Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
quick time
قدم تند مارش تند با سرعت 021
Other Matches
quick march
مارش تند
dead march
مارش عزا
marches
موسیقی نظامی یا مارش
marching
موسیقی نظامی یا مارش
marched
موسیقی نظامی یا مارش
march
موسیقی نظامی یا مارش
sound off
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
accelerating
بر سرعت
velocity
سرعت
accelerates
بر سرعت
speeding
سرعت
speediness
سرعت
souic do
سرعت
seepage velocity
سرعت زه اب
fleety
به سرعت
accelerated
بر سرعت
pace
سرعت
terminal velocity
سرعت حد
paced
سرعت
accelerate
بر سرعت
paces
سرعت
speed
سرعت
promptitude
سرعت
rapidity
سرعت
rate
سرعت
rates
سرعت
tilted
سرعت
line speed
سرعت خط
attack speed
سرعت تک
celerity
سرعت
acceleration
سرعت
low velocity
با سرعت کم
low velocity
کم سرعت
tilts
سرعت
tilt
سرعت
haste
سرعت
liner velocity
سرعت
fastness
سرعت
expeditiousness
سرعت
speeds
سرعت
directly
به سرعت
swiftly
به سرعت
velocities
سرعت
speedy
سرعت
swiftness
سرعت
fastnesses
سرعت
operating speed
سرعت عملیاتی
moderate speed
سرعت متعادل
orbital velocity
سرعت مداری
output speed
سرعت خروجی
motor speed
سرعت موتور
muzzle velocity
سرعت دهانه
no load speed
سرعت بی باری
on load speed
سرعت بار
optimum speed
سرعت مطلوب
moderate speed
سرعت متوسط
mean velocity
سرعت متوسط
mean speed
سرعت متوسط
jump speed
سرعت پرش
rate of learning
سرعت یادگیری
light velocity
سرعت نور
limiting speed
سرعت محدود
linear speed
سرعت خطی
liner velocity
بردار سرعت
learning rate
سرعت یادگیری
local velocity
سرعت موضعی
low speed aerodynamics
ایرودینامیک سرعت کم
maximum speed
حداکثر سرعت
instantaneous velocity
سرعت انی
actual velocity
سرعت واقعی
change of speed
تغییر سرعت
speed variation
تغییر سرعت
circular velocity
سرعت دایرهای
clock speed
سرعت ساعت
collision rate
سرعت برخورد
conduction velocity
سرعت هدایت
conduction velocity
سرعت رسانش
constant speed
سرعت ثابت
critical speed
سرعت بحرانی
critical velocity
سرعت بحرانی
cruising speed
سرعت دریانوردی
cyclometer
سرعت سنج
dashman
دونده سرعت
celerity
سرعت موج
celerity
سرعت فاز
airspeed indicator
سرعت نما
angular speed
سرعت زاویهای
angular velocity
سرعت زاویهای
apparent velocity
سرعت فاهری
average speed
سرعت متوسط
base speed
سرعت مبنا
base speed
سرعت منتجه
basic speed
سرعت اولیه
initial speed
سرعت اولیه
input speed
سرعت اولیه
bit rate
سرعت ذرهای
burst rate
سرعت پشت سر هم
deceleration lane
خط تقلیل سرعت
delivery speed
سرعت تحویل
fleetness
سرعت سیر
flying speed
سرعت پرواز
electron velocity
سرعت الکترونها
friction velocity
سرعت اصطکاکی
full speed
سرعت کامل
full speed
حداکثر سرعت
ground speed
سرعت زمینی
group velocity
سرعت گروهی
initial velocity
سرعت اولیه
initial velocity
سرعت اغازی
instantaneous velocity
سرعت لحظهای
flank speed
سرعت جانبی
bit rate
سرعت بیتی
design speed
سرعت مبنا
discharge velocity
سرعت تخلیه
drift of a current
سرعت جریان
rate of current
سرعت جریان
drift velocity
سرعت رانش
drift velocity
سرعت سوق
endurance time
سرعت مداوم
engin speed
سرعت موتور
escape velocity
سرعت فرار
escape velocity
سرعت گریز
exhaust velosity
سرعت خروج
fall velocity
سرعت سقوط
final velocity
سرعت نهایی
ultimate speed
سرعت نهایی
flat out
حداکثر سرعت
flank speed
حداکثر سرعت
wave celerity
سرعت موج
to scamper
به سرعت رفتن
to bolt
با سرعت دویدن
wave speed
سرعت موج
wave velocity
سرعت موج
wind speed
سرعت باد
wind velocity
سرعت باد
with all speed
منتهای سرعت
with rapidity
تندی سرعت
back-pedal
به سرعت پسرفتن
back-pedalled
به سرعت پسرفتن
back-pedalling
به سرعت پسرفتن
back-pedals
به سرعت پسرفتن
deep freeze
به سرعت منجمدکردن
deep freezes
به سرعت منجمدکردن
high gear
<idiom>
آخر سرعت
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com