Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
soil shear strength
قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
Other Matches
ballistics of penetration
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
water resistance
مقاومت در مقابل اب
light resistance
مقاومت در مقابل نور
wear resistance
مقاومت در مقابل سایش
shell proof
مقاوم در مقابل گلوله
coefficient of drag
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
shell proof
ضد نفوذ گلوله
leverage
قدرت نفوذ
to resist an attack
در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
influential
دارای نفوذ و قدرت
streamlining
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlines
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamline
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
survivability
قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
shave down
کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
to piss off the wrong people
<idiom>
آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
yield
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yields
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
gastight
غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
stand-offs
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
penetrometer
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
series resistance
مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
varistor
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
choke impedance
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
miss
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
missed
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
frangible bullet
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
fire ball
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
clue
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
penetration
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
initial thrust
نفوذ اولیه نفوذ اصلی
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
ogive
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
insulation resistance
مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience
درجه مقاومت فرش در برابر سایش
[این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
dud
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
velocity jump
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
maximum ordinate
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
nuclear stalemate
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
reluctivity
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
grid bias resistance
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
grid suppressor
مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
side spray
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
radiolucency
درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
vis a vis
مقابل
as opposed to
در مقابل
as compared to
در مقابل
vis-a-vis
مقابل
at front
<adv.>
در مقابل
anti
در مقابل
in consideration of
در مقابل
versus
در مقابل
opposed
مقابل
title
مقابل
at the fore
<adv.>
در مقابل
at the front
<adv.>
در مقابل
in the front
<adv.>
در مقابل
opposite
مقابل
versus prep
در مقابل
opposites
مقابل
in front
<adv.>
در مقابل
fore
<adv.>
در مقابل
titles
مقابل
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
lead collision course
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
opposite the house
مقابل خانه
counterpart
نقطه مقابل
contrary
مقابل خلاف
counterparts
نقطه مقابل
dead against
درست مقابل
contralateral muscles
عضلات مقابل
orientated
هدف مقابل
inverse
برعکس مقابل
opposed piston engine
موتورپیستون مقابل
counter weight
وزنه مقابل
point-blank
مقابل هدف
point blank
مقابل هدف
off
مقابل عازم
anti thesis
وضع مقابل
obverse
طرف مقابل
from opposite directions
از دو طرف مقابل
counterpoint
نقطه مقابل
in comparison to
[compared with]
در قبال
[در مقابل]
counterweights
وزنه مقابل
counterweight
وزنه مقابل
respondent
طرف مقابل
respondents
طرف مقابل
on payment
در مقابل وجه
alternative hypothesis
فرضیه مقابل
drip proof enclosure
حفافت در مقابل ریزش اب
kukutsu dachi
ایستادن در مقابل حریف
capitals
در مقابل حالت کوچک
laws versus tendencies
قوانین در مقابل تمایلات
opposit stroke pistons
پیستون مقابل گرد
driveway
راه مقابل خانه
harder
سخت در مقابل نرم
documents against payment
اسناد در مقابل پرداخت
cash against documents
پول در مقابل اسناد
boring stay
قسمت ساکن مقابل
hard
سخت در مقابل نرم
sonnal deung
مقابل تیغه دست
rivaling
طرف مقابل دعوا
passing on the oath to the other party
رد قسم به طرف مقابل
hardest
سخت در مقابل نرم
rivaled
طرف مقابل دعوا
rivalling
طرف مقابل دعوا
rivals
طرف مقابل دعوا
blocked
دفاع در مقابل ابشار
mouse
مقابل حساسیت Mouse
block
دفاع در مقابل ابشار
counter
مقابل دستگاه شمارنده
front wall
دیوار مقابل اسکواش
forwarded
حرکت به جلو یا مقابل
forward
حرکت به جلو یا مقابل
countered
مقابل دستگاه شمارنده
flood protection
حفافت در مقابل طغیان
countering
مقابل دستگاه شمارنده
caps
در مقابل حالت کوچک
blocks
دفاع در مقابل ابشار
antipode
نقطهء مقابل یا متقاطر
release documents against
واگذاری اسناد در مقابل
rival
طرف مقابل دعوا
aboral
نقطه مقابل دهان
windproof
مقاوم در مقابل باد
equity versus efficiency
برابری در مقابل کارائی
torsional rigidity
استحکام در مقابل پیچش
rivalled
طرف مقابل دعوا
mouses
مقابل حساسیت Mouse
toeholds
نفوذ کم
leakages
نفوذ
prevalence
نفوذ
penetration
نفوذ
influencing
نفوذ
leading
نفوذ
toehold
نفوذ کم
influenced
نفوذ
barrier penetration
نفوذ در سد
influences
نفوذ
intervention
نفوذ
interventions
نفوذ
leakage
نفوذ
influence
نفوذ
intrusions
نفوذ
hank
نفوذ
intrusion
نفوذ
prestige
نفوذ
hanks
نفوذ
grand dame
زن با نفوذ
infiltration
نفوذ
penetrated
نفوذ
seepage
نفوذ
penetrates
نفوذ
imposing presence
نفوذ
dominance
نفوذ
propulsion
نفوذ
pervasion
نفوذ
watertight
ضد نفوذ اب
percolation
نفوذ
authority
نفوذ
penetrate
نفوذ
forcing
نفوذ
influxes
نفوذ
influx
نفوذ
force
نفوذ
impermeable
ضد نفوذ اب
break through
نفوذ
diffusion
نفوذ
forces
نفوذ
ascendance
نفوذ
percolation line
خط نفوذ
osmosis
نفوذ
permeation
نفوذ
payment against a draft
پیش پرداخت در مقابل برات
rebellions
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
thermostability
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
notche sensitivity index
ضریب حساسیت در مقابل شیار
rebellion
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com