Dictiornary-Farsi | قدمت بسیار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
primordiality	قدمت بسیار


Other Matches

ancientness	قدمت
archaism	قدمت
oldness	قدمت پیری
antiquity	روزگار باستان قدمت
antiquities	روزگار باستان قدمت
time honored	مورد احترام بعلت قدمت
vlsi	مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity	حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-	کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
dendrochronology	دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
gem-set rug	قالچه جواهر نشان [بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
ager	نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
appraisal	ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود
ultra high frequency	بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.	بسامد بسیار بسیار زیاد
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quartz clock	بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art	بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
fragment	[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
karachoph design	لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
detestable	بسیار بد
ever so	بسیار
far and away	بسیار
numerous	بسیار
multiplicity	بسیار
very little	بسیار کم
much	بسیار
unco	بسیار
desperate	بسیار بد
sadly	بسیار بد
thousand and one	بسیار
multifarious	بسیار
muckle	بسیار
not a lettle	بسیار
plenty	بسیار
abundant	بسیار
multiped	بسیار پا
sopping	بسیار
no end of	بسیار
oftentimes	بسیار
mickle or muckle	بسیار
mickle	بسیار
immortally	بسیار
so mush	بسیار
galore	بسیار
lashongs	بسیار
sorely	بسیار
awfully	بسیار
parlous	بسیار
powerfully	بسیار
out and a way	بسیار
clinking	بسیار
by far	بسیار
beastby	بسیار
far	بسیار
awful <adj.>	بسیار بد
rotten <adj.>	بسیار بد
terrible <adj.>	بسیار بد
lousy <adj.>	بسیار بد
lot	بسیار
very	بسیار
overly	بسیار
many	بسیار
an abundance of	بسیار
precious	بسیار
seldom	بسیار کم
all-	بسیار
all	بسیار
longeval	بسیار زی
precisionist	بسیار دقیق
ambrosial	بسیار مطبوع
multisonous	بسیار صدا
at a great rat	بسیار تند
multisonant	بسیار صدا
ogygian	بسیار کهنه
multitudinously	با گروه بسیار
multivincular	بسیار پیوند
of great importance	بسیار مهم
much pleased	بسیار خوشتود
much rain	باران بسیار
multiform	بسیار شکل
multocular	بسیار چشم
much was said	بسیار چیزهاگفته شد
multangular	بسیار گوشه
multidentate	بسیار دندان
gelid	بسیار سرد
meticulosity	دقت بسیار
diaphoresis	خوی بسیار
d. stupid	بسیار کودن
dateless	بسیار قدیم
heart break	اندوه بسیار
deep read	بسیار خوانده
hairline rule	خط بسیار نازک
delightsome	بسیار دلپسند
deluxe	بسیار زیبا
e. use ful	بسیار سودمند
dozens of girls	ذختران بسیار
corking	بسیار عالی
heavy poll	ارا بسیار
many persons	مردمان بسیار
many books	کتابهای بسیار
bulimy	حرص بسیار
at a premium	بسیار مطلوب
at full lick	بسیار تند
at railway speed	بسیار تند
infernality	زشتی بسیار
inappreciable	نامحسوس بسیار کم
hunky dory	بسیار خوب
high strung	بسیار حساس
dirt cheap	بسیار ارزان
cloying	بسیار احساساتی
wedded	بسیار علاقمند
squeaky clean	بسیار تمیز
overly	بسیار گرانه
multi-millionaires	بسیار ثروتمند
multi-millionaires	بسیار پولدار
multi-millionaire	بسیار ثروتمند
multi-millionaire	بسیار پولدار
low-rise	نه بسیار بلند
high-pitched	بسیار شیبدار
death traps	بسیار خطرناک
death trap	بسیار خطرناک
all-powerful	بسیار نیرومند
ad nauseam	بسیار زننده
v.l.f.	بسامد بسیار کم
clued-up	بسیار مطلع
daylights	بسیار ترسناک
elongated	بسیار بلندولاغر
too expensive <adj.>	بسیار گران
overpriced <adj.>	بسیار گران
be unable to say boo to a goose	بسیار ترسو
well-to-do <idiom>	بسیار ثروتمند
all right <idiom>	بسیار خوب
ultramodern	بسیار تازه
the d. is in him	بسیار شروراست
thank you very much	بسیار ممنونم
polyhistor	بسیار دانی
polygram	شکل بسیار خط
polygonal	بسیار پهلو
polygonal	بسیار گوشه
polychromic	بسیار رنگ
polychromatic	بسیار رنگ
pointdovice	بسیار درست
point device	بسیار درست
pleophagous	بسیار خوار
pianissimo	بسیار اهسته
perfervid	بسیار باحرارت
peracute	بسیار سخت
peracute	بسیار حاد
overripe	بسیار رسیده
overrefinement	تصفیه بسیار
polyhistor	دانش بسیار
polyphagous	بسیار غذا
polyphonic	بسیار صدا
supersubtlety	زرنگی بسیار
superheat	بسیار گرم
superfine	بسیار فریف
supereminent	بسیار بلند
sizzler	بسیار گرم
punctuality	دقت بسیار
prepotent	بسیار توانا
prepotency	نفوذ بسیار
precipitancy	تعجیل بسیار
precipitance	تعجیل بسیار
polystome	جانور بسیار
polystomatous	جانور بسیار
polysemous	بسیار معنی
polysemia	بسیار معنایی
polyphonous	بسیار صدا
oliguresis	پیشاب بسیار کم
amazedly	باشگفت بسیار
polygons	بسیار پهلو
prodigies	بسیار زیرک
ravenous	بسیار گرسنه
primal	بسیار قدیمی
brilliant	بسیار درخشان
lots	بسیار فراوان
priceless	بسیار گران
priceless	بسیار پر قیمت
whackings	بسیار عظیم
extras	بسیار خیلی
primes	بسیار مهم
polygon	بسیار پهلو
overweening	بسیار مغرور
heartbreak	اندوه بسیار
manifold	بسیار زیاد
nymphs	زن بسیار زیبا
nymph	زن بسیار زیبا
whacking	بسیار عظیم
prime	بسیار مهم
oft	بسیار رخ دهنده
primed	بسیار مهم
extra-	بسیار خیلی
main	بسیار مهم
monstrosity	شرارت بسیار
fined	بسیار اماده
wary	بسیار محتاط
regiment	گروه بسیار
finest	بسیار اماده
desperate	بسیار سخت