Dictiornary-Farsi | قدرت خلاقه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
creativity	قدرت خلاقه


Search result with all words

creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
omnificent	دارای قدرت خلاقه
Other Matches

empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
sovereignty	قدرت
strong-arm	قدرت
strong arm	قدرت
zing	قدرت
authority	قدرت
ability	قدرت
abilities	قدرت
vigour	قدرت
powers	قدرت
will power <idiom>	قدرت
posses	قدرت
posse	قدرت
vigor	قدرت
vim	قدرت
vis	قدرت
strenght	قدرت
power takeoff	قدرت
forcing	قدرت
forces	قدرت
force	قدرت
tensions	قدرت
tension	قدرت
strengths	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
commanding	با قدرت
capability	قدرت
strength	قدرت
power	قدرت
nerve	قدرت
powered	قدرت
energy	قدرت
energies	قدرت
godown	قدرت
might	قدرت
nerves	قدرت
potency	قدرت
powering	قدرت
power source	منبع قدرت
power function	تابع قدرت
power factor	ضریب قدرت
power distribution	پخش قدرت
solvency	قدرت حلالپوشی
power cable	کابل قدرت
almightiness	قدرت کامل
cans	قدرت داشتن
adhesive stress	قدرت چسبندگی
hands	قدرت توپگیری
firepower	قدرت شلیک
power consumption	مصرف قدرت
power dissipation	اتلاف قدرت
canning	قدرت داشتن
power outege	قطع قدرت
power loss	تلف قدرت
power loss	گمگشتگی قدرت
high powerd money	پول پر قدرت
full	تمام قدرت
power supplay	منبع قدرت
power transmission	انتقال قدرت
prepotence	قدرت کامل
power structure	ساخت قدرت
can	قدرت داشتن
power stroke	مرحله قدرت
absorbency	قدرت جذب
absorption power	قدرت جذب
authoritarianism	قدرت طلبی
fullest	تمام قدرت
puissance	توان قدرت
power test	ازمون قدرت
accelerating power	قدرت شتاب
prepotency	قدرت کامل
pi accepting	قدرت پی پذیری
fire power	قدرت اتش
heam yoei vooly	تئوری قدرت
driving power	قدرت محرکه
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
power switch	کلید قدرت
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
hiding power	قدرت پوشش
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
diagonal power	قدرت قطری
detection range	قدرت اکتشافی
detectability	قدرت اشکارسازی
destructivity	قدرت تخریب
emissive power	قدرت صدور
economic potential	قدرت اقتصادی
economic power	قدرت اقتصادی
fire power	قدرت تیراندازی
fluxing power	قدرت سیلان
fasces	قدرت مجازات
explosive force	قدرت انفجار
explosive energy	قدرت انفجار
generator output	قدرت مولد
engine power	قدرت موتور
engine performance	قدرت موتور
great power	کشور با قدرت
gripping power	قدرت مهارکنندگی
effective power	قدرت موثر
deglutition	قدرت بلع
damping power	قدرت میرایی
ionic strength	قدرت یونی
circuit breaking capacity	قدرت قطع
low power stage	طبقه کم قدرت
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
bond strength	قدرت پیوند
benumb	بی قدرت کردن
monopoly power	قدرت انحصاری
bearing capacity	قدرت تحمل
basicity	قدرت بازی
authority symbol	نماد قدرت
authority figure	مظهر قدرت
cogency	قدرت عقیده
input power	قدرت ورودی
increase of power	افزایش قدرت
cutting power	قدرت برش
cutting capacity	قدرت برش
high power engine	موتورپر قدرت
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
high power transistor	ترانزیستور قدرت
countervailing power	قدرت همسنگ
conveying capacity	قدرت انتقال
horse power	قدرت اسب
imperium	قدرت مطلقه
combat power	قدرت رزمی
palgwe	فوق قدرت
world power	قدرت دنیوی
like a ton of bricks <idiom>	به شدت یا با قدرت
purchasing power	قدرت خرید
resolutions	قدرت تشخیص
resolution	قدرت تشخیص
creativity	قدرت ابداع
will-power	قدرت اراده
dynamism	قدرت تحرک
useful power	قدرت مفید
staying power	طاقت قدرت
discourses	قدرت استقلال
discourse	قدرت استقلال
posses	قدرت قانونی
posse	قدرت قانونی
voltage source	منبع قدرت
will to power	قدرت خواهی
world power	قدرت جهانی
authority	مرجع قدرت
magnitude	شدت قدرت
omnipotence	قدرت مطلق
omnipotence	قدرت تام
authoritarians	قدرت طلب
authoritarian	قدرت طلب
rods	میله قدرت
power	قدرت نیرو
powers	قدرت نیرو
powering	قدرت نیرو
powered	قدرت نیرو
rod	میله قدرت
superpower	ابر قدرت
social power	قدرت اجتماعی
seapower	قدرت دریایی
receptivity	قدرت پذیرش
retentivity	قدرت نگهداری
sea power	قدرت بحری
heavens	قدرت پروردگار
scattering power	قدرت پراکندگی
sight	قدرت دید
sights	قدرت دید
heaven	قدرت پروردگار
enterprises	قدرت اقدام
enterprise	قدرت اقدام
saber rattling	قدرت نمایی
reflecting power	قدرت انعکاس
refractive power	قدرت شکست
superpowers	ابر قدرت
scepter	قدرت یا اقتدارسلطنتی
source of power	منبع قدرت
stock-cars	قدرت و دوام
acidity	قدرت اسیدی
stock-car	قدرت و دوام
stock car	قدرت و دوام
rating plate	پلاک قدرت
power failure	قطع قدرت
power failures	قطع قدرت
on	در اوج قدرت
resolving power	قدرت تفکیک
the finger of god	قدرت خدا
leverage	قدرت نفوذ
strenght	قدرت شدت
super power	ابر قدرت
great power	قدرت بزرگ جهانی
power supply cable	کابل منبع قدرت
predictive power	قدرت پیش بینی
real purchasing power	قدرت خرید واقعی
rectangular power	قدرت راست روی