Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
reflecting power
قدرت انعکاس
Other Matches
echo
انعکاس صدا انعکاس موج
echoing
انعکاس صدا انعکاس موج
echoes
انعکاس صدا انعکاس موج
echoed
انعکاس صدا انعکاس موج
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
reaction
انعکاس
reflexion
انعکاس
reflectiveness
انعکاس
reflectance
انعکاس
reactional
انعکاس
reflection
انعکاس
replication
انعکاس
reactions
انعکاس
echoes
انعکاس صدا
echoing
انعکاس صدا
reflectance
قابلیت انعکاس
reflexivity
انعکاس پذیری
reflection plane
صفحه انعکاس
reflexibility
انعکاس پذیری
reflexible
انعکاس پذیر
reflexible
قابل انعکاس
repercussion
انعکاس برگشت
echoed
انعکاس صدا
reflectance ink
جوهر انعکاس
reflectors
الت انعکاس
reflector
الت انعکاس
first order reflection
انعکاس مرتبه یک
anechoic
بدون انعکاس
atmospheric refraction
انعکاس جوی
bottom bounce
انعکاس از کف دریا
internal reflection
انعکاس درونی
echo
انعکاس صدا
zigzag reflection
انعکاس متعدد
rotational reflection axis
محور چرخش انعکاس
echo sounder
انعکاس سنج صدا
catacoustics
مبحث انعکاس صوت
reflectorize
ایجاد انعکاس کردن
reflecterize
ایجاد انعکاس کردن
catadioptrics
مبحث انعکاس و انکسار نور
antiphony
انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
baffle
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffled
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
baffles
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffling
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
echo suppression
جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
homing mine
مین حساس به انعکاس امواج
ice blink
سفیدی افق از انعکاس دریا
brightness
تغییر شدت انعکاس نور
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
photogene
انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
sunlight
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
snowblink
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
active mine
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
to the echo
چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
projective
طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
keying interval
فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
luminaire
دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
feedback
پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
illumination by reflection
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
microphonics
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
sky man
انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
side tone
انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
sky glow
انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
glare
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glares
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
balances
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
illumination by diffusion
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
water sky
لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
white out
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
posses
قدرت
zing
قدرت
strong-arm
قدرت
strong arm
قدرت
strengths
قدرت
strength
قدرت
capability
قدرت
powered
قدرت
powering
قدرت
vigour
قدرت
inauthoritative
بی قدرت
commanding
با قدرت
posse
قدرت
power
قدرت
godown
قدرت
might
قدرت
energies
قدرت
energy
قدرت
nerve
قدرت
nerves
قدرت
potency
قدرت
ability
قدرت
authority
قدرت
forcing
قدرت
sovereignty
قدرت
power takeoff
قدرت
vim
قدرت
vis
قدرت
vigor
قدرت
tension
قدرت
forces
قدرت
tensions
قدرت
will power
<idiom>
قدرت
strenght
قدرت
abilities
قدرت
force
قدرت
powers
قدرت
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
heavy current circuit breaker
کلید قدرت
engine power
قدرت موتور
useful power
قدرت مفید
engine performance
قدرت موتور
explosive energy
قدرت انفجار
heam yoei vooly
تئوری قدرت
generator output
قدرت مولد
fire power
قدرت تیراندازی
fire power
قدرت اتش
the finger of god
قدرت خدا
great power
کشور با قدرت
gripping power
قدرت مهارکنندگی
super power
ابر قدرت
fasces
قدرت مجازات
explosive force
قدرت انفجار
fluxing power
قدرت سیلان
emissive power
قدرت صدور
economic power
قدرت اقتصادی
deglutition
قدرت بلع
damping power
قدرت میرایی
cutting power
قدرت برش
cutting capacity
قدرت برش
countervailing power
قدرت همسنگ
conveying capacity
قدرت انتقال
combat power
قدرت رزمی
cogency
قدرت عقیده
circuit breaking capacity
قدرت قطع
destructivity
قدرت تخریب
detectability
قدرت اشکارسازی
economic potential
قدرت اقتصادی
driving power
قدرت محرکه
dielectric strength
قدرت دی الکتریک
dielectric power
قدرت دی الکتریکی
authority
مرجع قدرت
diagonal power
قدرت قطری
voltage source
منبع قدرت
detection range
قدرت اکتشافی
effective power
قدرت موثر
power stroke
مرحله قدرت
power source
منبع قدرت
power outege
قطع قدرت
power loss
گمگشتگی قدرت
power loss
تلف قدرت
power function
تابع قدرت
source of power
منبع قدرت
saber rattling
قدرت نمایی
power factor
ضریب قدرت
power distribution
پخش قدرت
power dissipation
اتلاف قدرت
power structure
ساخت قدرت
power supplay
منبع قدرت
refractive power
قدرت شکست
like a ton of bricks
<idiom>
به شدت یا با قدرت
resolving power
قدرت تفکیک
receptivity
قدرت پذیرش
retentivity
قدرت نگهداری
rating plate
پلاک قدرت
puissance
توان قدرت
prepotency
قدرت کامل
prepotence
قدرت کامل
power transmission
انتقال قدرت
power test
ازمون قدرت
power consumption
مصرف قدرت
power cable
کابل قدرت
pi accepting
قدرت پی پذیری
horse power
قدرت اسب
world power
قدرت جهانی
world power
قدرت دنیوی
high powerd money
پول پر قدرت
high power transistor
ترانزیستور قدرت
high power transformer
ترانسفورماتور قدرت
will to power
قدرت خواهی
high power microscope
میکروسکوپ پر قدرت
high power engine
موتورپر قدرت
hiding power
قدرت پوشش
strenght
قدرت شدت
imperium
قدرت مطلقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com