Dictiornary-Farsi | قدرت مهارکنندگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
gripping power	قدرت مهارکنندگی


Other Matches

gripping appliance	وسایل بست و مهارکنندگی
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
sovereignty	قدرت
tensions	قدرت
force	قدرت
forces	قدرت
tension	قدرت
strenght	قدرت
vis	قدرت
vim	قدرت
vigor	قدرت
abilities	قدرت
ability	قدرت
authority	قدرت
forcing	قدرت
commanding	با قدرت
posse	قدرت
nerves	قدرت
nerve	قدرت
energy	قدرت
energies	قدرت
might	قدرت
vigour	قدرت
zing	قدرت
strong-arm	قدرت
strong arm	قدرت
capability	قدرت
godown	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
strengths	قدرت
strength	قدرت
posses	قدرت
potency	قدرت
will power <idiom>	قدرت
powered	قدرت
power	قدرت
power takeoff	قدرت
powers	قدرت
powering	قدرت
fluxing power	قدرت سیلان
generator output	قدرت مولد
economic power	قدرت اقتصادی
effective power	قدرت موثر
economic potential	قدرت اقتصادی
driving power	قدرت محرکه
fire power	قدرت اتش
emissive power	قدرت صدور
fire power	قدرت تیراندازی
engine power	قدرت موتور
fasces	قدرت مجازات
explosive force	قدرت انفجار
explosive energy	قدرت انفجار
engine performance	قدرت موتور
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
cogency	قدرت عقیده
circuit breaking capacity	قدرت قطع
bond strength	قدرت پیوند
benumb	بی قدرت کردن
bearing capacity	قدرت تحمل
basicity	قدرت بازی
authority symbol	نماد قدرت
authority figure	مظهر قدرت
almightiness	قدرت کامل
accelerating power	قدرت شتاب
absorption power	قدرت جذب
absorbency	قدرت جذب
combat power	قدرت رزمی
conveying capacity	قدرت انتقال
diagonal power	قدرت قطری
detection range	قدرت اکتشافی
detectability	قدرت اشکارسازی
destructivity	قدرت تخریب
adhesive stress	قدرت چسبندگی
deglutition	قدرت بلع
damping power	قدرت میرایی
power outege	قطع قدرت
cutting capacity	قدرت برش
countervailing power	قدرت همسنگ
cutting power	قدرت برش
will to power	قدرت خواهی
resolving power	قدرت تفکیک
refractive power	قدرت شکست
reflecting power	قدرت انعکاس
receptivity	قدرت پذیرش
rating plate	پلاک قدرت
puissance	توان قدرت
prepotency	قدرت کامل
prepotence	قدرت کامل
power transmission	انتقال قدرت
power test	ازمون قدرت
power supplay	منبع قدرت
power structure	ساخت قدرت
retentivity	قدرت نگهداری
saber rattling	قدرت نمایی
scattering power	قدرت پراکندگی
world power	قدرت دنیوی
will-power	قدرت اراده
voltage source	منبع قدرت
useful power	قدرت مفید
the finger of god	قدرت خدا
super power	ابر قدرت
like a ton of bricks <idiom>	به شدت یا با قدرت
strenght	قدرت شدت
source of power	منبع قدرت
social power	قدرت اجتماعی
seapower	قدرت دریایی
sea power	قدرت بحری
scepter	قدرت یا اقتدارسلطنتی
power stroke	مرحله قدرت
power source	منبع قدرت
increase of power	افزایش قدرت
imperium	قدرت مطلقه
horse power	قدرت اسب
high power transistor	ترانزیستور قدرت
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
high power engine	موتورپر قدرت
hiding power	قدرت پوشش
power switch	کلید قدرت
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
heam yoei vooly	تئوری قدرت
great power	کشور با قدرت
input power	قدرت ورودی
ionic strength	قدرت یونی
low power stage	طبقه کم قدرت
power loss	گمگشتگی قدرت
power loss	تلف قدرت
power function	تابع قدرت
power factor	ضریب قدرت
power distribution	پخش قدرت
power dissipation	اتلاف قدرت
power consumption	مصرف قدرت
power cable	کابل قدرت
pi accepting	قدرت پی پذیری
palgwe	فوق قدرت
monopoly power	قدرت انحصاری
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
high powerd money	پول پر قدرت
powering	قدرت نیرو
creativity	قدرت خلاقه
creativity	قدرت ابداع
firepower	قدرت شلیک
resolutions	قدرت تشخیص
authoritarianism	قدرت طلبی
full	تمام قدرت
stock-cars	قدرت و دوام
stock-car	قدرت و دوام
fullest	تمام قدرت
stock car	قدرت و دوام
power	قدرت نیرو
purchasing power	قدرت خرید
solvency	قدرت حلالپوشی
sight	قدرت دید
hands	قدرت توپگیری
superpowers	ابر قدرت
sights	قدرت دید
powers	قدرت نیرو
enterprise	قدرت اقدام
enterprises	قدرت اقدام
powered	قدرت نیرو
heavens	قدرت پروردگار
authority	مرجع قدرت
world power	قدرت جهانی
leverage	قدرت نفوذ
on	در اوج قدرت
acidity	قدرت اسیدی
power failure	قطع قدرت
power failures	قطع قدرت
resolution	قدرت تشخیص
can	قدرت داشتن
superpower	ابر قدرت
rod	میله قدرت
magnitude	شدت قدرت
heaven	قدرت پروردگار
discourses	قدرت استقلال
omnipotence	قدرت مطلق
dynamism	قدرت تحرک
omnipotence	قدرت تام
staying power	طاقت قدرت
posses	قدرت قانونی
posse	قدرت قانونی
authoritarians	قدرت طلب
cans	قدرت داشتن
rods	میله قدرت
canning	قدرت داشتن
authoritarian	قدرت طلب
discourse	قدرت استقلال
tnt equivalent	معادل با قدرت انفجار تی ان تی
three phase circuit breaker	کلید قدرت سه فاز
ground power unit	واحد قدرت زمینی