English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
capacitance قدرت جمع اوری
Other Matches
proteranthy گل اوری قبل از برگ اوری
empowering صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
supplementation هم اوری
reproductions هم اوری
rivalry هم اوری
supplementation پس اوری
reproduction هم اوری
competition هم اوری
competitions هم اوری
rivalries هم اوری
resuscitation بهوش اوری
exemplification مثال اوری
justification دلیل اوری
exemplification نمونه اوری
enucleation مغزبیرون اوری
titillation غلغلک اوری
assemblage جمع اوری
perniciousness زیان اوری
stigmatism ننگ اوری
accumulation جمع اوری
childbearing بچه اوری
boring ملال اوری
innovating نو اوری کردن
symbolization نماد اوری
innovates نو اوری کردن
innovated نو اوری کردن
innovate نو اوری کردن
assemblages جمع اوری
justifications دلیل اوری
obtainment بدست اوری
sporogony هاگ اوری
food gathering خوراک اوری
malignancy زیان اوری
lethality مرگ اوری
collection جمع اوری
odontiasis دندان در اوری
productiveness بار اوری
prosaicness کسالت اوری
reproductivity استعداد هم اوری
accumulations جمع اوری
gatherings گرد اوری
gathering گرد اوری
harassment بستوه اوری
collections جمع اوری
staging برصحنه اوری
salivation بزاق اوری
ingathering فراهم اوری
nauseousness تهوع اوری
procurement بدست اوری
fruition تمتع میوه اوری
recovering جمع اوری کردن
neurypnology علم خواب اوری
to get in جمع اوری کردن
recovering جمع اوری یکان
to beat up for جمع اوری کردن
recover جمع اوری یکان
to put in mind یاد اوری کردن
recover جمع اوری کردن
seeds اولاد تخم اوری
seed اولاد تخم اوری
culls جمع اوری کردن
massing جمع اوری کردن
masses جمع اوری کردن
mass جمع اوری کردن
round on جمع اوری کردن
compile جمع اوری کردن
compiles جمع اوری کردن
compiling جمع اوری کردن
reflorescence غنچه اوری مجدد
culling جمع اوری کردن
culled جمع اوری کردن
outbreeding برون زاد اوری
stypticity بند اوری خون
compiled جمع اوری کردن
stemless فاقداستعداد ساقه اوری
tax collection جمع اوری مالیات
productions عمل اوری ساخت
production عمل اوری ساخت
antagonism هم اوری اصل مخالف
cull جمع اوری کردن
paragraph assembly جمع اوری پاراگراف
collecting point نقطه جمع اوری
data gathering گرد اوری داده ها
data gathering جمع اوری داده ها
compilation جمع اوری و انتخاب
data gathering جمع اوری داده
compilations جمع اوری و انتخاب
deposit collection جمع اوری سرمایه
survey جمع اوری اطلاعات
surveyed جمع اوری اطلاعات
surveys جمع اوری اطلاعات
musters جمع اوری کردن
mustering جمع اوری کردن
mustered جمع اوری کردن
collections جمع اوری کردن
collections جمع اوری اخبار
collection جمع اوری کردن
capitalization جمع اوری سرمایه
collection plan طرح جمع اوری
conglobation گردشدگی- گرد اوری
culler جمع اوری کننده
cumulation جمع اوری انباشتگی
data capturing جمع اوری داده
data collection جمع اوری داده ها
codification گرد اوری قوانین
rake جمع اوری کردن
rakes جمع اوری کردن
collection جمع اوری اخبار
exogamy برون زاد اوری
muster جمع اوری کردن
collects جمع اوری کردن
recovers جمع اوری یکان
recovers جمع اوری کردن
assemblages جمع اوری اماد
raking جمع اوری کردن
intelligence collection جمع اوری اطلاعات
inspissation قوام اوری سفتی
assemblage جمع اوری اماد
innovations چیز تازه نو اوری
ingethering جمع اوری محصول
herborization جمع اوری گیاه
innovation چیز تازه نو اوری
marshalling جمع اوری کردن
to round up جمع اوری کردن
marshall جمع اوری کردن
collect جمع اوری کردن
get in جمع اوری کردن
collecting جمع اوری کردن
florescence فصل شکوفه اوری
wrangling گرد اوری وراندن احشام
wrangles گرد اوری وراندن احشام
wrangled گرد اوری وراندن احشام
wrangle گرد اوری وراندن احشام
data collection system سیستم جمع اوری داده ها
convocate احضارکردن جمع اوری کردن
collection agency عامل جمع اوری اخبار
collection plan طرح جمع اوری اخبار
raise money جمع اوری کردن پول
information center مرکز جمع اوری اطلاعات
intelligence collection طرح جمع اوری اطلاعات
deposit collection جمع اوری کردن زباله ها
gathering pit گودال جمع اوری فاضلاب
harvest home محل جمع اوری خرمن
pathetism خواب اوری مصنوعی هیپنوتیزیم
rally دوباره جمع اوری کردن
rallies دوباره جمع اوری کردن
rallied دوباره جمع اوری کردن
assemblages جمع اوری اقلام تدارکاتی
antisweep device ضامن ضد جمع اوری مین
scrounge علیق جمع اوری کردن
assemblage جمع اوری اقلام تدارکاتی
scrounged علیق جمع اوری کردن
scrounges علیق جمع اوری کردن
information bureau مرکز جمع اوری اطلاعات
scrounging علیق جمع اوری کردن
parthenocarpy میوه اوری بدون لقاح
sewerage شبکه جمع اوری فاضلاب
vernalize میوه اوری را تسریع کردن
roll up جمع اوری کردن تاسیسات
hoarding جمع اوری دیوار موقتی
hoardings جمع اوری دیوار موقتی
blood bank بانک جمع اوری خون
attachment ضمیمه اثاث جمع اوری
group جمع اوری چندین چیز با هم
groups جمع اوری چندین چیز با هم
portfolios اسناد بهادارجمع اوری شده
blood banks بانک جمع اوری خون
portfolio اسناد بهادارجمع اوری شده
reviviscence بهوش اوری نیرو بخشی
stacked جمع اوری و منظم کردن وسایل
sewerage requipment تاسیسات شبکه جمع اوری فاضلاب
stack جمع اوری و منظم کردن وسایل
reaps جمع اوری کردن بدست اوردن
grabble پهن نشستن جمع اوری کردن
recovery بازیابی اخراجات جمع اوری وسایل
levy مالیات بستن بر جمع اوری کردن
compilations جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
benefit نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefited نمایش برای جمع اوری اعانه .
industrial data collection device دستگاه صنعتی جمع اوری داده
levied مالیات بستن بر جمع اوری کردن
benefiting نمایش برای جمع اوری اعانه .
levies مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levying مالیات بستن بر جمع اوری کردن
recoveries بازیابی اخراجات جمع اوری وسایل
fifo lifo دو روش جمع اوری اقلام داده
reintegrate دوباره جمع اوری ومتحد کردن
reaped جمع اوری کردن بدست اوردن
reap جمع اوری کردن بدست اوردن
tallagers مامور جمع اوری مالیات وعوارض
compilation جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com