنار زمین
sidelines خط کنار زمین
sidelining خط کنار زمین
physical characteristics خصوصیات زمین
plat تکه زمین
playing area محدوده زمین
playing court زمین بازی
pervious ground تراوا زمین
permeable ground زمین تراوا
terrestrial زمین خاکی
terrain زمین عملیات
public d. زمین خالصه
public domain زمین خالصه
routes به زمین نشاندن
route به زمین نشاندن
territory زمین ملک
territories زمین ملک
rear court انتهای زمین
grounding زمین کردن
open country زمین باز
occident مغرب زمین
oblique compartment زمین مورب
nutation اهتزاز زمین
borderland زمین سرحدی
borderlands زمین سرحدی
rootle زمین راباپوزکندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com