Dictiornary-Farsi | قدرت یونی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
ionic strength	قدرت یونی


Other Matches

empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
ionic	یونی
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
ionic lattice	شبکه یونی
ionic heated cathode	کاتد یونی
ionic compound	ترکیب یونی
ionic dissociation	تفکیک یونی
ionic crystal	بلور یونی
ionic mobility	تحرک یونی
ionic polymerization	بسپارش یونی
ionic radius	شعاع یونی
ionic ratio	نسبت یونی
ionic ray	پرتو یونی
ionic semiconductor	نیمرسانای یونی
limiting ionic conductance	رسانایی یونی حد
limiting ionic mobility	تحرک یونی حد
uniselector	یونی سلکتور
ionic conduction	هدایت یونی
ionic conduction	رسانایی یونی
ionic chromatography	کروماتوگرافی یونی
ionization current	جریان یونی
ionic current	جریان یونی
ion flow	جریان یونی
ionic propelsion	موتور یونی
ionic character	خصلت یونی
ion exchange	تبادل یونی
ion beam	اشعه یونی
ion beam	باریکه یونی
ion engine	موتور یونی
ion implantation	کاشت یونی
ion rocket	راکت یونی
ionic ray	شعاع یونی
ionic bond	پیوند یونی
ion sheath	پوسته یونی
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
ion exchange resin	رزین تبادل یونی
coussinet	[بالشتکی در سر ستون یونی]
radical ion polymerization	بسپارش یونی رادیکال
ionic centrifuge	شتاب دهنده یونی
Bassae Order	[معماری یونی یونان]
partial ionioc character	خصلت جزیی یونی
density of an ion beam	چگالی اشعه یونی
Asiatic base	پایه یونی [آسیایی]
ion plating	روکش کاری یونی
ion exchange chromatography	کروماتوگرافی تبادل یونی
interionic attraction	جاذبه بین یونی
ion product constant	ثابت حاصلضرب یونی
ionic polyrizability	قطبش پذیری یونی
cathetus	[محور چشم حلزونی یونی]
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
Daphnis of Miletus	[معمار مقبره های یونی آپولو]
angular capital	[نوعی سرستون چهار ضلعی یونی]
double base diode	دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
angle-volute	[طومار پیچیده شده در گوشه سرستون یونی و کرنتی]
cation	یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
Ionic Order	[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
inauthoritative	بی قدرت
godown	قدرت
vigor	قدرت
vim	قدرت
vis	قدرت
strengths	قدرت
strength	قدرت
forcing	قدرت
posses	قدرت
posse	قدرت
will power <idiom>	قدرت
power takeoff	قدرت
energy	قدرت
energies	قدرت
might	قدرت
vigour	قدرت
zing	قدرت
strenght	قدرت
strong-arm	قدرت
nerve	قدرت
nerves	قدرت
potency	قدرت
capability	قدرت
commanding	با قدرت
forces	قدرت
force	قدرت
authority	قدرت
powered	قدرت
sovereignty	قدرت
powers	قدرت
powering	قدرت
abilities	قدرت
ability	قدرت
tension	قدرت
power	قدرت
strong arm	قدرت
tensions	قدرت
combat power	قدرت رزمی
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
conveying capacity	قدرت انتقال
countervailing power	قدرت همسنگ
monopoly power	قدرت انحصاری
powering	قدرت نیرو
low power stage	طبقه کم قدرت
rods	میله قدرت
increase of power	افزایش قدرت
input power	قدرت ورودی
authoritarians	قدرت طلب
deglutition	قدرت بلع
damping power	قدرت میرایی
cutting power	قدرت برش
cutting capacity	قدرت برش
authoritarian	قدرت طلب
cogency	قدرت عقیده
rod	میله قدرت
authority symbol	نماد قدرت
authority figure	مظهر قدرت
power loss	تلف قدرت
power dissipation	اتلاف قدرت
power distribution	پخش قدرت
power factor	ضریب قدرت
power function	تابع قدرت
power loss	گمگشتگی قدرت
power consumption	مصرف قدرت
basicity	قدرت بازی
circuit breaking capacity	قدرت قطع
palgwe	فوق قدرت
pi accepting	قدرت پی پذیری
bond strength	قدرت پیوند
benumb	بی قدرت کردن
power cable	کابل قدرت
bearing capacity	قدرت تحمل
power outege	قطع قدرت
voltage source	منبع قدرت
power switch	کلید قدرت
explosive force	قدرت انفجار
hiding power	قدرت پوشش
explosive energy	قدرت انفجار
power	قدرت نیرو
gripping power	قدرت مهارکنندگی
high power engine	موتورپر قدرت
engine power	قدرت موتور
fasces	قدرت مجازات
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
power failures	قطع قدرت
great power	کشور با قدرت
generator output	قدرت مولد
heam yoei vooly	تئوری قدرت
fluxing power	قدرت سیلان
fire power	قدرت تیراندازی
fire power	قدرت اتش
engine performance	قدرت موتور
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
emissive power	قدرت صدور
omnipotence	قدرت تام
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
effective power	قدرت موثر
diagonal power	قدرت قطری
detection range	قدرت اکتشافی
detectability	قدرت اشکارسازی
imperium	قدرت مطلقه
omnipotence	قدرت مطلق
powered	قدرت نیرو
magnitude	شدت قدرت
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
economic power	قدرت اقتصادی
economic potential	قدرت اقتصادی
high power transistor	ترانزیستور قدرت
high powerd money	پول پر قدرت
horse power	قدرت اسب
driving power	قدرت محرکه
destructivity	قدرت تخریب
hands	قدرت توپگیری
heaven	قدرت پروردگار
enterprises	قدرت اقدام
enterprise	قدرت اقدام
source of power	منبع قدرت
superpowers	ابر قدرت
superpower	ابر قدرت
authority	مرجع قدرت
strenght	قدرت شدت
super power	ابر قدرت
heavens	قدرت پروردگار
social power	قدرت اجتماعی
power failure	قطع قدرت
scepter	قدرت یا اقتدارسلطنتی
acidity	قدرت اسیدی
on	در اوج قدرت
leverage	قدرت نفوذ
sea power	قدرت بحری
seapower	قدرت دریایی
creativity	قدرت خلاقه
creativity	قدرت ابداع
world power	قدرت دنیوی
world power	قدرت جهانی
will-power	قدرت اراده
staying power	طاقت قدرت