Dictiornary-Farsi | قدرت اکتشافی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
detection range	قدرت اکتشافی


Other Matches

empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
explorative	اکتشافی
exploratory	اکتشافی
detection range	برد اکتشافی
patrolling	کشتی اکتشافی
exploration	سیاحت اکتشافی
exploratory test hole	چاه اکتشافی
heuristic method	روش اکتشافی
locator beacon	برج اکتشافی
pilot ballon	بالون اکتشافی
heuristic	بحث اکتشافی
photoreconnaissance	عکسبرداری اکتشافی
probatory	ازمایشی اکتشافی
patrols	کشتی اکتشافی
reconnaissance flight	هواپیمای اکتشافی
patrol	کشتی اکتشافی
probative	ازمایشی اکتشافی
patrolled	کشتی اکتشافی
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
reconnoiter	عملیات اکتشافی کردن
heuristic	کشف کننده اکتشافی
safaris	سیاحت اکتشافی درافریقا
reconnoitering	عملیات اکتشافی کردن
reconnoiters	عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered	عملیات اکتشافی کردن
discovery teaching method	روش اموزش اکتشافی
reconnoitred	عملیات اکتشافی کردن
reconnoitre	عملیات اکتشافی کردن
vedette	کشتی اکتشافی کوچک
safari	سیاحت اکتشافی درافریقا
reconnoitring	عملیات اکتشافی کردن
reconnoitres	عملیات اکتشافی کردن
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
fluxway cost	هزینه تهیه مدار اکتشافی مین
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
scout	عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
characteristic detection width	عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
scouts	عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouted	عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
sea bat	نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
prevention of stripping	ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
hunter track	مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
exploratory hunting	عملیات اکتشافی و خنثی کردن مین یا مین روبی
sensor	وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
air search attack unit	تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
vigour	قدرت
will power <idiom>	قدرت
forces	قدرت
strenght	قدرت
force	قدرت
might	قدرت
energies	قدرت
tensions	قدرت
tension	قدرت
energy	قدرت
zing	قدرت
potency	قدرت
capability	قدرت
commanding	با قدرت
vim	قدرت
vis	قدرت
strengths	قدرت
nerves	قدرت
strength	قدرت
posses	قدرت
posse	قدرت
vigor	قدرت
nerve	قدرت
power takeoff	قدرت
strong arm	قدرت
strong-arm	قدرت
forcing	قدرت
powered	قدرت
abilities	قدرت
powers	قدرت
authority	قدرت
power	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
godown	قدرت
sovereignty	قدرت
powering	قدرت
ability	قدرت
power structure	ساخت قدرت
almightiness	قدرت کامل
power function	تابع قدرت
power loss	گمگشتگی قدرت
power loss	تلف قدرت
power stroke	مرحله قدرت
power outege	قطع قدرت
power source	منبع قدرت
power supplay	منبع قدرت
adhesive stress	قدرت چسبندگی
prepotence	قدرت کامل
fire power	قدرت تیراندازی
puissance	توان قدرت
fluxing power	قدرت سیلان
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
rating plate	پلاک قدرت
heam yoei vooly	تئوری قدرت
generator output	قدرت مولد
gripping power	قدرت مهارکنندگی
power test	ازمون قدرت
power transmission	انتقال قدرت
accelerating power	قدرت شتاب
power switch	کلید قدرت
cutting capacity	قدرت برش
fire power	قدرت اتش
prepotency	قدرت کامل
absorption power	قدرت جذب
absorbency	قدرت جذب
great power	کشور با قدرت
power factor	ضریب قدرت
diagonal power	قدرت قطری
effective power	قدرت موثر
cutting power	قدرت برش
high powerd money	پول پر قدرت
emissive power	قدرت صدور
engine performance	قدرت موتور
low power stage	طبقه کم قدرت
countervailing power	قدرت همسنگ
conveying capacity	قدرت انتقال
engine power	قدرت موتور
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
economic power	قدرت اقتصادی
economic potential	قدرت اقتصادی
detectability	قدرت اشکارسازی
destructivity	قدرت تخریب
ionic strength	قدرت یونی
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
input power	قدرت ورودی
increase of power	افزایش قدرت
imperium	قدرت مطلقه
deglutition	قدرت بلع
damping power	قدرت میرایی
combat power	قدرت رزمی
monopoly power	قدرت انحصاری
basicity	قدرت بازی
power consumption	مصرف قدرت
authority symbol	نماد قدرت
authority figure	مظهر قدرت
power dissipation	اتلاف قدرت
power distribution	پخش قدرت
horse power	قدرت اسب
explosive energy	قدرت انفجار
explosive force	قدرت انفجار
fasces	قدرت مجازات
bearing capacity	قدرت تحمل
power cable	کابل قدرت
cogency	قدرت عقیده
high power transistor	ترانزیستور قدرت
circuit breaking capacity	قدرت قطع
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
high power engine	موتورپر قدرت
palgwe	فوق قدرت
driving power	قدرت محرکه
pi accepting	قدرت پی پذیری
bond strength	قدرت پیوند
benumb	بی قدرت کردن
hiding power	قدرت پوشش
useful power	قدرت مفید
will-power	قدرت اراده
like a ton of bricks <idiom>	به شدت یا با قدرت
dynamism	قدرت تحرک
purchasing power	قدرت خرید
resolutions	قدرت تشخیص
resolution	قدرت تشخیص
world power	قدرت جهانی
posse	قدرت قانونی
stock-cars	قدرت و دوام
stock-car	قدرت و دوام
stock car	قدرت و دوام
voltage source	منبع قدرت
world power	قدرت دنیوی
staying power	طاقت قدرت
discourses	قدرت استقلال
powered	قدرت نیرو
discourse	قدرت استقلال
posses	قدرت قانونی
will to power	قدرت خواهی
creativity	قدرت ابداع
magnitude	شدت قدرت
omnipotence	قدرت مطلق
omnipotence	قدرت تام
authoritarians	قدرت طلب
authoritarian	قدرت طلب
rods	میله قدرت
power	قدرت نیرو
creativity	قدرت خلاقه
authority	مرجع قدرت
powers	قدرت نیرو
powering	قدرت نیرو
sight	قدرت دید