Dictiornary-Farsi | قدرت تطابق چشم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
accomodation	قدرت تطابق چشم


Search result with all words

dioptometer	اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
Other Matches

empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
accommodations	تطابق
coincidence	تطابق
matches	تطابق
coincidences	تطابق
match	تطابق
correspoundence	تطابق
accordance	تطابق
respondency	تطابق
justification	تطابق
justifications	تطابق
accommodation	تطابق
respondence	تطابق
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
partial adjustment	تطابق جزئی
parallelism	همانندی تطابق
matches	تطبیق تطابق
match	تطبیق تطابق
vertical justification	تطابق عمودی
double coincidence of wants	تطابق دوطرفه
accordion pleat	تطابق چین
incongrvent	عدم تطابق
accommodation coefficient	ضریب تطابق
full justification	تطابق کامل
overlap	تطابق کردن
overlapped	تطابق کردن
overlaps	تطابق کردن
incoherence	عدم تطابق ناسازگاری
incongruousness	عدم موافقت یا تطابق
tecanicality	تطابق بااصول فنی
pantone matching system	سیستم تطابق پانتون
idealization	تطبیق یا تطابق با تصور
radar boresight	تطابق خط دید رادار
accomodation	تدارک جا اثاثیه تطابق
adaptive	دارای قوهء تطابق
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
inventory reconciliation	تطابق موجودی با دارایی یکان
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
engel's law	قانون عدم تطابق درامد با مقدار هزینه
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
frictional unemployment	اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
ballistic match	تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
forcing	قدرت
power takeoff	قدرت
will power <idiom>	قدرت
forces	قدرت
tension	قدرت
force	قدرت
tensions	قدرت
posse	قدرت
energy	قدرت
strenght	قدرت
strong arm	قدرت
capability	قدرت
nerves	قدرت
might	قدرت
nerve	قدرت
strong-arm	قدرت
zing	قدرت
potency	قدرت
energies	قدرت
posses	قدرت
strength	قدرت
vis	قدرت
strengths	قدرت
vim	قدرت
vigor	قدرت
commanding	با قدرت
vigour	قدرت
power	قدرت
abilities	قدرت
ability	قدرت
authority	قدرت
powers	قدرت
powered	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
powering	قدرت
godown	قدرت
sovereignty	قدرت
almightiness	قدرت کامل
power factor	ضریب قدرت
power structure	ساخت قدرت
power function	تابع قدرت
power loss	تلف قدرت
power loss	گمگشتگی قدرت
power outege	قطع قدرت
power source	منبع قدرت
power stroke	مرحله قدرت
power supplay	منبع قدرت
adhesive stress	قدرت چسبندگی
power switch	کلید قدرت
prepotency	قدرت کامل
puissance	توان قدرت
cutting capacity	قدرت برش
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
heam yoei vooly	تئوری قدرت
rating plate	پلاک قدرت
absorbency	قدرت جذب
absorption power	قدرت جذب
power test	ازمون قدرت
gripping power	قدرت مهارکنندگی
power transmission	انتقال قدرت
accelerating power	قدرت شتاب
generator output	قدرت مولد
hiding power	قدرت پوشش
great power	کشور با قدرت
prepotence	قدرت کامل
power distribution	پخش قدرت
benumb	بی قدرت کردن
destructivity	قدرت تخریب
ionic strength	قدرت یونی
deglutition	قدرت بلع
damping power	قدرت میرایی
imperium	قدرت مطلقه
cutting power	قدرت برش
low power stage	طبقه کم قدرت
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
horse power	قدرت اسب
countervailing power	قدرت همسنگ
engine power	قدرت موتور
engine performance	قدرت موتور
emissive power	قدرت صدور
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
driving power	قدرت محرکه
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
input power	قدرت ورودی
diagonal power	قدرت قطری
detection range	قدرت اکتشافی
detectability	قدرت اشکارسازی
increase of power	افزایش قدرت
economic power	قدرت اقتصادی
effective power	قدرت موثر
conveying capacity	قدرت انتقال
monopoly power	قدرت انحصاری
high powerd money	پول پر قدرت
power consumption	مصرف قدرت
bearing capacity	قدرت تحمل
basicity	قدرت بازی
power dissipation	اتلاف قدرت
circuit breaking capacity	قدرت قطع
fire power	قدرت تیراندازی
fluxing power	قدرت سیلان
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
authority symbol	نماد قدرت
authority figure	مظهر قدرت
fire power	قدرت اتش
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
power cable	کابل قدرت
explosive energy	قدرت انفجار
explosive force	قدرت انفجار
high power transistor	ترانزیستور قدرت
combat power	قدرت رزمی
cogency	قدرت عقیده
palgwe	فوق قدرت
economic potential	قدرت اقتصادی
fasces	قدرت مجازات
pi accepting	قدرت پی پذیری
bond strength	قدرت پیوند
high power engine	موتورپر قدرت
sights	قدرت دید
creativity	قدرت ابداع
stock-cars	قدرت و دوام
stock-car	قدرت و دوام
stock car	قدرت و دوام
voltage source	منبع قدرت
powers	قدرت نیرو
discourses	قدرت استقلال
useful power	قدرت مفید
sight	قدرت دید
magnitude	شدت قدرت
strenght	قدرت شدت
super power	ابر قدرت
the finger of god	قدرت خدا
staying power	طاقت قدرت
power	قدرت نیرو
powered	قدرت نیرو
discourse	قدرت استقلال
posses	قدرت قانونی
purchasing power	قدرت خرید
resolution	قدرت تشخیص
world power	قدرت جهانی
like a ton of bricks <idiom>	به شدت یا با قدرت
creativity	قدرت خلاقه
posse	قدرت قانونی
will to power	قدرت خواهی
world power	قدرت دنیوی
authority	مرجع قدرت
will-power	قدرت اراده
dynamism	قدرت تحرک
resolutions	قدرت تشخیص
heaven	قدرت پروردگار
fullest	تمام قدرت
full	تمام قدرت
resolving power	قدرت تفکیک
powering	قدرت نیرو