English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
executed contract قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
Other Matches
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
property rights حقوق مالکیت
alienation انتقال مالکیت
assignment of contract انتقال قرارداد
transmissable rights حقوق قابل انتقال
reported گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reports گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reputed owner در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
prior possession تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
denationalization تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
appurtenence متعلقه
accrued متعلقه
accrued interest بهره متعلقه
nephrogenic ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hotter کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
common low سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
his right of ownership lapsed حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
joint ownership اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
cum dividened سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
negotiated contract قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
escalation مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
rapallo treaty قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
contra preferentum rule درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
public international law حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
separation of ownership and control جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
indeterminate change of station انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
harbour dues حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
transfers انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signaled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
reins کلیه ها
all کلیه
kidneys کلیه
all- کلیه
kidney کلیه
paranephric مجاور کلیه
renal وابسته به کلیه ها
reniform کلیه مانند
all arms کلیه نیروها
nephroptosis کلیه متحرک
nephralgia قولنج کلیه
floating kidney کلیه متحرک
all men کلیه مردم
all hands کلیه پرسنل
entireforce کلیه نیرو
entireforce کلیه قوا
renal gravel حصات کلیه
renal gravel ریک کلیه
renal calculus ریگ کلیه
reniform شبیه کلیه
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
paranephros غده روی کلیه
against all risks در براب کلیه خطرات
tenantary کلیه مستاجرین یک ملک
reins محل کلیه در بدن
ornis کلیه مرغان یک سرزمین
azoth علاج کلیه دردها
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
chronic renal disease [CRD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
Chronic kidney disease [CKD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
all available کلیه توپخانه حاضر به تیر
disclaim all liability کلیه بدهیها را انکار کردن
The ship and all its crew were lost . کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
the total population تمامی نفوس کلیه جمعیت
nephrolith سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
the t. population کلیه جمعیت همه مردم
kidney stone [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
syngraph سندی که به مهر و امضا کلیه
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
demesne کلیه زمین مایملک یک شخص
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
avifauna کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
flora کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
tenantry اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
adrenal مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
nephrosis بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
adrenocortical وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
propritorship مالکیت
proprietorship مالکیت
proprietorial right حق مالکیت
possession مالکیت
ownership right حق مالکیت
right of ownership حق مالکیت
ownership حق مالکیت
ownership مالکیت
dominium مالکیت
dominion حق مالکیت
acquisitions مالکیت
acquisition مالکیت
support حق مالکیت
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
Cicim جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
All wages were scaled up to 15 per cent . کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
corporative state حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
All thing considered. باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
cortin ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
collective ownership مالکیت مشاع
title of territory مالکیت اقلیم
state ownership مالکیت دولتی
get hold of (something) <idiom> به مالکیت رسیدن
public ownership مالکیت عمومی
title deeds سند مالکیت
public ownership مالکیت دولتی
collective ownership مالکیت جمعی
public domain مالکیت دولتی
title deed قباله مالکیت
title deed سند مالکیت
title deed اسناد مالکیت
condominium مالکیت مشترک
public ownership مالکیت دولتی
reconversion اعاده مالکیت
slaveholding مالکیت برده
expropriation سلب مالکیت
estate in common مالکیت مشاع
ascription تصدیق مالکیت
asset ownership مالکیت دارائی
retention of title ضبط مالکیت
special property مالکیت خاص
gen حالت مالکیت
root of title منشاء مالکیت
dispossession سلب مالکیت
seisin مالکیت اراضی
document of title سند مالکیت
condominiums مالکیت مشترک
qualified property مالکیت محدود
state enterprise مالکیت دولتی
personal ownership مالکیت شخصی
documents of title سند مالکیت
retention of title حفظ مالکیت
private ownership مالکیت خصوصی
private property مالکیت خصوصی
possessory action دعوی مالکیت
muniment of title دلیل مالکیت
joint ownership مالکیت مشاع
ownership and management مالکیت و مدیریت
joint ownership مالکیت اشتراکی
possessory right حق تصرف یا مالکیت
confusion مالکیت ما فی الذمه
title مستند مالکیت
accession شرکت در مالکیت
possessory title سمت مالکیت
joint ownership مالکیت مشترک
praivate ownership مالکیت خصوصی
individual ownership مالکیت فردی
villeinage مالکیت رعیت
possessory title عنوان مالکیت
literary property حق مالکیت ادبی
titles مستند مالکیت
comprehensive job کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
We ought to (should)examineit in all itsaspects. باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
banc جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
collectivity مالکیت اشتراکی جمع
possessory action دعوی اعاده مالکیت
possession by title of ownership تصرف به عنوان مالکیت
repossessed مالکیت مجدد یافتن
repossess مالکیت مجدد یافتن
prescriptive right or title حق مالکیت از راه مرورزمان
repossessing مالکیت مجدد یافتن
share certificate گواهی مالکیت سهام
title-holder صاحب سند مالکیت
expropriated سلب مالکیت کردن از
prescriptive right حق مالکیت از طریق مرورزمان
expropriating سلب مالکیت کردن از
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com