Dictiornary-Farsi | قدرت قطری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
diagonal power	قدرت قطری


Other Matches

diametric	قطری
diagonal	قطری
diametrical	قطری
diametral pitch	گام قطری
angle-tie	مهار قطری
diagonal matrix	ماتریس قطری
diagonal perspective	پرسپکتیو قطری
diagonal compession force	نیروی فشار قطری
diagonal arch	طاق قوسی قطری
diagonal bucking of web	کمانش قطری جان تیر
diametral voltage of a polyphase system	ولتاژ قطری مدار چند فاز
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
choke bore	روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
potency	قدرت
strenght	قدرت
vis	قدرت
vim	قدرت
abilities	قدرت
ability	قدرت
authority	قدرت
strengths	قدرت
vigor	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
zing	قدرت
strength	قدرت
nerves	قدرت
posses	قدرت
vigour	قدرت
forcing	قدرت
forces	قدرت
force	قدرت
tensions	قدرت
tension	قدرت
might	قدرت
energies	قدرت
energy	قدرت
godown	قدرت
nerve	قدرت
posse	قدرت
sovereignty	قدرت
powered	قدرت
power	قدرت
commanding	با قدرت
capability	قدرت
strong arm	قدرت
powers	قدرت
power takeoff	قدرت
strong-arm	قدرت
will power <idiom>	قدرت
powering	قدرت
fluxing power	قدرت سیلان
engine performance	قدرت موتور
driving power	قدرت محرکه
fasces	قدرت مجازات
emissive power	قدرت صدور
engine power	قدرت موتور
fire power	قدرت تیراندازی
explosive energy	قدرت انفجار
explosive force	قدرت انفجار
fire power	قدرت اتش
effective power	قدرت موثر
conveying capacity	قدرت انتقال
cogency	قدرت عقیده
bearing capacity	قدرت تحمل
circuit breaking capacity	قدرت قطع
bond strength	قدرت پیوند
benumb	بی قدرت کردن
basicity	قدرت بازی
authority symbol	نماد قدرت
authority figure	مظهر قدرت
almightiness	قدرت کامل
adhesive stress	قدرت چسبندگی
countervailing power	قدرت همسنگ
cutting capacity	قدرت برش
economic power	قدرت اقتصادی
economic potential	قدرت اقتصادی
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
combat power	قدرت رزمی
detection range	قدرت اکتشافی
detectability	قدرت اشکارسازی
destructivity	قدرت تخریب
deglutition	قدرت بلع
damping power	قدرت میرایی
cutting power	قدرت برش
accelerating power	قدرت شتاب
generator output	قدرت مولد
the finger of god	قدرت خدا
super power	ابر قدرت
strenght	قدرت شدت
source of power	منبع قدرت
social power	قدرت اجتماعی
seapower	قدرت دریایی
sea power	قدرت بحری
scepter	قدرت یا اقتدارسلطنتی
scattering power	قدرت پراکندگی
saber rattling	قدرت نمایی
retentivity	قدرت نگهداری
resolving power	قدرت تفکیک
refractive power	قدرت شکست
reflecting power	قدرت انعکاس
receptivity	قدرت پذیرش
rating plate	پلاک قدرت
useful power	قدرت مفید
voltage source	منبع قدرت
will to power	قدرت خواهی
like a ton of bricks <idiom>	به شدت یا با قدرت
will-power	قدرت اراده
world power	قدرت جهانی
puissance	توان قدرت
prepotency	قدرت کامل
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
low power stage	طبقه کم قدرت
ionic strength	قدرت یونی
input power	قدرت ورودی
increase of power	افزایش قدرت
imperium	قدرت مطلقه
horse power	قدرت اسب
high powerd money	پول پر قدرت
high power transistor	ترانزیستور قدرت
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
hiding power	قدرت پوشش
power switch	کلید قدرت
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
heam yoei vooly	تئوری قدرت
gripping power	قدرت مهارکنندگی
monopoly power	قدرت انحصاری
palgwe	فوق قدرت
pi accepting	قدرت پی پذیری
prepotence	قدرت کامل
power transmission	انتقال قدرت
power test	ازمون قدرت
power supplay	منبع قدرت
power structure	ساخت قدرت
power stroke	مرحله قدرت
power source	منبع قدرت
power outege	قطع قدرت
power loss	گمگشتگی قدرت
power loss	تلف قدرت
power function	تابع قدرت
power factor	ضریب قدرت
power distribution	پخش قدرت
power dissipation	اتلاف قدرت
power consumption	مصرف قدرت
power cable	کابل قدرت
great power	کشور با قدرت
stock-cars	قدرت و دوام
firepower	قدرت شلیک
authoritarianism	قدرت طلبی
full	تمام قدرت
fullest	تمام قدرت
solvency	قدرت حلالپوشی
purchasing power	قدرت خرید
can	قدرت داشتن
canning	قدرت داشتن
resolutions	قدرت تشخیص
cans	قدرت داشتن
resolution	قدرت تشخیص
creativity	قدرت ابداع
creativity	قدرت خلاقه
world power	قدرت دنیوی
hands	قدرت توپگیری
power failures	قطع قدرت
power failure	قطع قدرت
stock-car	قدرت و دوام
stock car	قدرت و دوام
sight	قدرت دید
sights	قدرت دید
discourses	قدرت استقلال
superpower	ابر قدرت
superpowers	ابر قدرت
discourse	قدرت استقلال
posses	قدرت قانونی
enterprise	قدرت اقدام
enterprises	قدرت اقدام
heaven	قدرت پروردگار
posse	قدرت قانونی
dynamism	قدرت تحرک
leverage	قدرت نفوذ
on	در اوج قدرت
acidity	قدرت اسیدی
authority	مرجع قدرت
staying power	طاقت قدرت
authoritarian	قدرت طلب
omnipotence	قدرت تام
authoritarians	قدرت طلب
power	قدرت نیرو
high power engine	موتورپر قدرت
powered	قدرت نیرو
omnipotence	قدرت مطلق